• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5579 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۲ شهريور

درباره موجوديت رسانه ملي كه بر واقعيت چندگانه تاكيد دارد

بحران رسانه يا رسانه بحران‌ساز

ابوالفضل نجيب

چندي پيش يكي از معاونان صداوسيما طي اظهاراتي در يك مستند اذعان كرد: رسانه ملي تنها براي ده درصد از جمعيت هشتاد ميليوني ايران برنامه مي‌سازد. 
در تاييد اين اعتراف تكان‌دهنده مصطفي انواري، مسوول واحد فرهنگي بسيج دانشگاه امام صادق(ع) خطاب به جبلي گفته بود: «آقاي دكتر جبلي، شيب كاهش مخاطبان سيما در سال‌هاي گذشته نزولي بود تا اينكه به لطف شما سقوطي شد. از تحول با ما در معيار آنتن سخن بگوييد. تحليل تفكرات تيم شما و آمارهاي مفتضح مخاطبان سيما در اين دوساله، براي ما محرز شده كه توجه به مخاطب جزو اولويت‌هاي اول تيم شما نيست.
سريال‌های ضعيف، برنامه‌های ضعيف، گاهي اوقات تماشاي برفك جذابيت بيشتري از ديدن شبكه‌هاي شما دارد. پس پخش برفك را در برنامه شبكه‌ها قرار دهيد كه بر صرفه‌جويي در بودجه هم كمك مي‌كند.»
به اينها اضافه كنيد اظهارات يك مقام پيشين كه خبر از تك‌رقمي شدن مخاطبان سريال‌هاي صداوسيما مي‌دهد. 
اين اظهارات را مقايسه كنيد با واكنش‌هاي اعتراضي بالاترين متوليان ديني دولتي در خصوص بسته بودن بيش از هفتاد درصد از مساجد كل كشور، ايضا اعترافات علم‌الهدي در خصوص منفعل بودن مردم در مراسم مذهبي در مقايسه با استقبال مردم از پذيرايي در مراسم و مناسك ديني از جمله همين عاشوراي اخير و كمي تامل درباره نقش پيدا و ناپيدايي كه به اصطلاح رسانه ملي يا مذهبي مي‌تواند در ايجاد همه نوع بحران از جمله بحران ديني و ملي ايفا كند. به اين نمونه‌هاي ميداني مي‌شود اضافه كرد نظرسنجي‌ها و گزارش‌هاي محرمانه در بولتن‌هاي داخلي در خصوص بي‌اعتنايي و ريزش بي‌وقفه مخاطبان تريبون‌هاي رسمي و رسانه‌اي. اين بحران و به تعبيري فاجعه اگر چه سال‌هاست عيان و عريان شده، اما اينكه از زبان بالاترين مقامات رسانه‌اي و دولتي اعتراف و اذعان شود، نبايد مساله كوچكي باشد. تن دادن صداوسيما به رويكرد خودانتقادي از سوي ريزشي‌هاي درون سازمان صدا و سيما در روزهاي اخير و متعاقب آن ريزش و انصراف رسمي و علني مجريان و گزارشگران كه بعضا با عذرخواهي از مخاطبان به واسطه تاخير در قطع همكاري همراه بود، اما همه نشانه‌ها بر اين معني دلالت دارد كه براي مديران ارشد صداوسيما اين وضعيت عادي است. آنچه در واكنش به اين بحران از سوي مقامات مشاهده مي‌شود، علاوه بر انفعال و بي‌تفاوتي، نوعي رويكرد لجاجتي به اين وضعيت است. اين وضعيت به‌طور خواسته يا ناخواسته بر اين حقيقت تلخ كه رسانه ملي به همان ده درصد مخاطبان خود قانع است، مهر تاييد مي‌زند و آشكارا به شكاف نود درصدي با مخاطبان همزمان اعتراف و حامل اين پيام غيرمستقيم است كه براي حاكميت رسانه‌اي تغيير مرجعيت رسانه‌اي مردم از رسانه ملي به رسانه ميلي آنها يعني شبكه‌هاي برون مرزي فاقد كمترين حساسيت و اهميت است. اين پيام را ساختارهاي حاكم بر رسانه و مديريت و مهندسي حاكم از طرق مختلف به ذهنيت جامعه منتقل مي‌كند. مشاهده برنامه‌هاي به اصطلاح فراغتي و تفريحي و سرگرم‌كننده كه اغلب در ساعات مشخصي به روي آنتن مي‌رود، اين گمانه و ذهنيت را القا مي‌كند كه دست‌هايي تعمدانه حتي در مسير ريزش همان درصد اندك مخاطبان عمل مي‌كنند. براي صحت و سقم اين ادعا مي‌توانيد به توليدات بهترين ساعات برنامه شبكه‌هاي مختلف سر بزنيد. پخش برنامه‌اي مثل اعجوبه‌ها، با آن اجراي ناشيانه و متظاهرانه از شبكه سوم و يعني پربيننده‌ترين و به ادعاي آقايان رسانه جوان مشتي است نمونه خروار. صرف‌نظر از اينكه اغلب توليدات از اين دست گرته‌برداري نازل و ناشيانه از شبكه‌هاي خارجي است، اما تعمدي در ارايه هر چه نازل اين الگوبرداري‌ها احساس مي‌شود. اينكه درصد مخاطبان همين برنامه كه ظاهرا به دليل حضور كودكان و حس و حال عاطفي و غير قابل كنترل آنها، مي‌تواند عامل جذابيت و انگيزه براي تماشا ايجاد كند، چه ميزان است، مي‌شود با آن درصد كل مخاطبان ده درصدي را ارزيابي كرد. به آن درصد آمار اعلام شده، مخاطباني را در نظر بگيريد كه از روي اجبار و ناچاري براي تماشاي مسابقات فوتبال داخلي و خارجي و ايضا بسكتبال ان‌بي‌اي به شبكه ورزش پناه مي‌برند. البته اين مخاطبان هم محدود مي‌شوند به كساني كه به دلايلي از جمله عدم دسترسي به شبكه‌هاي كارتي براي تماشاي مسابقات ورزشي ناچار به تحمل صدا و تصويرهاي لت و پار شده مسابقات و ايضا گزارش‌هاي آزاردهنده روح و روان هستند. به اين وضعيت اضافه كنيد اختصاص تمام شبكه‌هاي رسانه به مراسم عزاداري. توليداتي فاقد كمترين تنوع در فرم و محتوا كه اغلب هم شكل و شمایل متظاهرانه آنها، نتيجه‌اي جز دافعه به همراه ندارد. آنچه بيش از هر چيز جاي تعمد دارد، تناقض ذاتي صداوسيما با ماهيت رسانه است. حتي به مثابه يك رسانه ايدئولوژيك.
برخلاف آنچه درباره ماهيت رسانه‌هاي ايدئولوژيك متصور هستيم، ديدگاه‌هاي حاكم بر صداوسيما حداقل به لحاظ فرم و زيباشناسي و تنوع و سرگرم‌كنندگي، كمترين شباهتي با نمونه‌هاي تاريخي خود ندارد. اين پرت افتادگي را مي‌شود به نوعي در ساير فرم‌هاي هنري از جمله سينما و جنس كار تبليغاتي يادآور شد. براي نمونه مي‌شود به آثار تبليغاتي كه لني ريفنشتال و ايزنشتاين توليد كردند، اشاره كرد. ريفنشتال اگرچه تا همين زمان در نزد نه تنها هنرمندان مغضوب و مطرود مانده، اما پيروزي اراده و المپيك او همچنان به عنوان يك منبع تدريس مي‌شود.
آنچه اما ايزنشتاين را از ريفنشتال متمايز مي‌كند، به تعبير او خلق «هنري انقلابي بدون مصالحه» و «وارد كردن ضربات پي در پي بر آگاهي و احساسات تماشاگر» است. فيلم «اعتصاب» از بهترين نمونه‌هاي فيلم ايدئولوژيك در سينماي بعد از انقلاب بلشويكي است. پراودا در آن زمان آن را به اولين اثر انقلابي سينماي ما تعبير مي‌كند. پر معلوم است كه مراد پراودا از ما به حسب اينكه ارگان رسمي حزب كمونيست شوروي است، همان سينماي ايدئولوژيك است. همچنانكه سرمايه‌گذاري سازمان تبليغات آلمان دوره نازي بر آثار ريفنشتال به معناي همين ماي پراوداست. 
اين ارجاعات از اين روي ضروري به نظر مي‌رسند كه مديران و سياستگذاران رسانه متوجه تفاوت‌هاي كمي و كيفي در مقام يك رسانه ايدئولوژيك باشند. دو نمونه مورد اشاره يكي از اردوگاه ايدئولوژي راست‌گراي ناسيوناليسم جهان سرمايه‌داري و ديگري از اردوگاه مقابل كه در مقطعي هم جدال اساسي‌شان بر سر برتري بر جهان بود، چگونه در رويكرد تبليغاتي و ايدئولوژيك خود، بر سر استفاده درست و جذاب از امكانات رسانه‌اي و هنري اتفاق نظر و اجماع داشتند. 
آنچه از موجوديت رسانه به اصطلاح ملي مي‌توان نتيجه گرفت به اجمال بر اين واقعيت چندگانه تاكيد دارد كه؛ 
رسانه بر خلاف آنچه خود را ملي مي‌داند، ملي نيست، به اين دليل ساده كه قادر به جذب قوميت‌ها نبوده و نيست. 
رسانه ديني هم نيست، به اين دليل كه اكثريت مخاطبان ديني خود را از دست داده و در حال از دست دادن اقليت جامعه ديني است. 
رسانه جناحي هم نيست، به اين دليل كه جدي‌ترين حاميان جناحي آن در حال ريزش هستند. 
رسانه سياسي هم نيست، به اين دليل كه اساسا ماهيت رسانه سياسي را به سطحي‌ترين و يكسونگرانه‌ترين حالت ممكن به سمت خاستگاه‌هاي خود تنزل داده است. 
و چنانكه اشاره شد رسانه ايدئولوژيك هم نيست به همان دليل ساده‌اي كه از قول مسوول بسيج واحد دانشگاه امام صادق نقل كردم. حاكميت با رسالت دانشگاه كردن تلويزيون و به‌رغم در اختيار داشتن منابع نامحدود تعريف شده و ناشده به روزگار غولي غريب دچار شده كه از سرماي نداشتن مخاطب واپسين دم حيات خود را سپري مي‌كند. آنچه طي چند سال اخير رسانه ملي با خود كرده و مي‌كند كم از انتحار نيست. اين رويكرد با حذف برخي برنامه‌ها و چهره‌هاي محبوب مردم و تا اعمال دستورالعمل‌هاي تازه در مورد فيلم‌هاي خارجي و حتي در خصوص فيلم‌هاي فيلمسازان خيلي خودي و به تعبيري سوگلي تا ترور شخصيتي مسوولان سياسي و اهانت به چهره‌هاي ورزشي و هنري، تا پخش زشت‌ترين اتهامات اخلاقي به جوانان معترض خياباني با محمل كارشناسي و اعمال شديدترين سانسور بر بخش‌هاي خبري، تا پخش اعترافات اجباري و... در يك كلام از هيچ رفتاري در تقابل با روح و رسالت رسانه‌اي كم نگذاشته و نمي‌گذارد. به تشديد اين رويكرد اضافه كنيد افزايش كمي و غيرمنتظره برنامه‌هاي نازل و مبتذل در قالب سرگرمي و بدتر از آن تشديد حضور روحانيون در برنامه‌هاي مختلف كه جز لوث كردن جامه و شأن لباس روحانيت حاصلي ندارد. 
عملكرد صداوسيما هر چند از اراده سياستگذاران كلان جدا نيست، اما به نظر مي‌رسد در پاره‌اي مواقع به كاسه داغ‌تر از‌ آش تبديل مي‌شود.


   رسانه برخلاف آنچه خود را ملي مي‌داند، ملي نيست، به اين دليل ساده كه قادر به جذب قوميت‌ها نبوده و نيست. 
   رسانه ديني هم نيست، به اين دليل كه اكثريت مخاطبان ديني خود را از دست داده و  در حال از دست دادن اقليت جامعه ديني است. 
   رسانه جناحي هم نيست، به اين دليل كه جدي‌ترين حاميان جناحي آن در حال ريزش هستند. 
   رسانه سياسي هم نيست، به اين دليل كه اساسا ماهيت رسانه سياسي را به سطحي‌ترين و يكسونگرانه‌ترين حالت ممكن به سمت خاستگاه‌هاي خود تنزل داده است. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون