آخرين وصيت پيامبر(ص) به حاكمان امتش بعد از خود:
مردم را گرفتار «فقر» نكنيد كه «دين گريز» ميشوند
حجتالاسلام والمسلمين مهدي مهريزي با اشاره به آخرين وصاياي پيامبر اكرم(ص) در دو سخن عمومي و خصوصي اظهار كرد: در منابع كهن مانند كتاب كافي و كتاب شيخ طوسي مطالبي به عنوان آخرين وصاياي پيامبر(ص) آمده كه بسيار قابل تأمل و تكاندهنده است. در كتاب «الحجه» كافي و در جلد چهارم چاپ جديد انتشارات دارالحديث به آخرين سخنراني عمومي پيامبر(ص) قبل از پايان عمرشان اشاره شده و آمده كه امام صادق(ع) ميفرمايند: «نُعِيتْ إِلى النّبِيِّ صلّىالله عليْهِ وآله نفْسُهُ و هُو صحِيحٌ ليْس بِهِ وجعٌ؛ پيامبر(ص) آگاه شدند كه پايان عمرشان نزديك است -اين پيام را جبرئيل آورد- پس از دريافت اين پيام، پيامبر(ص) مردم را در مسجد جمع كردند و فرمودند همه مهاجرين و انصار حضور پيدا كنند. وي در ادامه افزود: حضرت محمد(ص) بر منبر رفتند و در آخرين سخنراني عمومي خود قبل از پايان عمرشان سفارشي به حاكمان پس از خود داشتند و بيان كردند: مرگ من نزديك است. اُذكِّرُالله الوالِي مِن بعدي على اُمّتي؛ به واليان و حاكمان پس از خودم و كساني كه زمام امور جامعه را به دست ميگيرند، اين توصيهها را دارم: «إلاّ يرحمُ على جماعه المُسلِمين؛ بر جامعه مسلمين رحم كنند و با جمعيت مسلمانان مهربان باشند. فأجلّ كبيرهُم؛ سالمندان و بزرگانشان را احترام بگذارند. و رحِم ضعيفهُم؛ به ناتوانان ترحم كنند. و وقّر عالِمهُم؛ احترام انسانهاي فرهيخته و انديشمند را حفظ كنند. و لم يضُرّ بِهِم؛ به فرهيختگان آسيب نرسانند. به تعبير امروز، حكومت و حاكم بايد احترام شخصي كه استاد حوزه و دانشگاه است را حفظ كند و به اينان آسيب نرساند. فيُذِلّهُم؛ به جامعه اسلامي آسيب نرساند به گونهاي كه خوار شوند و آنچنان آنها را در تنگناها قرار دهند كه احساس خواري كنند.
و لم يُفقِرهُم فيُكفِرهُم؛ جامعه را به فقر دچار نكنند كه كافرشان كنند. گاهي صحبتهايي درباره «دينگريزي» يا «بدبيني نسبت به دين» در جامعه امروز ما مطرح ميشود، منشا بسياري از دينگريزيها و بدبينيها نسبت به دين، «فقر و شرايط نامناسب اقتصادي» است لذا اين پيشبيني و تاكيد پيامبر(ص) بسيار قابل توجه و مهم است كه حاكم و حكومت نبايد مردم را گرفتار فقر كند تا دين گريز شوند.
و لمْ يُغْلِقْ بابهُ دُونهُمْ؛ در خانه حكومت خود را به روي مردم نبندد. (از حال آنها بىخبر نمانند) به گونهاي كه فيأْكُل قوِيُّهُمْ ضعِيفهُمْ؛ قدرتمندان و ثروتمندان حق و حقوق ساير افراد جامعه را -با اختلاس، دزدي و غيره- ضايع كنند. و لمْ يخْبِزْهُمْ فِي بُعُوثِهِمْ فيقْطع نسْل أُمّتِي؛ در سالهاي قحطي، فشار و سختي آنها را رها نكنند كه به مرور زمان موجب كم شدن جمعيت امتم شود. اين سخن پيامبر(ص) بدين معني نيست كه قحطي بيايد و مردم بميرند بلكه اگر شرايط اقتصادي نامناسب باشد، افراد ميل به ازدواج پيدا نميكنند يا اگر هم ازدواج كنند، ميل به فرزندآوري ندارند و درنهايت نرخ رشد جمعيت كاهش مييابد. پيامبر(ص) در انتهاي اين سخنراني عمومي فرمودند: ثُمّ قال قدْ بلّغْتُ و نصحْتُ فاشْهدُوا؛ شاهد باشيد كه من ابلاغ كردم و خيرخواهى نمودم. سپس امام صادق(ع) ميفرمايند: هذا آخِرُ كلامٍ تكلّم بِهِ رسُولُالله صلّىالله عليْهِ وآله على مِنْبرِهِ؛ اين آخرين جملهاي بود كه پيامبر(ص) در منبر گفتند. به عبارت ديگر آخرين سخنراني عمومي پيامبر(ص) توصيههاي مهمي بود كه به حاكمان و حكومتها داشتند و علاوه بر بيان پيشبينيهايي، تاكيد كردند كه حاكمان در همه عرصهها بايد مراقب و محافظ مردم جامعه باشند.
مهريزي سپس به يكي ديگر از آخرين وصيتهاي پيامبر(ص) اشاره و تصريح كرد: يكي ديگر از توصيههاي پيامبر(ص) در روزهاي پاياني عمرشان در قالب آخرين وصيت به حضرت علي (ع) در كتاب «تهذيبالاحكام» شيخ طوسي آمده كه امام صادق(ع) نقل ميكنند؛ پيامبر(ص) هنگام وفات به اميرمومنان علي(ع) چنين سفارش كردند: «يا علي! لايظلم الفلاحون بحضرتك؛ اي علي مبادا در قلمروي تو به كشاورزان، ستم رود و قشرهايي كه توليد دستشان هست، آسيب ببينند. و لا يُزْدادُ على أرْضٍ وُضِعتْ عليْها؛ مالياتها را زياد نكنيد كه از دست بروند. و لا سُخْره على مُسْلِمٍ؛ افراد مسلمان به بيگاري گرفته نشوند.»
او تاكيد كرد: اين دو سند نشان ميدهد كه سبك و سياق و رويكرد كلي توصيههاي پيامبر اكرم(ص) در سخنان خصوصي و عمومي، درباره وضعيت «مردم» است و به مسائلي اشاره شده كه جزو وظايف حكومت ديني است و بايد دغدغه اصلي حاكمان و مسوولان باشد.
اين پژوهشگر علوم ديني در ادامه با اشاره به معيار جايگاه منزلت اجتماعي، ديني و معنوي افراد نزد پيامبر(ص) اظهار داشت: در روايتي آمده كه شخصي به نام «حسن بن محبوب» به امام صادق(ع) عرض ميكند كه يكي از دوستان شما به نام «عبدالله بن ابي يعفُور» به شما سلام رساند. امام صادق(ع) فرمودند: «السّلام قال عليْك و عليْهِ السّلامُ إِذا أتيْت عبْدالله فأقْرِئْهُ السّلام و قُلْ لهُ إِنّ جعْفر بْن مُحمّدٍ يقُولُ لك اُنْظُرْ ما بلغ بِهِ علِيٌّ عليْهِالسّلامُ عِنْد رسُولِالله صلّىالله عليْهِ وآله فالْزمْهُ فإِنّ علِيّاً عليْهِ السّلامُ إِنّما بلغ ما بلغ بِهِ عِنْد رسُولِالله صلّىالله عليْهِ وآإله بِصِدْقِ الْحدِيثِ و أداءِ الْأمانه؛ بر تو و بر او سلام باد. چون نزد عبدالله رفتي سلام مرا برسان و به او بگو، جعفر بن محمد به تو ميگويد در آنچه علي(ع) نزد رسول خدا صليالله عليه وآله به مقام رسيد بنگر و ملازمش باش، همانا علي (ع) نزد رسول خدا(ص) به سبب «راستگويي و امانتداري» به آن مقام رسيد.»
(شفقنا)