• ۱۴۰۳ جمعه ۱۵ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5611 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳ آبان

زمينه تاريخي معاهده گلستان

مرتضي ميرحسيني

نادرشاه كه به قتل رسيد، حكومتش نيز رو به فروپاشي رفت و نزاع وارثان او هم اين فروپاشي را تسريع كرد. آتش جنگ داخلي از گوشه و كنار كشور شعله كشيد و ايران به شرايطي شبيه به دوره سقوط صفويان برگشت. در فقدان دولت مركزي، هر ولايتي از كشور به دست يكي از خان‌هاي محلي يا جنگ‌سالاران ايلياتي افتاد. مدعيان بزرگ و كوچك قد علم كردند و در آرزوي تصاحب تاجي كه بي‌صاحب رها شده بود به جان يكديگر افتادند. در پايان آن سال‌هاي خونين، برتري از آن كريم‌خان از طايفه كوچك زند شد كه تا پيش از آن، نه نام بزرگي داشت و نه حتي - در قياس با خان‌هايي مثل محمدحسن‌خان قاجار و علي‌مردان‌خان بختياري - يكي از مدعيان اصلي شناخته مي‌شد. او رقبايش را يكي پس از ديگري مغلوب كرد و قدرتش را به بخش وسيعي از نواحي جنوبي سرزمين ايران گسترش داد. دستاورد كريم‌خان در برقراري امنيت و ثبات نسبي در آن سال‌هاي وحشت و آشوب، دستاورد بزرگي بود اما او در تسلط بر خراسان و نواحي شمالي كشور ما ناكام ماند. نه فقط مناطق شمال رود ارس، قفقاز و گرجستان از دسترس او دور ماندند كه گيلان نيز عملا به ولايتي خودمختار تبديل شد. خراسان هم - كمي به تصميم كريم‌خان و كمي به جبر شرايط زمانه - زير سايه حكومت زندها نرفت و براي وارثان نادرشاه باقي ماند. اين شرايط تا مرگ كريم‌خان پايدار ماند. سپس مدعيان جانشيني او - كه همگي مرداني از طايفه زند بودند - به روي يكديگر شمشير كشيدند و آنچه را كه كريم‌خان با سنگ روي سنگ گذاشتن ساخته بود، در زماني كوتاه نابود كردند. حكومت زندها نيز رو به زوال رفت و در مواجهه با آقامحمدخان قاجار فروشكست. زندها باختند و كنار رفتند و جاي خودشان را به قاجارها دادند. شاه جديد ايران، در فكر برپايي حكومتي هماورد حكومت صفويان بود. به شمال و جنوب لشكر برد، افغانستان و عمان را به اطاعت كشيد و قدرتش را به خان‌هاي خودمختار در گيلان و آذربايجان و قفقاز تحميل كرد. گرجستان را كه زماني بخشي از قلمرو صفويان - و بعد نادرشاه - بود، اما به پشتگرمي دربار روسيه به فكر استقلال افتاده بود در خون فرونشست و حكومت مستقر در تفليس را سرنگون كرد. خان قاجار، حريم امني را كه روس‌ها بعد از قتل نادرشاه در آن نواحي براي خودشان ايجاد كرده بودند دريد و آنان را به جنگ براي تعيين سرنوشت قفقاز طلبيد. مي‌گفت سراسر اين منطقه هميشه بخشي از قلمرو شاهان ايران بوده و ادعاي استقلال يا خودمختاري را از هيچ‌كس، چه مسلمان و چه مسيحي نمي‌پذيرد. عزمش را به جنگ جزم كرده بود و واقعا تصميم به رويارويي با روس‌ها براي اثبات حق حاكميت ايران بر قفقاز داشت. اما عمرش كفاف نداد و مساله گرجستان و قفقاز را براي وليعهدش به ميراث گذاشت. خلاصه اينكه زورآزمايي ايران و روسيه كه از سال‌هاي سقوط صفويان- دوره فرمانروايي پتر كبير - شروع شده بود، در زمان سلطنت دومين شاه قاجار به مرحله سرنوشت‌سازي رسيد. روس‌ها دست به حمله زدند و با عبور از گرجستان، در گنجه و ايروان و قراباغ پيشروي كردند. فتحعلي‌شاه، متفاوت با رويه آقامحمدخان، در تهران ماند و كار جنگ را به وليعهدش عباس‌ميرزا سپرد. جنگي كه حدود يك دهه، با شدت و ضعف ادامه داشت و چند بار تا يك قدمي پيروزي قطعي ايران پيش رفت. اما متاسفانه جنگي كه بيشتر مراحل آن با برتري ما جريان داشت، در پايان به شكست‌مان منتهي شد. روس‌ها با عبور از اصلاندوز تا ساحل ارس پيش آمدند و سايه آنان بر گيلان و آذربايجان افتاد. دربار قاجار كه احساس مي‌كرد به تنگنا افتاده و تبريز هم در خطر اشغال است درخواست آتش‌بس و مذاكره را پيش كشيد. روس‌ها هم كه در آن مقطع با مجموعه‌اي از مشكلات - از جمله خطر ناپلئون بناپارت - گلاويز بودند، با مذاكره موافقت كردند. دو طرف در دهكده‌اي به اسم گلستان، از توابع قراباغ به صحبت نشستند و در چنين روزي از پاييز 1192 خورشيدي درباره چگونگي ختم درگيري‌ها به توافق رسيدند. روس‌ها همه مناطق اشغالي در شمال ارس را براي خودشان برداشتند و ايران را هم از داشتن كشتي جنگي در درياي خزر محروم كردند. البته صلح نيم‌بندي كه آنجا منعقد شد چندان به درازا نكشيد و عهدنامه گلستان، به فصل پاياني ماجراي تقابل ايران و روسيه در قفقاز تبديل نشد. آنچه در ادامه روي داد، روايت ديگري است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون