• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5614 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۷ آبان

كلان‌داده‌ شبكه‌هاي اجتماعي در ارتباط با رمالي، طلسم و دعانويسي چه مي‌گويند

بازار آنلاين رمالي

محمد معصوميان

«اگر مي‌خواهيد فال بگيريد حتما بخوانيد»؛ اين جمله‌اي است كه در آخرين پست يكي از صفحات فالگيري اينستاگرام نوشته شده است. در ادامه بنرهم نوشته شده «فال آينده كلي، شامل تمامي اتفاقات آينده شما در تمامي موضوعات زندگي مانند ازدواج، شغل، مالي، عشق، خيانت، به هم رسيدن يا نرسيدن و هر اتفاقي كه در آينده دور و نزديك براي شما خواهد افتاد» 74 نفر هم براي اين پست كامنت گذاشته‌اند، بعضي وقت مي‌خواهند كه سراغ فالگير اعظم بروند تا آنها را از آينده آگاه كند. چند نفر هم قيمت پرسيده‌اند. يكي براي پاك شدن همسر معتادش تقاضاي دعا دارد و ديگري از طلسمي براي افزايش رزق و روزي مي‌گويد.

كلان‌داده‌ها به ما مي‌گويند اين صفحات در شبكه‌هاي اجتماعي پرمخاطب مانند ايكس (توييتر)، اينستاگرام و تلگرام مورد توجه زيادي هستند. «محمدعلي دادگسترنيا»، پژوهشگر علوم اجتماعي محاسباتي كه كلان‌داده‌هاي اين شبكه‌ها را در بازه زماني 1395 تا 16 مهر 1402 بررسي كرده، مي‌گويد: «از 145 هزار كاربر ايكس، مجموعا نزديك به 300 هزار محتواي مرتبط با رمالي و دعانويسي استخراج شده است. اين نزديك به يك و نيم ميليون لايك، نزديك به 65 هزار پاسخ و بيش از 6 هزار كوت، 130 هزار ريتوييت را شامل مي‌شود. در اينستاگرام هم در اين مدت نزديك به يك ميليون محتوا توسط 116 هزار كاربر در اين زمينه توليد شده كه بيش از 300 ميليون لايك خورده و 13 ميليون پاسخ دريافت كرده است. در كانال‌هاي تلگرامي هم نزديك به 4 ميليون محتوا از بيش از 200 هزار كانال استخراج شده كه بيش از 10 ميليارد بازديد داشته است.»

حتما شما هم در شبكه‌هاي اجتماعي به اين صفحات برخورد كرده‌ايد يا شايد هم اصطلاحا به صورت چراغ خاموش مشتري آنها هستيد. هر چه هست اين ارقام به ما مي‌گويد به نظر با بازار بزرگ و پرمخاطبي روبه‌رو هستيم. البته اين تنها نمايندگي فالگيران و رمالان در شبكه‌هاي اجتماعي است و سال‌هاست گزارش‌هاي بسياري در ارتباط با گسترش اين بازار در ايران منتشر شده است؛ از مردمي كه ساعت‌ها در صف‌هاي بلند مي‌ايستند تا نوبت به گرفتن فال آنها برسد يا كاسباني كه از طريق رمالي دست به كلاهبرداري مي‌زنند. در اين گزارش اما مي‌خواهيم ببينيم داده‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي و روند آنها به ما چه مي‌گويند؟ چه زمان‌هايي مردم گرايش بيشتري به گشايش كارها از اين طريق دارند؟ چه علت‌هايي باعث گرايش به فالگيري شده است؟ يا شايد مهم‌ترين سوال اين باشد كه مگر مي‌شود از آينده خبر‌دار شد؟

 

اميد رمال‌ها به نااميدي اجتماعي

دادگسترنيا با سه كليد واژه طلسم، دعانويسي و رمالي به بررسي شبكه‌هاي اجتماعي فارسي‌زبان و رسانه‌ها در بازه زماني سال 1395 تا 16 مهر 1402 پرداخته و داده‌هاي اين شبكه‌ها را استخراج كرده تا در ابتدا ببينيم در آنها چه خبر است. او در ارتباط با عواطف مردم در شبكه‌هاي اجتماعي در ارتباط با محتواي رمالي، طلسم و دعا نويسي مي‌گويد: «در اينستاگرام عواطف منفي كمتر بوده و بيشتر اقبال مثبت راجع به طلسم، دعا نويسي و رمالي وجود دارد. مهم‌ترين عواطفي كه در محتواي اينستاگرام ديده شده اميد، انتظار و اعتماد است. يعني يك نوع اقبال مبتني بر اميد و اعتماد در اينستاگرام وجود دارد. در توييتر به واسطه فضاي انتقادي عواطف منفي نقش پررنگ‌تري دارد. مثلا اگر در ارتباط با طلسم و دعانويسي صحبت شده همراه با ترس، ترديد و نفرت بوده است.» اما نكته ديگري كه به آن اشاره مي‌كند، اين است كه برخي از اين صفحات در اينستاگرام نزديك به يك ميليون نفر فالوئر دارند، اما در ايكس با وجود كم‌كاربر بودن به كار ادامه مي‌دهند. دادگسترنيا مي‌گويد: «به عنوان مثال صفحاتي وجود دارند كه تا 8 هزار نفر دنبال‌كننده دارند اما لايك نمي‌خورند.» اين نكته مي‌تواند به اين دليل باشد كه كاربران ايكس براي مخفي‌كاري از ديگر كاربران سعي نمي‌كنند اين صفحات را لايك كنند، اما ادامه كار اين صفحات نشان مي‌دهد كه آنها هم مانند بسياري ديگر از مردم در جامعه واقعي علاقه‌مند به اين شيوه براي گشايش كارها هستند به شرطي كه كسي نفهمد.

دادگسترنيا با تكيه به داده‌هاي استخراج‌شده، محورها و دسته‌هايي كه در اين پلتفرم‌ها صحبت شده را اين‌گونه توضيح مي‌دهد كه در ايكس بيشتر روزمره‌نويس‌ها در ارتباط با آن صحبت كرده‌اند. در تلگرام كانال‌هاي پزشكي و بهداشتي بيشترين توليد محتوا را داشتند. بعد از اين دسته كانال‌هاي مربوط به شعر و متون انگيزشي در اين زمينه بيشترين توليد محتوا را داشتند. در اينستاگرام هم صفحات عاشقانه، غمگين و انگيزشي بيشترين توليد محتوا يا تبليغ را داشتند. دادگسترنيا مي‌گويد: «در اخبار اما محتواي مربوط به طلسم، دعانويسي و رمالي بيشتر متمركز بر فوتبال و فوتبال داخلي و بعد از آن فوتبال خارجي و در انتها ورزش‌هاي ديگر بوده است.» تا اينجاي كار مي‌توان فهميد كه مهم‌ترين محل براي كسب درآمد فالگيران و رمالان ابتدا اينستاگرام و بعد از آن ايكس و تلگرام هستند.

حالا بد نيست بدانيم روندها به ما چه مي‌گويند؟ از چه زماني فعالان اين عرصه شروع به كار در اين شبكه‌ها كردند؟ دادگسترنيا با اشاره به اين نكته كه اين كسب وكار در همه پلتفرم‌ها تا اوايل سال 1396 فعاليت مهمي در شبكه‌هاي اجتماعي نداشتند، مي‌گويد: «در توييتر سال97 نسبت به 96 محتوا با سرعت كم افزايش دارد اما در ابتداي سال 99 اين روند در توييتر شدت مي‌گيرد. در اينستاگرام اما مساله متفاوت است و در سال 99 محتواي زيادي توليد مي‌شود كه نسبت به قبل و بعد اين تاريخ افزايش حداكثري را نشان مي‌دهد. اگر بخواهيم كمي عقب‌تر برويم، مي‌بينيم روند توليد محتوا در سال 97 شروع مي‌شود، اما در 98 پايين مي‌آيد و دوباره در 99 افزايش دارد، بعد از سال 99 بازهم شاهد روند كاهشي هستيم تا اوايل سال 1402 كه افزايشي مي‌شود. در تلگرام هم بعد از آبان 98 روند توليد محتوا نزولي است و بعد از آبان ماه اين روند افزايشي مي‌شود و از 1401 دوباره شروع به كاهش مي‌رود و هنوز در تلگرام افزايش آنچناني ندارد.»

كساني كه در حوزه داده‌كاوي فعاليت مي‌كنند، جمله‌اي معروف دارند كه مي‌گويد داده‌ها با انسان صحبت مي‌كنند. اگر نخواهيم داده‌كاوي را هم پيشگويي و فالگيري تعريف كنيم، بايد بگوييم حتي شما هم مي‌توانيد با كنار هم گذاشتن اين تاريخ‌ها و بررسي اخبار سال‌هاي گذشته صداي اين داده‌ها را بشنويد. دادگسترنيا مي‌گويد: «در پلتفرم‌هاي ايكس و اينستاگرام بعد از اعتراضات سال‌هاي 1396، 1398 و 1401 محتواي مربوط به فالگيري و رمالي و طلسم روندي افزايشي داشته‌اند. مي‌توان گفت فعاليت‌هاي اعتراضي تناسبي با آسيب‌هاي اجتماعي دارد. يكي از اين آسيب‌ها مشكلات اقتصادي و تبعاتي است كه براي مردم ايجاد مي‌كند و مشخصا هم اعتراضات سال 96 و 98 جنبه‌هاي اقتصادي داشتند.» با داده‌كاوي اين صفحات و محورهايي كه با آن خود را به مخاطب عرضه مي‌كنند اين ادعا بيشتر به واقعيت نزديك مي‌شود.

دادگسترنيا مي‌گويد: «آينده‌نگري و پيشگويي كه اين صفحات آن را تبليغ مي‌كنند مشخصا دلالت بر بي‌آيندگي جامعه دارد و اقبال به اين شيوه نشان از يك بي‌آيندگي ذهني در افراد جامعه است. مورد ديگر موفقيت در دادگاه است كه مشخصا يكي از نمونه‌هاي آن رضايت فوري شاكي است. اين دو عنوان ارتباط مستقيم با افزايش آسيب‌هاي اجتماعي و جرم و جنايت و مشكلات اقتصادي دارد. يك مساله ديگر پشيماني زوجين از طلاق است. مورد ديگر پشيمان شدن يك زوج از طلاق است. مساله ديگر منصرف كردن از مهاجرت و جلوگيري از سفر است. منصرف شدن از مهاجرت، منع مهاجرت و جلوگيري از سفر هم با بي‌آيندگي افراد و رفتن آنها از كشور ارتباط دارد. مساله ديگر ترك اعتياد، پس گرفتن طلب، افزايش رزق و روزي است. البته يكسري مسائل مانند درمان مريضي و رفع نازايي هم وجود دارد كه به نوعي مي‌تواند مشكلات همه جوامع باشد.»

حالا سوال اينجاست كه اساسا چطور اين شبكه خود را در جامعه نشان مي‌دهد و فعاليت مي‌كند؟ دادگسترنيا معتقد است اقتصاد سياسي نئوليبرالي در تلاش است با يك نيروي تركيبي از اقتصاد، فرهنگ و سياست، احساس يا حالاتي در جامعه به وجود بياورد كه در پي رفع مسووليت از دولت، مردم به چيزهاي ديگري رجوع كنند تا از اين طريق مسووليت از دولت برداشته شود. اين پژوهشگر جامعه‌شناسي محاسباتي مي‌گويد: «نه اينكه دولت‌ها در حال تبليغ رمالي هستند، اما اين ذهنيت را در سوژه نئوليبرال به وجود مي‌آورند كه دنبال راه‌حل‌هاي ديگري براي مشكلات باشند. اين ربط مستقيم با شكست اعتراض‌ها دارد. شما مي‌بينيد زماني كه مردم از برآورده شدن مطالبات خود كه با اعتراض آن را نشان داده‌اند نااميد مي‌شوند، به سمت موضوعات غير مادي مي‌رود و دولت نئوليبرال نيز از آن استقبال مي‌كند.»

دادگسترنيا معتقد است يكي از ابزارهاي نظام نئوليبرال نه به معناي سياسي، بلكه فرهنگي اين است كه تشخص‌بخشي، حاضرپنداري و انسان‌گرايي به سوژه غايب بدهد: «اين يعني به يك ايده غايب، صفات انساني بدهيم. مثلا به طلسمي كه وجود ندارد آنقدر صفات انساني اطلاق كنيم كه اين تصور ايجاد شود كه آن برگه مي‎‌رود و از شاكي رضايت مي‌گيرد يا آن طلسم مي‌رود و با فرد دلخواه شما حرف مي‌زند. در اين سوژه شما داريد به يك كاغذ يا چند خطي كه روي آن نوشته شده شخصيت مي‌بخشيد و آن را حاضر مي‌پنداريد كه اين ارتباط مستقيمي ميان سوژه نئوليبرال و آسيب‌هاي اجتماعي دارد.» دادگسترنيا با مطالعه پروفايل‌هايي در شبكه‌هاي اجتماعي مي‌گويد كه اين صفحات در حال تطبيق كامل خود با قواعد بازار هستند. به نوعي فروختن يك چيز غايب به مخاطب حاضر براي رفع مسووليت از نهادهاي مسوول؛ تركيب عجيبي است.

او از صفحاتي مي‌گويد كه هايلايت‌هاي رضايت مشتري مي‌گذارند، از اجناس طلسمات ارسالي مي‌نويسند و از اين جالب‌تر اينكه در معرفي خود از تجربه كاري بيست‌ساله يا مدارك علوم غريبه پرده‌برداري مي‌كنند و از ارتباط با 120 موكل مي‌گويند. اما بازار بدون پول معنايي ندارد، هرچند كمتر پروفايلي پيدا مي‌شود كه دستمزد كار را جايي جز دايركت عنوان كند، اما داده‌كاوي‌ها در ارتباط با اندك صفحاتي كه قيمت گذاشته‌اند، نشان مي‌دهد كه رقم‌ها از يك تا 7 ميليون متغير است. البته اين انطباق‌پذيري با بازار به اينجا ختم نمي‌شود و بعضي هم «بازكردن سركتاب» را به عنوان اشانتيون پيشنهاد مي‌دهند. دادگسترنيا مي‌گويد: «اين كليدواژه‌ها نشانه بازار است و نشان مي‌دهد اين حوزه توانسته خودش را با بازار انطباق بدهد و در پي انطباق‌پذيري بيشتر است.»

 

سوژه سياست‌زدايي‌شده مبتذل

سال‌هاست پلتفرم پرطرفدار اينستاگرام در دنيا و ايران مورد نقد جدي از طرف جامعه‌شناسان قرار گرفته است. پلتفرمي كه به واسطه تمركز بر انتشار عكس و سلفي به آسيب‌هاي زيادي دامن زده است. اين آسيب‌ها طيف وسيعي از مسائل را شامل مي‌شود كه شايد يكي از مهم‌ترين آنها رواج يك زندگي نمايشي باشد. «مهدي خويي»، جامعه‌شناس و استاد سابق دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي با اشاره به احساس مثبت مردم در مواجهه با سحر و جادو در اينستاگرام معتقد است اين پلتفرم به لحاظ فرمي بيشتر ابتذال را بازنمايي مي‌كند و به واسطه ديناميك دروني به رو آمدن امور مبتذل كمك مي‌كند: «اينستاگرام به نوعي يك هويت سياست‌زدايي‌شده مبتذل به لحاظ فرهنگي را تبليغ يا ايده‌آل‌سازي مي‌كند. در واقع اين سبك زندگي نمايشي، شوآف است كه در اين پلتفرم كسب سرمايه مي‌كند. اين نمايش عريان خود كه با كسب سرمايه در اينستاگرام ارتباط دارد واجد امور و رذيله‌هاي هويتي مانند؛ نژادپرستي، قوم‌ستيزي، سحر، خرافه و جادو است.»

خويي در پاسخ به اين سوال كه اتفاقات و اعتراضات اجتماعي چگونه به اقبال از سحر و جادو منجر مي‌شود، مي‌گويد: «به اين دليل كه فرد مطالبه‌اي مطرح كرده كه شنيده نشده و جواب خود را نگرفته است. زماني كه از اين روند نااميد مي‌شود، به دنبال شنيده شدن مطالبات خود، امر ماورالطبيعه را خطاب قرار مي‌دهد. اين براي دولت و استيت امر مطلوبي است، چون از هويت شهروندان سياست‌زدايي شده و ديگر به تدريج خطاب قرار دادن استيت براي جواب شنيدن مطالبات، جاي خود را به راهكارهاي ديگري مي‌دهد.»

چند هفته پيش بود كه دانشگاه اكستر بريتانيا اعلام كرد فوق ليسانس مطالعات جادوگري مي‌دهد و يكي از اساتيد اين دانشگاه در ارتباط با دليل اين اتفاق از علاقه‌مندي مردم به جادوگري گفت؛ از اينكه مردم به دنبال يافتن راه‌هاي جديد براي برقراري ارتباط با ديگر فرهنگ‌‎هاي انساني و همچنين ارتباط با طبيعت هستند. به نظر مي‌رسد اين علاقه‌مندي عمومي باعث شده تا محيط‌هاي آكادميك هم به سمت بازشناسي امور ماورالطبيعه بروند. از خويي مي‌پرسم جامعه‌شناسي چگونه به جادو و جادوگري نگاه مي‌كند، مي‌گويد: «آگوست كنت يكي از پدران علم جامعه‌شناسي معتقد است يكي از پارادايم‌هايي كه جهان آن را رد كرد و ما به پارادايم عمومي رسيديم، پارادايم جادو است. خاصيت پارادايم‌ها اين است كه نابود نمي‌شوند، بلكه ذهنيت و عقلانيت كنوني نمي‌تواند متوجه آنها بشود، بنابراين من منكر جادو و اموري جادويي نيستم. شايد بتوان جادو را فرا گرفت، اما مساله اين است كه مواجهه كنوني با سحر و خرافه در اينستاگرام با آنچه به عنوان يك پارادايم از آن حرف مي‌زنيم، متفاوت است.»

همان‌طور كه در ابتداي اين گزارش هم گفتيم اگر شما مخاطب اين بازار نباشيد، حداقل دوستان يا بستگاني را ديده‌ايد كه مشتري اين رمالان يا طلسم‌نويسان هستند و بعضي از آنها هم از جواب‌ها و گشايش‌هايي مي‌گويند كه زندگي آنها را دگرگون كرده يا به هدفي كه داشته‌اند، رسانده است. حالا سوالي كه پيش مي‌آيد، اين است كه آيا همه اشتباه مي‌كنند؟ يا تمام كساني كه از اين طريق به گشايشي در كار رسيده‌اند، دروغ مي‌گويند؟ آيا در جادوگري حتي در نوع بازاري و مبتذل آنكه اكنون رواج دارد بخشي از حقيقت نهفته است؟ اين استاد سابق دانشگاه علامه طباطبايي هم در جاي درست از كلمه «نمي‌دانم» استفاده مي‌كند و مي‌گويد: «به هر حال جادو امري نيست كه از بين رفته باشد و اساسا جايگاهي در حيات كنوني ما نداشته باشد، اما شما را به وضعيت اجتماعي باز مي‌گردانم؛ وضعيتي كه در آن شهروندان و افراد يك نظام بايد براي رسيدن به مطالبات‌شان دولت را خطاب قرار دهند، اما مساله اين است كه افراد در قبال مساله‌اي كه دارند يا بلد نيستند استيت را خطاب قرار دهند يا نمي‌توانند و اگر هم استيت را خطاب قرار دهند جواب‌شان را نمي‌دهد. بنابراين اين مساله را در ساحت ديگري حل مي‌كنند و خيلي از اين جواب گرفتن‌ها كه شما مي‌گوييد جواب گرفتن‌هاي سوبژكتيو رواني است. به معناي اينكه شخص مساله خود را در ساحتي مطرح مي‌كند كه هم مطرح شدن آن را نمي‌بيند و هم جواب گرفتن آن منوط به نشانه‌هاست، به‌طور مثال؛ اگر اين نشانه را ببينيد و ... ما مي‌دانيم فردي كه به دنبال ديدن نشانه باشد حتما آن را مي‌بيند.»

مهدي خويي اين در پي نشانه بودن را هم اتفاقي مدرن مي‌داند و معتقد است كسي كه آگاهي ندارد و از منابع معرفتي درستي براي تشخيص مساله استفاده نمي‌كند، در ساحات سحر و جادو مساله خود را عنوان مي‌كند و نشانه‌هايي هم مي‌بيند، كما اينكه خيلي از اين نشانه‌ها فيك و دروغ است: «اما بحث اوليه اين مساله انكار نمي‌كند كه جادو به عنوان راز و معما درون حيات مدرن ما وجود دارد. دقيقا مانند اين است كه الان درك و كانسپشن من از هستي، موادي است كه لمس مي‌كنم، آيا به اين معني است كه ممكن است حيات موازي از ماده‌اي وجود داشته باشد كه من آن را درك نمي‌كنم؟ بله ممكن است.»

از نظر خويي ما با امر برتري طرف هستيم كه پارادايم جادو است و تبديل اين پارادايم جادو به بازار به نوعي ابتذال است: «ما به نحوي با ازجاكندگي مفهوم مواجه هستيم و اين جادوي بازار با آن پارادايم جادو اساسا بي‌ربط است، يكي از انواع سحر و جادويي كه به‌شدت در چند سال اخير مورد اقبال عموم واقع شده است و هم در تلگرام و هم اينستاگرام بازار فراهمي دارد، بازار خريد و فروش «ناموس كفتار» است! اين اتفاق با فرا گرفتن يا وارد شدن به پارادايم جادو خيلي تفاوت دارد. اين كار نوعي خرافه است و اگر بخواهيم به جادو اصالتي بر مبناي پارادايم آن بدهيم، ارتباطي با اين وضعيت ندارد، چون اين افراد پي يادگيري سحر نمي‌روند، بلكه از سحر مدد مي‌خواهند براي مسائل زناشويي، جنسي و دوستي. اين مدد خواستن از سحر ارتباطي به فراگيري آن ندارد و آن سحري هم كه ارايه مي‌شود توان توجيه خود را در منطق جادو ندارد.»

 

پرهيز از نگاه آسيب‌شناسانه

به موضوع جادو و رمالي

عليرضا دوستدار، جامعه‌شناس و دانشيار انسان‌شناسي دانشگاه واشنگتن براي پژوهش دكتري خود تحقيقاتي در بازه سال 84 تا 88 در ارتباط رمالي و دعانويسي انجام داده بود. او در آن زمان با رجوع به روزنامه‌ها و حضور در مكان‌هايي كه در آن رمالي و دعانويسي انجام مي‌شد به نتايجي رسيده بود كه در كتابي آن را منتشر كرد. دوستدار معتقد است نمي‌شود مبدا اين اقبال را از زمان شروع به كار شبكه‌هاي اجتماعي گذاشت و حتي در دهه 80 كه او مشغول پژوهش بود هم به صورت شهودي اين اقبال را در جامعه مي‌ديد. او در تحليل اين پديده در آن سال‌ها مي‌گويد: «مقداري از اين تغييرات را به تغيير اقتصادي كه بعد از جنگ اتفاق افتاد و آزادسازي نسبي اقتصاد ارتباط دادم. يك تحليل مي‌توانست اين باشد كه چگونه عدم اطمينان اقتصادي در اين دوره ايجاد مي‌شود؟ اينكه از طرفي برخي‌ها مي‌توانند خيلي پولدار شوند و از طرفي مشخص نيست مسيرهاي پولدار شدن چيست؟ مانند اين مي‌ماند كه روش‌هاي نامرئي دسترسي به منابع دارند كه مي‌توانست پارتي و رانت و ... باشد ولي در اين بازه رجوع به نيروهاي ماورايي و نامرئي مي‌توانست تناسبي داشته باشد با اينكه روندهاي اقتصادي هم با روندهاي نامرئي مفروض گرفته بشود. خيلي در مورد اين مساله نوشته شده كه جوامعي كه يك تجربه پساسوسياليستي داشتند مانند؛ آفريقاي جنوبي و كره جنوبي و روسيه و روماني و... هم در يك بازه‌اي اقبال نسبت به جادو و فا‌لگيري زياد شده است.»

اما انتقادي كه دوستدار دارد، برمي‌گردد به نگاه آسيب‌شناختي به اين موضوع كه از نظر او منظري مدرنيستي است. اينكه گفته مي‌شود اين مسائل نامرئي وجود ندارند؛ كاغذ كاري انجام نمي‌دهد يا اينكه مشتري چنين شيوه‌هايي از راه‌هاي عادي و معمولي نتيجه نمي‌گيرد، بنابراين به راه‌هاي غيرواقعي رجوع مي‌كند، خيلي دقيق نيست. اين نگاه آسيب‌شناسانه به اين مساله در ايران سابقه دارد. او از اواخر دوره قاجار مثال مي‌آورد كه با يكسري قانونگذاري به جنگ رمالي و جن‌گيري رفتند و در دوره پهلوي هم اين نگاه وجود داشت. دوستدار مي‌گويد: «اما در دوران جمهوري اسلامي اين موضوع خيلي تشديد شد. به دليل اينكه نگاه عقل‌گرايانه يا به نوعي ماترياليستي با يك نگاه متشرعانه اسلامي پيوند خورده است كه اين مسائل را محكوم مي‌كند.»

او با اشاره به گفته‌هاي محمدعلي دادگسترنيا مي‌گويد: «در تحليل‌ها فرض گرفته‌شده كه دنياي افراد در وهله اول دنياي مادي و صرفا در مراحل بعدي است كه رجوع به غيبيات مي‌كنند اگر ما چنين نگاهي داشته باشيم، مجبور هستيم دعا و زيارت و نذر را هم به همين صورت به عنوان يكسري امور خيالي و اموري كه در تضاد و حالت ثانويه با دنياي واقعي مادي دارند، تحليل كنيم و مجبوريم اقبال به اين مسائل را به صورت آسيب‌شناسانه تحليل كنيم كه اين مساله غلط است. به اين دليل كه دنياي اكثر مردم در همه جاي جهان با دنياي غيب و عالم شهود و ماديات و غيرماديات درهم تنيده است. در عالم دعا كردن و نذر كردن و دخيل بستن جزو كارهاي خارق‌العاده محسوب نمي‌شود. ممكن است فردي در بازه‌اي از زمان دچار معضل رجوع بيش از حد به اين شيوه بشود و با تاكيد بيشتري به اين مسائل رجوع كند و كارهايي انجام بدهد كه قبلا حاضر به انجام آنها نبوده است. اما اين مساله جزو زندگي و زيست جهان ايراني‌هاست.»

دوستدار از روزنامه‌ها و سايت‌هاي رسمي مي‌گويد كه با ايجاد صفحاتي فال روز مخاطبان را مي‌نويسند يا با اتكا به نجوم در ارتباط با روز تولد حرف‌هايي مي‌زنند. در كنار چنين رويكردي در رسانه ما در جامعه هم با فالگيران در خيابان روبه‌رو هستيم يا خانه‌هايي كه براي اين كار هستند و قيمت‌هايي كه به در ورودي خود زده‌اند. دوستدار معتقد است در خيلي از جوامع چنين بازارهايي ديده‌ مي‌شود و كسي هم به عنوان آسيب به آن نگاه نمي‌كند و اين مساله چيزي است كه افراد براي حل مشكلات خود به آن رجوع مي‌كنند. اما نكته جالبي كه دانشيار انسان‌شناسي دانشگاه واشنگتن مي‌گويد، جنبه تفريحي رجوع به چنين كارهايي است: «حتي افرادي كه براي منظور خيلي جدي و رفع مشكل هم كه رجوع مي‌كنند با اين مساله مواجه مي‌شوند كه ناگهان جنبه تفريحي هم پر رنگ و قوي مي‌شود و تا حدي هم به مساله تضاد باز مي‌گردد كه آيا اين كار واقعي است يا خير؟ آيا اين رمال واقعا دسترسي به عالم غيب يا موكل‌هاي جن دارد؟ در خود اين تجربه به نوعي منبع گونه‌اي از شور و هيجان و لذت وجود دارد.»

دوستدار معتقد است اگر فردي براي معرفي خود در صفحات شبكه‌هاي اجتماعي از طلسم شرعي نوشته و ما اين خوانش را داشته باشيم كه چنين چيزي در مقابل دين قرار دارد امر درستي نيست. او از سابقه طولاني علوم غريبه، رمل و شفاهاي مرتبط با ادعيه مي‌گويد؛ از انگشترها و حرزهايي كه همين حالا در بازارهاي سنتي ايران وجود دارند: «اينها از جهت ديني واقعيت عيني است و خيلي از آنها تاييد شده است. در بين برخي مراجع اين مساله وجود دارد كه يكسري از كارهايي كه فردي به عنوان دعانويس انجام مي‌دهد را آنها هم انجام مي‌دهند. در تاريخ تفكر اسلامي هم به خصوص رمل و جفر و نجوم جاي خيلي پررنگي داشته است. اما در قرن بيستم تا حد خيلي زيادي به دليل شكل گرفتن نگاه مدرنيستي به تدريج نمي‌توان گفت به حاشيه رفتند اما پنهان شده‌اند. اين وضعيت گاهي حالت متناقضي ايجاد مي‌كند كه در نشريه‌هاي عمومي كسي از اين مساله صحبت نمي‌كند و حتي به ديده خرافه و... به آن نگاه مي‌شود و اگر صحبتي بشود با ديد نفي به آن پرداخته مي‌شود. اما وقتي پيگيري كنيد و از مراجع امر بپرسيد، مي‌گويند كه علوم غريبه وجود دارد اما بايد خيلي مراقب بود يا مي‌گويند اكثر افرادي كه اينها را تدريس مي‌كنند شارلاتان و ... هستند.»

عليرضا دوستدار زماني كه كتاب خود را منتشر مي‌كرد از مراجع بسياري در زمينه ياد گرفتن علوم غريبه و به كار بردن آن استفتا گرفته و آن‌طور كه مي‌گويد جز چند مرجع بيشتر مراجع گفتند اصل اينها درست است، اما افرادي كه اين علوم را دارند اكثرا شارلاتان هستند: «مي‌توان به اين مساله صنفي هم نگاه كرد. از اين جهت كه شكل گرفتن صنف دعانويس و فردي كه تحصيلات حوزوي ندارد، اما به يك نحوي به امور ديني به صورت ابزاري و براي رفع مساله و حتي از اين جهت كسب رزق مي‌كند از طرف صنف روحانيت به صورتي كه اكنون در ايران جا افتاده است نسبت خوبي ندارد. هر چند كه بين خود علما و افرادي كه درس حوزوي خواندند اين مساله كم نيست، اما بيشتر در اقشاري آن را مي‌بينيم كه در سطوح پايين هستند و نتوانستند به سطوح بالا دست پيدا كنند.»

دوستدار معتقد است اشاره به بي‌آيندگي براي رجوع به پيشگو يا رمال خيلي دقيق نيست، از نظر او نوعي عدم اطمينان در مورد آينده شايد گزاره درست‌تري از بي‌آيندگي باشد به اين دليل كه اگر شما آينده نداشته باشيد نااميد مطلق هستيد در صورتي كه مراجعه به دعانويس و رمال شكلي از اميدواري است و شما مي‌خواهيد از آينده كسب اطلاع كنيد و آن را تغيير بدهيد: «اما اگر به صورت عدم اطمينان به اين مساله فكر كنيم با تعبير نئوليبراليسم به صورت جالبي هماهنگ مي‌شود. اينكه افراد چون نمي‌توانند به روندهاي قابل پيش‌بيني اعتماد كنند، به اين سمت مي‌روند. به‌طور مثال؛ اگر شما درس بخوانيد و بدانيد آينده شغلي داريد و بعد از اينكه كسب درآمد كرديد، مي‌توانيد ازدواج كنيد و بچه‌دار شويد و... مسير قابل پيش‌بيني است، اما چون اين‌گونه نيست افراد يكسري كارها انجام مي‌دهند كه در مورد آينده مطلع شوند و ابهام‌هايي كه در مورد آينده وجود دارد را تا حدي برطرف كنند تا از اين طريق بتوانند كنترلي نسبت به آن داشته باشند و اين راه‌هاي متفاوت و مختلفي دارد و در اين راه شايد مراجعه به رمال و دعانويس در تضاد با راه‌هاي ديگر نباشد و يكي از مسيرها باشد. يعني شما هم كسب اطلاع در مورد آينده مي‌كنيد و هم سعي مي‌كنيد با كمك موكل و دعا و ... نسبت به آينده به نوعي كنترلي كسب كنيد.»

سال‌هاست كه انكار كردن و نگاه مجرمانه به مساله جادو، رمالي و دعانويسي باعث شده مطالبي كه در اين زمينه به خصوص در رسانه‌ها توليد مي‌شوند فراتر از گزارش‌هاي توصيفي و اخبار حوادثي نروند. در حالي كه مي‌توان با خوانشي علمي ضمن به رسميت شناختن اين حوزه در مواجهه با وجوه آسيب‌شناسانه و مجرمانه آن برخوردي دقيق‌تر داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون