• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5614 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۷ آبان

نقد گفت‌و‌گوی بی‌بی سی با يووال نوح هراري، استاد دانشگاه در اسراییل

‌‌چرا و چگونه یک استاد تاریخ از آينده بشريت خبر مي‌دهد؟

حمزه كرمي

اخيرا تلويزيون بي‌بي‌سي فارسي مصاحبه‌اي با هراري استاد تاريخ دانشگاه عبري بیت‌المقدس درباره اتفاقات غزه و جنگ بين حماس و اسراييل ترتيب داده بود. در آن مصاحبه و ساير مصاحبه‌ها هراري در قامت كسي كه آينده را پيش‌بيني و تحليل مي‌كند ظاهر شده و از آينده خبر مي‌دهد.
هراري ‌زاده ۲۴ فوريه ۱۹۷۶ ميلادي در اسراييل است. استاد تاريخ دانشگاه عبري بیت‌المقدس، فيلسوف و نظريه‌پردازي است كه تاكنون سه كتاب مطرح به نام، انسان خردمند (درباره تاريخ مختصر بشر)، انسان خداگونه (درباره تاريخ مختصر آينده) و۲۱  درس براي قرن ۲۱ ميلادي از او منتشر شده است. 
 او دكتراي تاريخ خود را از دانشگاه آكسفورد گرفته و در تل‌آويو اسراييل زندگي مي‌كند. معتقد به همجنس‌بازي است و با رييس دفتر خود كه پسر جواني به ‌نام «ايتزيك يهو» است ازدواج كرده است! 
او در مصاحبه با بي‌بي‌سي جز مخالفت با مديريت نتانياهو، در ساير حرف‌هايش از جمله نابودي حماس، حرف‌هاي تندروهاي صهيونيست را تكرار كرد. علت مخالفت او با نتانياهو نيز به دليل آن است كه وي جزو ماركسيست‌ها و روشنفكران و سكولارهاي اسراييلي است. 
در اسراييل دو جناح وجود دارد. يك جناح تندرو و مذهبي كه در كابينه تندرو نتانياهو جمع شده‌اند و اعتقادي به تشكيل دو دولت فلسطيني و اسراييلي ندارند و در حال تشكيل و احداث و گسترش شهرك‌هاي يهودي‌نشين هستند و جناح مقابل كه مقداري معتدل‌تر هستند جناح غيرمذهبي و سكولارند كه با مذاكرات صلح موافقند و تشكيل دو دولت اسراييلي - فلسطيني را قبول دارند. برخلاف جناح تندرو با شهرك‌سازي‌ها و... هر آنچه با مذاكرات صلح سازگاري ندارد مخالفند و هراري جزو جناح دوم است ولي آنها حكومت خودگردان به رياست محمود عباس را طرف فلسطيني خود مي‌دانند و حماس و جهاد اسلامي را قبول ندارند. 
همين بخش از مصاحبه او كه با نتانياهو مخالفت مي‌كند مورد توجه افكار عمومي داخل و خارج قرار گرفته است، در حالي كه هراري در همين مصاحبه، ۷۰ سال اشغال فلسطين و تجاوز‌گري اسراييل را ناديده مي‌گيرد و صرفا به حمله اخير حماس متمركز شده و آن را دستاويزي براي توجيه بمباران‌ها و كشتار دسته‌جمعي و نسل‌كشي و نابودي غزه و فلسطين قرار مي‌دهد و دهه‌ها تجاوزات اسراييل و انسان‌كشي و كشتن كودكان و به اسارت بردن زنان و تجاوز به آنها را ناديده گرفته و كم‌اهميت جلوه مي‌دهد!!
در اينجا قصد ندارم ديدگاه‌هاي او را به چالش بكشم زيرا نژادپرستي از همه ديدگاه‌هايش نمايان است بلكه درصددم از ميان مصاحبه‌هاي متعدد او كه به وسيله تسلط و حاكميت يهوديان و صهيونيست‌ها بر خبرگزاري‌ها و تلويزيون‌ها و رسانه‌هاي جهاني هر هفته او را در آنتن مطرح و از او بزرگ‌نمايي مي‌كنند، ديدگاه‌ها و ماموريت او را توضيح دهم و پاسخ پرسش اساسي عنوان اين مقاله، در مورد اينكه چگونه او از آينده خبر دارد را براي دوستان خواننده آشكار سازم!
انسان‌هاي معمولي اعم از فيلسوفان، تاريخ‌دانان، جامعه‌شناسان و... تاكنون از آينده خبر نداشته‌اند و هيچ‌كسي در طول تاريخ قادر به غيب‌گويي نبوده و اگر پيامبران هم خبري از آينده مي‌گفته‌اند از سوي خداوند مطلع مي‌گشته‌اند و خود علم غيب نداشته‌اند. 
 حال چگونه است فردي در قامت استاد تاريخ و فيلسوف، از آينده بشريت خبر مي‌دهد؟ و خبرهاي او نه تنها در آنتن تلويزيو‌ن‌ها و مديا و رسانه‌هاي جهاني پوشش داده مي‌شود بلكه تعمدي در چهره‌سازي از او نيز مشاهده مي‌شود كه غيرقابل كتمان است!
 البته جامعه بشري قبل از ايشان، چهره‌هاي ديگري مانند اِستيون هاوكينگ فيزيكدان قرن بيستم، در دهه ۱۹۸۰ميلادي را تجربه كرده كه هر روز خبري از آينده هولناك بشريت را تئوريزه و مطرح مي‌كرد و با خبر‌سازي‌هاي خود افكار عمومي جهان را به نفع جريانات پشت صحنه مديريت مي‌نمود. 
اينك به گزيده‌هايي از ديدگاه‌هاي هراري كه از طريق مصاحبه‌هاي هرروزه او با خبرگزاري‌ها و تلويزيون‌ها و رسانه‌هاي غربي صورت مي‌پذيرد مي‌پردازم. مصاحبه‌هايي كه به خوبي تحت پوشش ويژه خبري قرار گرفته و از آنها اطلاع‌رساني شده و چهره ايشان را برجسته و برجسته‌تر مي‌سازند! 
در همه اين مصاحبه‌ها تلاش بر آن است تا چهره‌اي رازآلود و پيچيده و حق به جانب و تا حدودي نجات‌بخش از هراري به جهان بشري عرضه شود!
از جملات و گفتارهاي اوست: 
ما انسان‌ها، ديگر ارواح اسرارآميزي نيستيم، ما حيوانات قابل هك شدن هستيم!
او در جايي ديگر اضافه مي‌كند به نظرش راي‌دهندگان در سيستم‌هاي دمكراتيك مصلحت خود را تشخيص نمي‌دهند.!!
يعني عملا دموكراسي بي‌دموكراسي!
و به سادگي ميراث فلاسفه غربي مانند اسپينوزا، جان‌لاك، روسو، جان استوارت ميل و... مبني بر ضرورت حكمراني براساس دموكراسي و راي و اراده و خواست مردم را به يك‌باره هوا مي‌كند و قرن‌ها تلاش فيلسوفان غربي از دوران روشنگري تاكنون را به سينه تاريخ مي‌سپارد!!
او در مصاحبه‌اي ديگر مي‌گويد: در آينده‌اي نزديك اليتِ حاكم بر جوامع بشري مي‌توانند مغز انسان‌ها و مردم را هك كنند. همانطوري‌كه هكرهاي امروز، يك رايانه را هك مي‌كنند و به سامانه آن دسترسي پيدا مي‌كنند در آينده نزديك هكرها با هك نمودن مغز انسان‌ها، كنترل آنها را برعهده مي‌گيرند!
او امروز مشهورترين فردي است كه از تركيب بدن انسان با رايانه و چيپ‌هاي رايانه‌اي دفاع مي‌كند!
و معتقد است علم، تكامل از طريق انتخاب طبيعي (مفهوم دارويني تكامل) را منسوخ و به جايش طراحي هوشمندِ تكامل را جايگزين كرده، يعني من بعد به جاي خدا، علم براي انسان تصميم مي‌گيرد. 
ريشه اين تفكر در يهوديت از گذشته بوده، آنجا كه يهود معتقد است خداوند بشر را مانند يك دستگاه ساخته و ديگر نمي‌تواند در سرنوشت او دخالتي داشته باشد و در قرآن كريم سوره مائده آيه ۶۴ آمده است: و قالتِ اليهودُ يدالله مغلوله، غُلت ايديهم و.........
يهود گفت دست خدا بسته است به واسطه اين گفتار دروغ مورد لعن و نفرين خدا قرار گرفتند و دست يهود بسته شد، بل دو دست قدرت خداوند گشاده است و هرگونه بخواهد بر خلق خدا انفاق مي‌كند و.....
هرچند هراري عنوان مي‌كند قبلا به آيين يهود معتقد بوده و اينك خدا ناباور شده و به همين سبب توانسته است برخلاف آيين يهود همجنس‌گرايي را پيشه كند!
اما ريشه‌هاي باور به يهوديت در كلام و تفكر او هنوز وجود دارد. 
هراري تقابل ميان خير و شر را بر مبناي كتب ديني ابراهيمي چيزي منسوخ و مربوط به گذشته مي‌داند و بر آن است كه القا كند انسان امروز، بايد خود، خوب و بد خويش را تشخيص دهد و كاري به اخلاقيات تعيين‌شده از طرف خدا نداشته باشد.
هراري گرايشات ماترياليستي و جبرِ زيستي بر تفكرش غلبه دارد و معتقد است چيزي به نام «اراده آزاد» وجود ندارد.
همانطوري‌كه ماركسيست‌هايي مانند فوئرباخ ووژ... مفهوم خدا و بهشت و جهنم و‌... را ابداع بشر مي‌دانستند، هراري نيز اراده آزاد را ابداع بشر مي‌داند.
او از علم، يك مذهب جديد ساخته است و مي‌گويد: دانشمندان در قرون جديد جاي خدا را پر مي‌كنند! ديدگاه او البته از گرايش پوزيتيويستي اثبات‌گرايانه وي در فلسفه علم ناشي مي‌شود كه تاريخ مصرف آن گذشته است و ابطال اين فرضيه و فرضيه‌هاي مشابه ثابت شده است. 
هراري در حال تئوريزه كردن خطر (هك شدن مغز انسان) در آينده نزديك و لزوم وجود يك مركزيت فرماندهي و كنترل واحد براي هدايت ديتاي جهاني است. 
مركزي كه قرار است مافوق همه حكومت‌ها و مرزهاي ملي، كل ابناي بشر را مديريت نمايد.
او ورود بشر را به سيستم‌هاي اعتبارسنجي هوش مصنوعي، سرنوشتي محتوم براي آينده بشريت پيش‌بيني مي‌كند و معتقد است همه بشريت خواه ناخواه به آن تن خواهند داد.
او از ورود فناوري‌هاي كنترل و نظارت (زيستي) به درون بدن انسان مي‌گويد و چيپ‌گذاري در بدن انسان‌ها را ضروري و در آينده، محتوم مي‌داند!!
او كوويد ۱۹ را بهانه خوبي براي جا‌سازي حسگرهاي زير پوستي با هدف كنترل و نظارت هرچه بيشتر هوش مصنوعي در انسان‌ها معرفي مي‌كند!
به نظر مي‌رسد هراري قرار است حرف‌هايي بزند كه روياهاي كابوس‌گونه براي آينده بشريت است تا راه را براي گلوباليست‌ها آماده كند.
 و در زمينه كنترل آينده بشريت فرهنگ‌سازي نموده و راه را براي نقشه‌هايي كه براي انسان‌ها كشيده‌اند هموار نمايد!
از جمله باورهاي مخرب هراري، اعتقاد به زيادي انسان‌ها در روي كره زمين است و مي‌گويد بزرگ‌ترين مساله سياسي، اقتصادي جهان امروز زيادي جمعيت است!
براي چه به اين همه انسان نياز است؟
و در پاسخ سوال مجري كه از او مي‌پرسد راه‌حل شما چيست؟ مي‌گويد فعلا جمعيت را با دارو و رايانه بايد راضي نگه داشت. 
اين ديدگاه‌هاي هراري تحت‌تاثير استاد و رييسش «كلاس شواب» شكل گرفته و به وسيله او در حال انتشار و در گير كردن اذهان عمومي بشريت درسطح جهاني است. 
كلاس شواب و شركايش مانند هنري كيسينجر، بيل گيتس، آنتوني فائوچي، مارك زاكر برگ، جرج سوروس و... سياستمداران دست‌پرورده آنها در واقع طراحان پشت پرده حرف‌ها و اخبار و تحليل‌هاي هراري هستند. 
آنها پروژه‌هاي بزرگي براي بشريت پيش‌بيني كرده‌اند از جمله حذف مالكيت خصوصي، حذف پول نقد و قراردادن همه تراكنش‌هاي مالي بشر در بستر فناوري بلاك چين، حذف ملي‌گرايي و مرزهاي ملي، تضعيف حاكميت ملي كشورها، ايجاد سيستم كنترل اجتماعي مبتني بر هوش مصنوعي و در صدد تقليل جمعيت كم‌بازده و پرهزينه و مصرف‌كننده جهان، مانند ميانسالان و پيران هستند و مي‌روند كه براي بشر امروز كارت شناسايي ديجيتال طراحي و صادر كنند كه بدون آن زندگي كردن براي بشريت ممكن نباشد!
طرح‌ها و برنامه‌هاي آنها در راستاي منقاد كردن كل بشريت است. 
كارت شناسايي ديجيتال جهاني، پروژه‌اي است كه گرفتن هر خدماتي در جهان مانند اخذ پاسپورت، واكسن، ويزا، اقامت، سفر، اجاره هتل، ادامه تحصيل، خريد مسكن و فعاليت‌هاي اقتصادي و... منوط به داشتن آن در آينده است و از پروژه‌هاي مجمع جهاني اقتصاد (داووس) است!
حرف‌هاي هراري از يك اتاق فكر در سطح جهاني طراحي مي‌شود و توسط ايشان به عنوان پيشگوي آينده بشر و با حمايت رسانه‌هاي جهاني منتشر مي‌گردد در واقع او برنامه‌هاي پشت پرده را تحت عنوان پيش‌بيني، براي آماده‌سازي ذهن جهانيان مطرح مي‌نمايد.
و طبيعي به نظر نمي‌رسد كه يك مرتبه اوباما در مصاحبه با فريد زكريا مي‌گويد من عاشق كتاب «مختصر تاريخ بشر» هراري شده‌ام.
 همزمان بيل گيتس براي كتابِ انسان خردمند او يادداشت مي‌نويسد و يك مرتبه آنجلا مركل و مكرون و جاستين ترود و..‌. بسياري از سياستمداران جهاني به تجليل از هراري مي‌پردازند در حالي كه فيلسوفان زيادي در تراز هراري و بلكه بسيار بالاتر از او در سطح جهاني وجود دارند اما از اين پروپاگاندا و توجه سياست‌بازان برخوردار نيستند!
همه اينها حكايت از ماموريتي دارد كه يووال نوح هراري در دنياي امروز برعهده گرفته است و آن اينكه توجيه‌گر فلسفي و تاريخي و جاده صاف كن برنامه‌هاي استعمار هوشمند جديد باشد!
البته در تاريخِ فلسفه اينگونه عملكردهاي ناصواب توسط معدود فيلسوفاني كه آلت دست سياستمداران و كارتل‌ها و تراست‌هاي جهاني قرار گرفته‌اند در گذشته نيز وجود داشته است. همانطوري كه هايدگر توجيه‌گر تجاوزات و كشتار ۸۵ ميليون مردم جهان در جنگ جهاني دوم توسط هيتلر بود و به‌رغم داشتن صلاحيت‌هاي علمي بسيار بالاتر از هراري، به بشريت خيانت نمود، اينك به ‌نظر مي‌رسد هراري ماموريت مشابهي را در جهان معاصر، عليه بشريت برعهده گرفته است!
دكتراي فلسفه تطبيقي

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون