سابقه و ضرورت تحول حكمراني آب ايران
انوش نوري٭
اظهارات گوناگون يك سال گذشته درباره مشكلات و مسائل منابع آب كشور، نياز به اطلاعرساني صحيح را بيش از پيش آشكار ميسازد. اطلاعرسانيهايي كه با عنوان «بحران آب» يا ورود كشور به يك دوره طولاني «خشكسالي» انجام ميشود غالبا به عوامل قديمي و ريشهدارتري كه در طول زمان متراكم و ستبر شدهاند كمتر اشاره دارد. در واقع توجهات بيشتر معطوف به پديدههاي نوظهور و نوپديد است كه ريشه مشكلات اصلي در عوامل ايجادكننده شرايط موجود است.
تا نيم قرن پيش، استحصال آب زيرزميني (قناتها) مهمترين امكانات زيستي را براي مراكز جمعيتي فلات مركزي ايران تامين ميكرد. مازاد اقتصادي كشور بسيار ناچيز بوده و در اقتصاد معيشتي، عرف و هنجارهاي جوامع محلي در تمشيت و تدبير امور نسبت به سياستها و دخالت دولت مركزي دست بالاتر را داشتند. همراه با تغييرات بنيادي اقتصاد جامعه، رشد جمعيت، توسعه شهرها و جمعيت شهري، سطح كشت آبي افزايش يافت و وضعيت بهرهبرداري از منابع آب زيرزميني و سطحي در كشور دگرگون و حضور و دخالت دولت در تمشيت امور در سطوح مختلف ملي، استاني و محلي بسيار گسترده شد. در اين دگرگوني- كه عمدتا از طريق جايگزيني فناوري چاه عميق به جاي قنات و آب تنظيم شده سطحي سامانههاي آبياري مدرن به جاي استفاده از آب تنظيم نشده انهار سنتي اتفاق افتاد- نظام سنتي و حكمراني محلي آب دچار زوال و فرسودگي شد. نظامهاي جايگزين در سطوح مختلف به ويژه درسطح محلي و شبكههاي مدرن آبياري و اراضي تحت پوشش چاههاي عميق، به علت غفلت از رشدفرهنگ، دانش و فناوري بومي و بوميسازي فناوريهاي وارداتي، شكل نابساماني پيدا كرده است. دگرگوني در نظامهاي بهرهبرداري از منابع آب، از لحاظ آثاركاربرد فناوريهاي نو (چون به درستي كنترل و مديريت نشد) پيامدهاي دراز مدت گسترده وكاملا متفاوتي را نسبت به فوايد كوتاهمدت آن بر جاي گذاشته است. در طرف تقاضا، جمعيت كشور در طول كمتر ازيك قرن نزديك به هشت برابر و در نيم قرن گذشته سه و نيم برابر شده است. افزايش شديدجمعيت در پهنههاي محدود سرزمين و اغلب در مكانهاي نامناسب، باعث ايجاد تكانه و فشار بيش از حد به منابع آب محلي شده و به گسترش بيرويه طرحهاي انتقال آب دامن زده است. علاوه بر هزينههاي بسيار سنگين انتقال آب، فقدان جداسازي آب شرب از ساير مصارف خانگي در شهرها، هزينهها و مديريت كيفيت تامين آب شهري بسيار افزايش پيدا كرده است. در كنار رشد انفجاري جمعيت شهري و ارتقاي سطح زندگي، امكان و انگيزه بيشتري را براي افزايش سطح زير كشت آبي بدون توجه به ظرفيتهاي آبي مناطق فراهم كرد. در نيم سده اخير، سطح كشت آبي بيش از سه برابر و حجم برداشت آب كشاورزي دو برابر شده است. قيمتگذاري غيرواقعي آب و انرژي در بخش كشاورزي و عدم توجه به ارزش كميابي آب و ارزش سرمايههاي بهكار رفته براي تامين و انتقال آب، از يك سو منجر به افزايش كاذب تقاضا براي آب و ازسوي ديگر راندمانهاي بسيار پايين در مصرف و هدررفت بالاي آب شده است. در مجموع شرايطي به وجود آمده كه جايگاه كشور ايران در گروهبندي برداشت سرانه آب (دركناركشورهاي امريكاي شمالي، آسياي مركزي و اقيانوسيه) در پرمصرفترين گروه از گروههاي پنج گانه در سطح دنيا (سرانه بيش از 1000 مترمكعب درسال) ردهبندي شده است.
تداوم اين شيوه بهرهبرداري از منابع آب كشور، منجر به آلوده شدن و زوال كمي و كيفي آب، كاهش نفوذ آب به مخازن آب زيرزميني و كاهش تغذيه تالابها و درياچهها و خشك و آلوده شدن بخش اعظم آنها شده است. خشكساليهاي پيدرپي در سالهاي اخير دسترسي به آب را با بحران شديدتري مواجه كرده است. تنش آبي در برخي مناطق شرايط را براي مهاجرت گسترده جمعيت و خالي شدن سكونتگاههاي استراتژيك يا فاجعه محيط زيستي مهيا كرده است.
٭ دبير انديشكده تدبير منابع آب ايران