• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5646 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۴ آذر

گفت‌وگو با پويان آزاده به مناسبت انتشار سه اثر در حوزه موسيقي‌

موسيقي ايراني بيش از اينها مي‌تواند در جهان ديده شود

آثار جديد اين هنرمند، خصوصا آلبوم «رمز و راز ساز» مورد تحسين كارشناسان قرار گرفته است

سيمين سليماني

اخيرا سه اثر موسيقايي از پويان آزاده منتشر شده كه هر كدام از آنها ويژگي‌هاي خاص خود را دارند. «رمز و راز ساز» بازنوازي و بداهه‌پردازي‌اي است در فضايي نوستالژيك كه ميرعليرضا ميرعلي‌نقي، پژوهشگر و تاريخ‌نگار موسيقي درباره آن نوشته است: «در اين آلبوم گفت‌وگويي بين دو ساز، از دو نسل متفاوت را شاهد هستيم، قطعات از نغمه‌هايي انتخاب شده‌اند كه نسخه با كلام‌شان، شهرتي دست‌كم بيش از پنجاه سال را دارند. اجراهاي حاضر، كپي برابر اصل قديمي نيستند، اما در آنها دخل و تصرف هم بـه آن اندازه نشده كه شنونده نتواند آنها را بشناسد. اجراها براساس حافظه و قريحه و مهارت‌هاي نوازندگي هستند نه براساس نت‌‌نويسي و تمرين‌هاي مداوم و اجراي مو به موي صداهاي نوشـته شده. مي‌توان در مقام تشبيه گفت كـه ويولن ماننـد خواننده و پيانو مانند اركستر همراه، نقـش ايفا كرده‌اند.» آلبوم رمز و راز ساز اثري است از جهانشاه برومند و پويان آزاده كه آبان ماه سال 1402 منتشر شده و ناشر آن‌هم موسسه فرهنگي هنري هنرآفرين پويان است. دو اثر ديگر آزاده كه يكي كتابي است درباره متد آموزشي و ديگري آلبومي با نام «پگاه» كه پركاشن و درامز آن را ولفانگ اوسترمن نواخته و اگر چه هر دوي اين آثار در ايران منتشر نشده‌اند اما آزاده بنا دارد در آينده آنها را در ايران براي مخاطبان ايراني نيز در دسترس قرار دهد. پويان آزاده از دانشگاه مارتين لوتر آلمان دكتراي آموزش پيانو دارد. او عضو هيات علمي دانشگاه هنر تهران است و نزد اساتيد صاحبنامي چون جواد معروفي، مصطفي كمال پورتراب و... آموخته است؛ يكي از دغدغه‌هاي او از ابتداي كارش ايجاد گفت‌وگوي موسيقايي ميان اقوام و ملل بوده. او معتقد است بايد با زبان موسيقي و با تكيه بر ريشه‌هاي فرهنگ ايراني با دنيا گفت‌وگو كرد. به بهانه انتشار آثار اخير او به سراغ اين پيانيست رفتيم كه در ادامه گفت‌وگوي «اعتماد» را با او مي‌ خواند.

 

شما آثار متعددي را در زمينه موسيقي چه به صورت مكتوب و چه در قالب صوتي منتشر كرده‌ايد، اينجا مي‌خواهيم از سه اثر اخيرتان صحبت كنيم، مختصري درباره آنها بگوييد تا مخاطبان با فضاي آنها بيشتر آشنا شوند.

بله، يكي از آثاري كه اخيرا در ايران منتشر شده آلبوم «رمز و راز ساز» است كه دونوازي پيانو و ويولن ايراني است كه به نوعي بازنوازي و بداهه‌‌پردازي براساس آثار موسيقي قديم ايران است. اين اثر را با همراهي آقاي دكتر جهانشاه برومند نوازنده ويولن منتشر كرديم. آلبوم منتشر شده ديگر در آلمان با نام پگاه است كه آهنگسازي و پيانوي آن برعهده بنده بود و پركاشن و درامز آن را آقاي ولفگانگ اوسترمن نوازنده متبحر آلماني نواخته‌اند. براي بالا رفتن كيفيت ضبط سراغ كمپاني اشتاين گرابر، ايالت بايرن آلمان رفتيم و در‌نهايت نشر EtageMusik اين اثر را منتشر كرد. ضبط اين كار در سال ۱۴۰۰ شروع شد و درنهايت تابستان ۱۴۰۲ در آلمان منتشر و رونمايي شد كه نوازندگي آن تركيبي از موسيقي ايراني و كلاسيك غربي است. صدابرداري آن توسط آقاي يوخن شوبرت انجام شد كه از صدابرداران صاحبنام آلمان به شمار مي‌روند. طرح جلد آن هم برگرفته از بناي تاريخي تاريخانه است و جالب اينكه از اين طرح جلد هم استقبال شد چون به نوعي اصالت شرقي و ايراني را براي مخاطب تداعي مي‌كند.

اما تا آنجا كه مي‌دانم ايرانيان به آلبوم پگاه دسترسي ندارند، آيا براي دسترسي هموطنان خودتان هم به اين اثر اقدامي كرده‌ايد يا برنامه‌اي داريد؟

بله همين‌طور است، متاسفانه هم‌اكنون اين آلبوم در ايران قابل دسترس نيست، البته بناست كه در اِسپاتي‌فاي و اپِل‌ميوزيك به زودي قرار داده شود، ولي از آنجا كه هر اثري كه بخواهد در ايران منتشر شود، بايد مجوز داخلي هم بگيرد و اين آلبوم در آلمان منتشر شده بود، امكان انتشار آن فعلا در داخل وجود ندارد.

از آخرين تاليفات شما هم كتابي با درون‌مايه آموزش پيانو است كه به چاپ رسيده، اين اثر هم به زبان انگليسي و آلماني منتشر شده است، درباره ويژگي متدي كه در آن معرفي كرده‌ايد، بيشتر توضيح دهيد.

اين كتاب به شكلي آموزش تكنيك نوازندگي پيانو است و براساس يك متد جديد است كه براي گام تعريف شده است و در واقع آموزش گام‌هاي پيانو است. اين متد، روش يا الگويي را معرفي مي‌كند كه هنرجو براساس آن بتواند تمام گام‌هاي پيانو را بنوازد كه به همين دليل به عنوان يك متد نو معرفي شد. در ماه مارس در انجمن پيانوي سوييس هم از بنده دعوت به عمل آمده و قرار است كه درباره اين كتاب صحبت شود. كتاب «متد نوين آموزشي نوازندگي گام‌هاي پيانو» را انتشارات بلمن آلمان منتشر كرده كه از نشرهاي فعال در اين كشور به شمار مي‌رود و خوشبختانه چاپ دوم آن نيز در زمان كم صورت گرفت.

براي ترجمه اين كتاب به زبان فارسي براي علاقه‌مندان ايراني هم برنامه‌اي داريد؟

اين كار را براي سال آينده گذاشته‌ايم كه البته بايد با اجازه ناشر صورت بگيرد و مراحل خاص خود را دارد. همان‌طور كه در جريان هستيد قانون كپي‌رايت در ايران رعايت نمي‌شود كه آلبوم پگاه هم شامل كپي‌رايت است ولي بنده در تلاش هستم كه با اجازه رسمي ناشر كاري كنم كه اين اثر را تا سال آينده بتوانيم در ايران هم چاپ كنيم. همين‌جا از فرصت استفاده كنم و بگويم كه كتابي هم به نام رديف پيانوي ايراني كه آن را تصحيح و بازنويسي كرده‌ام و توسط نشر پيانو به چاپ رسيده كه رديف استاد جواد معروفي هست و ۱۶ آذر ماه در تالار رودكي رونمايي خواهد شد. اين كتاب با مشاركت و حمايت انجمن موسيقي ايران چاپ شده است در مراسم رونمايي فيلمي از استاد جواد معروفي پخش مي‌شود كه تاكنون منتشر نشده كه اين فيلم راجع به صحبت‌هاي ايشان و اهميت اين كتاب است و آن را به عنوان ماحصل زندگي هنري خود معرفي كرده‌اند.

تا اينجا درباره آثار اخيرتان صحبت كرديم، مي‌خواهم تمركزي داشته باشيم بر درون‌مايه آثارتان. پيش‌تر گفته بوديد كه زبان موسيقايي براي شما بسيار مهم است و احساس مي‌كنيد كه اين زبان بي‌مرز به گفت‌وگوي تمدن‌ها كمك مي‌كند...

بله دقيقا درست مي‌فرماييد، هميشه اين دغدغه را داشتم حتي جالب است بدانيد، اولين كتابي كه چاپ كردم، در سن ۱۷ سالگي بود كتابي كه عنوان آن سرودهاي ملي كشورهاي جهان نام داشت. كتاب سرودهاي ملي كشورهاي جهان شامل «نت» و «متن» تمامي سرودهاي ملي كشورهاي جهان است كه در آن زمان توسط بنده تدوين و آوانگاري شد و در سال ۲۰۰۶ كانديداي جايزه جهاني آموزش صلح يونسكو شد و در دو كتابخانه و مركز پژوهشي در اروپا شهر هاله آلمان و امريكا شمالي دانشگاه دولتي آريزونا به عنوان كتاب مرجع ثبت شد. پيوست اين كتاب، آلبومي صوتي است كه شامل بهترين اجراهاي سرودهاي ملي كشورهاي جهان از جمله اجراي اركستر فيلارموني ژاپن به رهبري سجي اوزاوا نيز هست. از اين كتاب به دليل اينكه درباره صلح، دوستي و تعامل بود حمايت شد و در خاطرم هست كه اين كتاب در آن زمان به عنوان يك ايده جديد از يك جوان ايراني مطرح شد و اتفاقا انعكاس زيادي هم حداقل در داخل داشت چون از طريق كميسيون ملي يونسكو در ايران به عنوان كانديداي ايران در سال ۲۰۰۶ براي جايزه جهاني انتخاب شد. فكر مي‌كنم با زبان موسيقي بهتر مي‌توان گفت‌وگو و تعامل كرد چون موسيقي، زبان بين‌المللي است. بسياري از فعاليت‌هايي كه دارم بر اين محور است براي مثال قرار است كه در نيم سال آينده كتاب رديف استاد جواد معروفي را كه به موسيقي ايران تعلق دارد، در دانشگاه نيويورك از طريق نرم‌افزار زوم تدريس كنم‌. آيا همين تعامل نيست؟ پيانو‌سازي غربي است اما مدرسي در ايران متد استاد خود را در نيويورك تدريس مي‌كند، ببينيد چقدر موسيقي مي‌تواند زباني براي ارتباط، گفت‌وگو و تعامل باشد و چقدر موسيقي ما غني است. خب اينها هميشه برايم جذاب بوده و حالا تبديل به دغدغه شده است.

همان‌طور كه فرموديد موسيقي ايراني كاملا اين پتانسيل را دارد اما كمتر از اين امكان استفاده مي‌شود، درست است؟

بله خيلي بيشتر مي‌توان به آن بها داد كه موسيقي ايراني ديده شود و همين‌طور باعث شود كه فرهنگ و كشور ما در دنيا شنيده شود. هميشه افسوس مي‌خورم كه با وجود اينكه تا اين اندازه كه هنر ما غني است و موسيقيدان‌هاي ارزشمندي داريم و همين‌طور آثار موسيقي غني و ارزشمندي در تاريخ موسيقي ما وجود دارد اما جايگاه موسيقي ايران در اين حوزه آن‌طور كه بايد و شايد نيست. چرا بايد نگاه‌مان و به ويژه نگاه جوانان ما به لحاظ فرهنگي نسبت به اين موضوع كم‌رنگ باشد؟ درحالي كه بايد به پتانسيل‌هاي موسيقي خودمان اعتقاد داشته باشيم و بدانيم كه چقدر با ارزش هستند. بسياري از جوانان و همين‌طور دانشجويان خودم كه در دانشگاه هنر با آنها درس داريم، هم فكر مي‌كنند موسيقي ايراني يا فرهنگ موسيقي كه براساس آن رشد كرده‌اند ارزش و جايگاهي به اندازه موسيقي‌هاي جهاني ندارد.‌‌ در صورتي كه از لحاظ علم اتنوموزيكولوژي يا موسيقي‌شناسي قومي همه موسيقي‌هاي جهان ارزش خود را دارا هستند و دقيقا همين نگاه است كه در دنياي موسيقي باعث ايجاد تعامل مي‌شود.

تكيه بر ريشه‌ها، با زبان هنر...

بله، دقيقا... اگر ما شيفته يك فرهنگ بيگانه باشيم و از خودمان كاري نداشته باشيم و ارزشي براي خودمان قائل نباشيم اين ديالوگ نيز هيچ‌گاه برقرار نخواهد شد؛ متاسفانه اين اتفاق در ميان جوانان ما افتاده و غالبا در فرهنگ ديگر جذب شده‌اند چون گمان مي‌كنند ما در مقابل آنها چيزي نيستيم و بايد براي پيشرفت جذب فرهنگ آنها شويم،
در صورتي كه اين‌چنين نيست. ما براساس موسيقي خودمان مي‌توانيم كارهايي را ارايه دهيم كه بتوان با دنيا گفت‌وگو، بحث و صحبت كرد و كار مشترك ارايه داد و اين بهترين زبان براي ايجاد ارتباط فرهنگي در جايگاه ارزشمند خودمان است نه اينكه به شكل تحقيرآميزي به فرهنگ خود نگاه كنيم كه متاسفانه بسياري از اوقات اين اتفاق در دانشگاه‌هاي ما مي‌افتد و حتي بعضي از اساتيد دانشگاه ما هم اين نگاه را دارند كه ما چيزي براي ارايه نداريم و به شكلي خودباخته هستند و دچار يك حقارت فرهنگي شده‌اند.

البته يكي از دلايل آن هم نگاهي است كه در سياست‌هاي فرهنگي جاري است؛ وقتي سياست‌گذاري فرهنگي به شكل درست اتفاق نمي‌افتد از جوانان نمي‌توان چنين انتظاري داشت، وقتي اجراهاي موسيقي اين همه با مشكل مواجه هستند يا صدا و سيما سازهاي اصيل ايراني را حتي نمايش نمي‌دهد، آشنايي‌اي صورت نمي‌گيرد كه بخواهد اتفاقات بعدي بيفتد، در اين باره نظرتان چيست؟

به نظر بنده وقتي ارزش‌ها شناخته، شنيده و ديده نشوند يعني ارزش‌هاي اين هنر در فرهنگ خودمان نمايش داده نشود، طبيعتا اين اتفاق هم رخ خواهد داد.

در كارنامه هنري شما مثلا آلبوم ييلاق كه همراهي پيانو با ساز دايره است و نغمه‌هاي محلي در آن شنيده مي‌شود هم تلاشي است كه بر موسيقي نواحي تكيه شده؛ كنار هم قرار گرفتن يك ساز غربي و دايره كه ملودي‌هاي اقوام را شنيدني كرده است.

بله، آلبوم ييلاق تركيب پيانو در كنار ساز دايره است كه در تمام مناطق ايران وجود دارد و با دوست عزيزم آقاي كيوان پهلوان كه خودشان پژوهشگر موسيقي و نوازنده دايره هستند، اين كار را منتشر كرديم و در سال ۱۳۸۱ نشر آواي باربد اين اثر را منتشر كرد كه در آن هم اين گفت‌وگو و تعامل ديده مي‌شود اينكه ما با زبان خودمان مي‌توانيم اين تعامل و گفت‌وگو را شكل دهيم.

اما در ادامه سوال پيشين مي‌خواهم بفرماييد چگونه اين دغدغه در شما شكل گرفت، اينكه با زبان موسيقي به سمت گفت‌وگو برويم و اينكه با موسيقي با دنيا تعامل داشته باشيم، چه چيزي اين دغدغه را در شما دروني كرد؟

فكر مي‌كنم در گذر زمان اينكه يك شخص در فرهنگ ديگر نيز تحصيل كند و با سيستم آموزشي ديگري آشنا شود و متوجه شود كه چقدر مي‌تواند به ريشه‌هاي خود بيشتر بپردازد، بسيار موثر بود. اين موضوع انگيزه بيشتري به من داد و زماني كه براي ادامه تحصيل به آلمان رفتم، در آنجا بيشتر پرسيده مي‌شد كه شما از فرهنگ خود چه داريد؟ اين سوال مهمي بود كه هر بار به من نهيب مي‌زد. موسيقي كلاسيك اروپايي كه در همه جاي دنيا با كيفيت‌هاي متفاوت اجرا مي‌شود و حتي شايد بتوان گفت در دنيا مثل يك مساله روتين و معمول است اما يك مساله ارزشمند از لحاظ فرهنگي و هنري همين است كه هر فرد بر ريشه‌هاي خود تكيه كند و با آن با جهان گفت‌وگو كند، اين است كه بسيار مورد توجه قرار مي‌گيرد.

معتقد هستيد كه حتي در فضاي آموزشي خارج ايران بيشتر به فرهنگ شما به عنوان يك ايراني احترام گذاشته مي‌شود؟

بنده اولين سمينار پيانوي ايراني را در قالب يك واحد درسي نه در كشور خودم بلكه در دانشگاه مارتين لوتر و براي دانشجويان آلماني در سال ۲۰۱۰ گذاشتم و خوشبختانه اين نگرش در داخل هم كم‌كم اصلاح شد و در سال 98 براي نخستين‌بار رشته نوازندگي پيانوي ايراني در مقطع كارشناسي در دانشگاه‌هاي كشور ايجاد شد.

و مواجهه دانشجويان آلماني با پيانوي ايراني چه بود؟ اين ساز كاملا غربي است...

بله نكته جالب همين‌جاست كه به آن اشاره داشتيد. خيلي براي‌شان جذاب بود البته اين نگاه شايد كمي اغراق‌آميز باشد ولي آنها به اندازه كافي در ريشه‌هاي فرهنگي خود كنكاش و جست‌وجو كرده‌اند؛ باخ، بتهوون، موتسارت و آهنگسازان معاصر ديگر. آن‌قدر در رابطه با اين كارها و هنرمندان تحليل و بررسي شده و درباره آنها تحقيقات كرده‌اند كه ديگر از اين نظر اشباع شده‌اند. اتفاقا به نظر بنده آنها دنبال اين هستند كه حتي براي كارهاي خود ايده بگيرند و يك صداي جديد بشنوند و از اين منظر تجربه شخصي خودم كه براي آنها ارايه دادم بسيار براي‌شان جذاب بود.

در واقع برگ برنده شما همين تاكيدتان بر فرهنگ خودتان است، به نوعي يك تلفيق و تعامل را مي‌سازد. درست است؟

شايد همين انگيزه و همين نگاه باعث شد كه كارهايم در آلمان بيشتر ديده و شنيده شوند. در غير اين صورت اگر بنده به عنوان فرد ايراني آثاري از شوپِن باخ را اجرا مي‌كردم آنها آن را هيچ‌وقت منتشر نمي‌كنند، چراكه به اندازه كافي از اين آثار منتشر شده و آنها براي آن هزينه كرده‌اند ولي كاري كه صداي جديدي براي‌شان داشت به خصوص تنظيم‌ها و آهنگ‌هايي را كه بنده تصنيف كردم كه يكي از آنها قطعه «بغض» و ديگري قطعه «پگاه» است كه نام آلبوم پگاه هم از همين عنوان گرفته شده براساس توناليته چهارگاه موسيقي ايراني است. نوازنده پركاشن آلماني جزء به جزء و ريز به ريز در اثر صوتي آن تلاش كرده است كه با قطعه هماهنگ شود و با كوچك‌ترين نُتي كه من پيانو زدم، برنامه‌ريزي داشته و براي آن ريتمي ساخته بود. دقيقا كاري كه شايد به ندرت اتفاق بيفتد و نسبت به سنتور يا كمانچه يا ني تعداد نُت‌هايي كه يك نوازنده پيانو اجرا مي‌كند بيشتر است اما اين نوازنده قدرتمند آلماني براي تك‌تك آنها ريتم ساخته است و اجراي خود را براساس همه اينها برنامه‌ريزي كرده و ساخته بود و اين نشان مي‌دهد كه موسيقي ما تا چه حد براي آنها جذاب است و دور از ذهن نيست اگر بگويم كه موسيقي ما شايد بتواند به آنها ايده‌هايي دهد البته در نگاه اول شايد اين موضوع كه طرح كردم كمي ملي‌گرايانه به نظر برسد اما در واقع اين‌طور نيست چون جهان به دنبال نگاه و صداي جديد است و درواقع بهتر است بگويم كه جهان به دنبال اين است كه به وسيله ابزار هنر تعامل و گفت‌وگو ميان جوامع داشته باشد.

در واقع منظورتان اين است كه نياز جهان گفت‌وگو و تعامل در هر بستري است حالا چه بهتر كه آن بستر، بستر هنر و موسيقي باشد.

دقيقا. همين‌طور است كه مي‌گوييد. اين بستر مهياست و ما مي‌توانيم به وسيله آن يعني هنر و موسيقي با دنياي اطراف خود گفت‌وگو كنيم، ديالوگ موسيقايي صلح‌‌آميزترين شكل گفت‌وگويي است كه ما مي‌توانيم داشته باشيم. همه نقاط جهان زبان موسيقي را با مختصات خودشان دارند، از نظر علمي همه آنها همان‌طور كه پيش‌تر اشاره كردم، بسيار مهم هستند و در جهان جاي شنيده شدن‌شان وجود دارد و اگر ما و در ابعاد بزرگ‌تر هر قوم و كشوري بدون آنكه دچار ازخود بيگانگي شود، با ريشه‌هاي فرهنگي و هنري خودش از مرزها فراتر رود و با اين زبان صلح‌آميز به گفت‌وگو بنشيند، آثاري اصيل‌تر، بي‌مرزتر و بسيار جذاب‌تر پديد خواهد آمد. آثاري كه مبتني بر اصالت هر منطقه هستند و نگاه‌شان نه تنها به فرهنگ خود يك نگاه حقارت‌بار نيست بلكه با افتخار با آن ريشه‌هاي فرهنگي اصيل، اثر خلق مي‌كنند و جهان هم از آثار آنها در صورتي كه آن شرط حفظ اصالت و طبيعتا تكنيك را داشته باشد، استقبال خواهد كرد و چه چيزي بهتر از اين؟

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون