• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۰ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5678 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۴ دي

گفت‌وگو با احمد طالبي‌نژاد درباره تخريب چهره روزنامه‌نگاران

با روزنامه‌نگاران شوخي هم نكنيد!

سريال «گناه فرشته» در قسمت اخير، در يك اقدامي عجيب تصوير نامحترمي از حرفه روزنامه‌نگاري نشان مي‌دهد و در اين مسير مشخصا آدم فرهيخته و محترم و متفكر را هدف قرار داده است. سريالي بي‌مايه با ساختاري پيش‌پا افتاده و تم نخ‌نما و تكراري که تلاش می کند سطح کیفی خود را بالا نشان دهد اما با تيپ‌سازي شخصيتي با بازي مهدي احمدي كه گريمش كاملا يادآور شمس‌الواعظين است، روزنامه‌نگاران را آدم‌هايي فرصت‌طلب نشان مي‌دهد كه دنبال حقيقت نيستند و افراد جامعه هم گول طرز فكر آنها را خورده‌اند. اگرچه سازندگان خودشان چنين عقيده‌اي ندارند و بلافاصله نگاه‌ها را به سمت ديگري عوض كردند كه مي‌خواهند سختي‌ها و مرارت‌هاي حرفه روزنامه‌نگاري را نشان دهند، اما اگر مخاطب اين سريال و اين صحنه‌ها را ديده باشيد، متوجه نگاه تخريبگرايانه سازندگان مي‌شويد. باشگاه روزنامه‌نگاران در واكنش به انتشار چنين بي‌احترامي نوشت: حامد عنقا كارگردان اصولگراي سريال گناه فرشته در جديدترين قسمت اين سريال، با تخريب روزنامه‌نگاران و معرفي آنها به عنوان كساني كه طرفدار حقيقت نيستند و باج‌گيرند، با تيپ‌سازي از محمود (ماشاءالله) شمس‌الواعظين، شخصيتي باج‌گير به نام محمود واعظ خلق كرده كه هم نام و هم چهره او يادآور آقاي شمس‌الواعظين روزنامه‌نگار پرافتخار ايراني است كه سردبير روزنامه‌هايي چون جامعه و توس و عصر آزادگان و مجله كيان بود. پيش از اين نيز در سال‌هاي دور، محمد نوري‌زاد در يكي از سريال‌هاي خود شمايلي از سعيد حجاريان را در قالب يكي از شخصيت‌هاي بسيار منفي خود به تصوير كشيد. آن سريال خدشه‌اي بر حجاريان وارد نكرد، اما نوري‌زاد كه روزگاري در كيهان قلم مي‌زد، آنچنان دچار تحول فكري و سياسي شد كه رودرروي نظام قرار گرفت.

باشگاه روزنامه‌نگاران در ادامه نوشته خود آورده است: به آقاي عنقا توصيه مي‌كنيم كه از سرنوشت همكاران سابق خود عبرت بگيرد. اگر قرار بود با تخريب روزنامه‌نگاران، كسي براي خود افتخاري خلق كند، الان سعيد مرتضوي اسكار داشت. شماها مي‌رويد و روزنامه‌نگاران شريف اين كشور مي‌مانند. چنانكه مرتضوي‌ها نيز رفتند.

 

همان‌طور كه مي‌دانيد يكي از سريال‌هاي شبكه نمايش خانگي با نام «گناه فرشته» به يكي از شخصيت‌هاي برجسته و تاثيرگذار حرفه روزنامه‌نگاري بي‌احترامي كرد. در وهله اول بفرماييد چه تحليلي در اين باره داريد؟

به نظر مي‌رسد يكي از وظايف تلويزيون در سال‌هاي اخير لجن‌‌مال كردن شخصيت‌هاي فرهنگي، هنري، سياسي و اجتماعي شده است. البته سريال «گناه فرشته» از تلويزيون پخش نمي‌شود، اما به هر حال مجوز سريال‌هاي خانگي زير نظر ساترا و تلويزيون است.

چنين بي‌احترامي و هتك حرمتي براي اولين‌بار نيست كه در فيلم‌ها و سريال‌ها شاهديم.

بله، براي چندمين بار است كه يك شخصيت مطبوعاتي معتدل مورد اهانت رسانه قرار مي‌گيرد، بيست و اندي سال پيش، در فيلمي كه سامان مقدم با نام «پارتي» ساخته بود هم گروه اصلاح‌طلبان آن زمان كه تنها نقطه اميد مردم در حال و هواي دوم خرداد بودند را به لجن كشيده بود يا ضياالدين دري در سريال مشهور «كيف انگليسي» آزادي‌خواهان و اصلاح‌طلبان را به تمسخر گرفته بود.

دليل را در چه مي‌دانيد؟

به نظر من اين از خاصيت و ويژگي دخالت سياست در فيلم‌ها و سريال‌هاست، سازندگان اين آثار به دستوري كه مي‌گيرند اين سكانس‌ها را در فيلم‌هاي‌شان قرار مي‌دهند .

يعني خود سازندگان چنين عقيده‌اي ندارند؟

به همين نكته مي‌خواستم اشاره كنم شايد خود آقاي كارگردان و نويسنده عقيده‌اش درباره روزنامه‌نگاران و شخصيت‌هاي فرهنگي اين نباشد، اما خب از جانب نهاد و سازماني كه براي او فيلم مي‌سازد دستور مي‌گيرد كه اين لحظه‌ها را در فيلم بگذارد. شهاب حسيني بازيگري است که مورد وثوق آقایان است و از طرفي بازي او هم در اين سريال خوب ديده مي‌شود در نتيجه از حضور او استفاده مي‌كنند تا هر حرفي كه مي‌خواهند، بزنند. كارگردان اين سريال حامد عنقا را اصلا نديدم و هيچ صحبتي با او نداشتم، اما مي‌دانم كه او همه جا هست و كاملا حمايت مي‌شود و دستورپذير است.

اما نكته قابل اهميتي كه وجود دارد، شمس‌الواعظين مدت‌هاست فعاليتي ندارد.

بله، ولي آنها مي‌دانند چه مي‌خواهند و چه مي‌كنند. آنها اين‌بار شخصيتي را مورد تخطئه قرار دادند كه نمادي از آزادي بيان و آزادي مطبوعات است. شمس‌الواعظين يكي از روزنامه‌نگاران حرفه‌اي مطبوعات قديم بود. روزنامه‌هايي كه او سردبيرش بود تيم و نويسندگان متبحري داشت و مي‌دانم خبرها و مطالبي كه در رسانه‌اش منتشر مي‌كرد از روزنامه‌هاي ديگر بهتر بود.حتي مي‌توانم بگويم او در مقطعي كه كار مي‌كرد وجهه نيمچه ملي هم پيدا كرده بود. كاري به اين نداريم كه او بعدها از جامعه روزنامه‌نگاري كناره‌گيري كرد و ترجيح داد روزنامه‌نگاري نكند و سراغ شغل ديگري رفت و در حال حاضر كشاورزي مي‌كند، اما فراموش نمي‌كنيم كه او نمادي از دوران بود كه مردم به اصلاح‌طلبان اميد داشتند. تمركز شمس‌الواعظين بر جامعه مطبوعاتي زياد بود همان زماني كه مردم در صف مي‌ايستادند تا روزنامه‌ها منتشر شوند و مطالب آن را بخوانند، حتي خاطرم هست در تعطيلاتي نظير عيد روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب منتشر مي‌شدند تا مبادا در فعاليت‌شان وقفه‌اي به وجود بيايد.

پس شما معتقديد كاملا برنامه‌ريزي شده اين سناريو نوشته شده؟

به نظرم اين تخريب و ترور كاملا برنامه‌ريزي شده و سناريوي از پيش نوشته شده‌اي است، از سوي قدرت‌طلباني است كه همه را به تك‌گويي دعوت مي‌كنند و طاقت حرف مخالف را ندارند، اين دسته معتقد است فقط خودش حرف درست مي‌زند و بقيه حرف مفت مي‌زنند.

آنها منظورشان اين است كه اگر بنا باشد مطبوعات وارد مسائل پرسشگري شوند چنين روزگاري در انتظارشان است. اما جالب آنجاست كه مجموعه‌اي از نشرياتي كه بازوي تبليغاتي خودشان هستند، آزادند هتاكي كنند و هر حرفي مي‌خواهند بزنند، اما هيچ كسي به آنها كاري ندارد، به محض اينكه رسانه‌هاي مخالف وارد اما و اگر و ... مي‌شوند بلافاصله در مظان اتهام قرار مي‌گيرند و دهان‌شان بايد در ذهن مردم بسته شوند.

اين‌بار سراغ شمس‌الواعظين رفتند، بار ديگر سراغ شخصيت فرهنگي ديگر.

اما جامعه امروز هم در قبال اين بي‌اخلاقي سكوت نكرد.

دقيقا، جامعه امروز اين مسائل را برنمي‌تابد و بلافاصله واكنش نشان مي‌دهد و اين براي خودشان بد مي‌شود. دوران ديگر قديم نيست كه هر چه آقايان خواستند بگويند و مردم هيچ واكنشي نشان ندهند. جامعه امروز ايران به بلوغ رسيده و شرايط هر كاري كنيد، گذشته است. اگر در كيف انگليسي يا فيلم پارتي رويكرد آقايان ناديده گرفته مي‌شد، اما امروز ديگر شرايط فرق كرده است.

شما با آقاي شمس‌الواعظين معاشرتي داشتيد؟

خير، به شخصه هيچ ارتباطي با او نداشتم. حتي زماني كه شمس‌الواعظين در اوج بود هم با او مراوده‌اي نداشتم. اما از همان زمان كه كيهان فرهنگي (متعلق به دوراني كه از نشريات روشنفكر مذهبي بود) مي‌نوشت، مطالبش را دنبال مي‌كردم. از همان زمان نوشته‌هاي او طرفداران زيادي داشت و اصلا مطالب كيهان فرهنگي آن زمان خوانده و ديده مي‌شد تا اينكه بعدها او وارد سياسي‌كاري شد.البته بگويم شايد دقيقا مطالب خود او را دنبال نمي‌كردم، اما تيمي كه او داشت و مجموعه روزنامه‌نگاراني كه با او كار مي‌كردند بسيار حرفه‌اي بودند. بار ديگر بگويم اصلا او و تيمش نماد آزادي‌خواهي بود. افرادي چون او، احمد زيدآبادي، جلايي‌پور و ... خاطره‌اي از آقاي شمس‌الواعظين دارم كه بد نيست اينجا بگويم. خاطرم هست زماني كه نمايشگاه مطبوعات برگزار مي‌شد يكي از روزها، او وارد سالن مطبوعات شد و آن روز مثل قهرمان‌ها او را روي دست گرفتند و بلندش كردند.

اشاره كرديد كه آقاي شمس‌الواعظين آخرين نفري نيست كه مورد تخطئه قرار مي‌گيرد.

بله، كينه‌ دوران اصلاحات مطبوعاتي‌ها و روشنگري‌هاي‌شان همچنان در ذهن آقايان هست، چه در سريال‌ها و چه در فيلم‌ها براي كوبيدن شخصيت‌هاي تاثيرگذار استفاده مي‌كنند و اين روند ادامه دارد.

و در آخر اينكه چقدر كارگردان را در تبليغات كارش موثر مي‌دانيد؟

واقعيت اين است كه شايد اين صحبت‌هاي ما براي اين سريال و سازنده‌اش باعث تبليغات شود، اما آنچه گفتنش ضروري است اينكه كارگردان و سازنده اين اثر در چنين توليداتي هيچ كاره است و نقش اصلي را اتاق فكري كه در پشت صحنه فعال است بر عهده دارد، اما آنچه اهميت دارد، اين است كه مردم آگاهند و از ديدن چنين آثاري خودداري مي‌كنند. نياز به توصيه من و شما هم نيست. 


    آنها مي‌دانند چه مي‌خواهند و چه مي‌كنند. آنها اين‌بار شخصيتي را مورد تخطئه قرار دادند كه نمادي از آزادي بيان و آزادي مطبوعات است. شمس‌الواعظين يكي از روزنامه‌نگاران حرفه‌اي مطبوعات قديم بود. روزنامه‌هايي كه او سردبيرش بود تيم و نويسندگان متبحري داشت و مي‌دانم خبرها و مطالبي كه در رسانه‌اش منتشر مي‌كرد از روزنامه‌هاي ديگر بهتر بود. حتي مي‌توانم بگويم او در مقطعي كه كار مي‌كرد وجهه نيمچه ملي هم پيدا كرده بود. كاري به اين نداريم كه او بعدها از جامعه روزنامه‌نگاري كناره‌گيري كرد و ترجيح داد روزنامه‌نگاري نكند و سراغ شغل ديگري رفت و در حال حاضر كشاورزي مي‌كند، اما فراموش نمي‌كنيم كه او نمادي از دوراني بود كه مردم به اصلاح‌طلبان اميد داشتند. تمركز شمس الواعظين بر جامعه مطبوعاتي زياد بود؛ همان زماني كه مردم در صف مي‌ايستادند تا روزنامه‌ها منتشر شوند و مطالب آن را بخوانند حتي خاطرم هست در تعطيلاتي نظير عيد روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب منتشر مي‌شدند تا مبادا در فعاليت‌شان وقفه‌اي به وجود بيايد. 
   شايد اين صحبت‌هاي ما براي اين سريال و سازنده‌اش باعث تبليغات شود اما آنچه گفتنش ضروري است اينكه كارگردان و سازنده اين اثر در چنين توليداتي هيچ كاره است و نقش اصلي را اتاق فكري كه در پشت صحنه فعال است برعهده دارد اما آنچه اهميت دارد اين است كه مردم آگاهند و از ديدن چنين آثاري خودداري مي‌كنند. نياز به توصيه من و شما هم نيست. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون