نگاهي به عوامل اجتماعي افزايش افسردگي در جامعه
سطح پايين رضايت و خشنودي خانوادگي در نتيجه باعث ناسازگاري و مشكلات رواني در افراد ميشود. عملكرد خانواده با سلامت رواني اعضا ارتباط دارد و هرگونه نارسايي در عملكرد خانواده تاثير نامطلوبي به جا خواهد گذاشت. پژوهشها نشان ميدهد بين عملكرد ضعيف خانواده و ابتلاي افراد به علايم جسمي، اضطراب، اختلال خواب، افسردگي و اختلال در كاركرد اجتماعي رابطه معناداري وجود دارد و بازتوليد انسانهايي افسرده در روابط اجتماعي است. اما در تحليل نهايي، بايد به اين نكته مهم توجه كرد كه بحرانهاي درون خانواده حاصل رويارويي اين نهاد با ساير نهادهاي مرتبط با آن است و رويكرد جامعهشناسانه، انسان را يك واحد زيستي- رواني و اجتماعي ميداند كه داراي علايق مادي، امنيتي و سياسي، اجتماعي - فرهنگي و شناختي است و پاسخ به اين علايق داراي تعاملات جامعهاي است كه بتواند پاسخ درستي به اين نيازها دهد و در صورتي كه اين تفسير مشترك و گفتوگو و مفاهمه با ساختار و مسوولان و ساير نهادهاي اجتماعي اتفاق نيفتد، انسانها دچار افسردگي و كنش نانمادي ميشوند و حال در نظر بگيريد اگر مردم در يك جامعه احساس ترس، بياخلاقي، جدايي اجتماعي، بياعتمادي، نااميدي و عدم حمايت اجتماعي داشته باشند در خود فرو ميروند و يك خود افسرده درون آنان شكل ميگيرد كه آرام آرام به سوي بيحوصلگي، سكوت، مهاجرت و... حركت ميكند و در نهايت يك خود تفردگرايانه در آنان شكل ميگيرد كه از ارتباط اجتماعي با همه گريزان است و عوامل اجتماعي (عدم احساس همبستگي)، عوامل فرهنگي (عدم احساس عزت و احترام)، عوامل اقتصادي (احساس فقر و فقدان آسايش)، عوامل سياسي (عدم احساس عدالت و امنيت) تشديدكننده انواع آسيبهاي اجتماعي و افسردگي در آنان است. به همه اين عوامل اضافه كنيد: احساس نابرابري و تبعيض، احساس نارضايتي شغلي، عدم دستيابي به امكانات مالي، دست نيافتن به هدف، احساس بيهويتي، احساس غريبه بودن در جامعه خود و افزايش بالاي طلاق در خانوادهها و به وجود آمدن نسلهايي با گسل عاطفي در نهاد خانواده و دهها مورد ديگر پيامد افسردگي از خانواده تا جامعه است و بيترديد اشاره اجتماعي به اين ابعاد نيازمند توجه ساختارهاي مسوول در سطوح كلان و خرد است تا بتوان در آباداني امروز و فرداي ايران مشاركتي جدي داشت و بهتر آن است كه اين نشانههاي بيماري چون افسردگي و خودكشي و آسيبهاي اجتماعي را قبل از آنكه دير شود، بررسي كرد و راهحل و راهبردي براي آن داشت. (جامعهشناس)