تحلیل سید حسین موسوي، رییس مركز پژوهشهاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه درباره جنگ غزه
ماجراجوييهاي نتانياهو منطقه را در آستانه جنگي فراگير قرار داده است
سید حسین موسوي
بنيامين نتانياهو نخستوزير رژيم اسراييل خواهان ادامه نبرد عليه مردم غزه است. او خواستار پيروزي كامل و نابودي حماس است، درحالي كه نتوانسته است در طول بيش از 120 روز جنگ حتي يك گروگان آزاد كند. به نظر ميرسد او باز هم در تلاش است كه زمان بخرد، زيرا در ايجاد يك پيروزي قاطع بر حماس شكست خورده است.
او نتوانسته است ثابت كند كه توانايي يكسره كردن كار و نابودي حماس را دارد. بسياري نيز بر اين باورند در صورتي كه نتانياهو آتشبس را بپذيرد، زندگي سياسياش به پايان ميرسد و بايد به جامعه يهودي حساب پس بدهد.
بديهي است نتانياهو نبايد از اين جنگ پيروز خارج شود، زيرا نه فقط قدرتش بيشتر تثبيت خواهد شد بلكه به اهداف و ماجراجوييهاي بزرگتري نظير حمله به لبنان خواهد انديشيد. از سوي ديگر امريكاييها و متحدان غربي او نيك ميدانند كه ادامه جنگ به خونريزي بيشتر مردم بيگناه خواهد انجاميد و اوضاع را از كنترل خارج خواهد كرد. ماجراجوييهاي نتانياهو ميتواند منطقه را با خطر يك جنگ تمام عيار روبهرو كند. افزون بر آن، حمايت امريكا از اسراييل به حمايت بايدن از نتانياهو تعبير ميشود، امري كه اثرات منفي گستردهاي براي رييسجمهور امريكا و حزب دموكرات در انتخابات پيش رو خواهد داشت و بنابراين ابتكار توافق ابراهيم نيز كه امريكا بنيانگذار آن بود تا اطلاع ثانوي به تعليق سپرده خواهد شد، زيرا عربستان و ديگر كشورهاي عرب حوزه خليجفارس ايجاد دو دولت را شرط عاديسازي روابط ميدانند، امري كه نتانياهو به آن تن نميدهد و پرونده توافق ابراهيم را از پرونده فلسطينيها جدا ميكند.
«رفح» در باريكه غزه آخرين شهري است كه نتانياهو در پي ويراني آن است. او ميگويد تا حماس در رفح باشد، جنگ را پايان نخواهد داد.
ارزيابيها نشان ميدهد بين 2/1 تا 4/1 ميليون شهروند فلسطيني در رفح بهسر ميبرند، صدها هزار پناهجو به اين شهر پناه برده و شهر پر از آوارگان است. انجام عمليات عليه شهر رفح ميتواند به كشتارهاي وحشيانه مردم بيدفاع و بيپناه بيشتري منجر شود.
گفته ميشود حتي اعضاي شوراي جنگ اسراييل «بني گانتس» و «گادي ايزنكوت» و حتي «گالانت» و «هاليوي» از متحدان نتانياهو نيز با چنين اقدامي مخالفند و خواهان اولويتبخشي به آزادي گروگانهاي اسراييلي در غزه هستند. البته آزادي گروگانها از طريق عمليات نظامي از ريسك بالايي برخوردار است، زيرا احتمال كشته شدن همه آنان در صورت سخت شدن كار بر حماس متصور است. «روني يشاي» نويسنده اسراييلي در «يديعوت آحرنوت» در همين رابطه مينويسد؛ 5 سناريو براي يحيي سنوار فرمانده عمليات حماس در غزه وجود دارد، نخست آنكه سنوار بپذيرد همراه با تضمين براي عدم ترورش باريكه غزه را ترك كند، دوم آنكه خود را تسليم كند و گروگانها را در مقابل آزادي اسراي فلسطيني در اسراييل معامله كند. سوم آنكه مانند هيتلر خودكشي كند، چهارم آنكه اسراييل عمليات خود را براي كشتن او در رفح آغاز كند، در اين صورت نيز همه گروگانها همراه او كشته خواهند شد و پنجم آنكه واحدهاي ويژه اسراييل به پناهگاه سنوار وارد شده، او را بكشند يا بازداشت كنند و گروگانها را آزاد كنند.
او مينويسد نتانياهو در پي سناريوي پنجم يعني دستگيري سنوار است و در عين حال در پي آن است تا چهار گردان حماس را در اين شهر قلع و قمع و گروگانها را آزاد كنند.
به نظر ميرسد سناريوي موردنظر نتانياهو بيش از حد تخيلي است، زيرا امكان كشته شدن گروگانهاي اسراييلي در چنين شرايطي بيش از حد محتمل خواهد بود. كشورهاي عرب در بيانيهها و اقدامات ديپلماتيك متعددي مخالفت خود را با اين لشكركشي اعلام كردهاند، بيانيه وزارت خارجه عربستان نسبت به پيامدهاي بسيار خطير اين حمله هشدار داده است. قطر نيز براي جلوگيري از اين اقدامات به شوراي امنيت شكايت برده است.
پيشنهاد آتشبس براي آزادي گروگانها كه در مذاكرات پاريس به جنبش حماس ارايه شد، با موافقت ضمني و نيز طرح جديدي از سوي حماس در همان چارچوب روبهرو شد. اگرچه امريكاييها آن را «اندكي زيادهخواهانه» قلمداد كردند، اما در مجموع به نظر ميرسد كه غرب با فرآيند تداوم مذاكرات موافق است.
در جهان عرب نيز طرح حماس به گفته كارشناسان طرحي معقول و منطقي تلقي شد، اما مخالفت قاطع نتانياهو مسير را به بنبست كشانده است، اگرچه هنوز محافل ذينفع به تداوم مذاكرات خوشبين هستند. در اين مورد اولويت در طرح پاريس با آزادي گروگانها و آتشبس محدود 4 ماهه بود، درحالي كه اولويت در طرح حماس با آتشبس دايمي و خروج سربازان اسراييلي و موازنه در آزادي گروگانها با اسراي فلسطيني بود.
ظاهرا نتانياهو بقاي خود را در مخالفت با هرگونه راهحل ديپلماتيك ميداند.
گفته ميشود صالح العاروري از اعضاي جنبش حماس كه اخيرا در لبنان ترور شد، يكي از برجستهترين حاميان آشتي بين جناحهاي فلسطيني رقيب بود تا بتواند انسجامي را براي ايجاد طرح
دو دولت فراهم كند.
گفته ميشود او در حال مذاكره براي امكانسنجي اقدام حماس در ساختار دولت خودگردان فلسطيني بود تا شرايط لازم را براي وجود يك دولت فلسطيني مقتدر فراهم كند.
«العاروري» همچنين عميقا درگير انسجام تشكيلاتي حماس در كرانه باختري بود تا كرانه غربي نيز به طور كامل به جريان نبرد با اسراييل ملحق شود. گفته ميشود او تلاش ميكرد از طريق روابط خوبي كه با جنبش فتح دارد زمينه چنين وحدتي را فراهم كند.
ترور او نيز حاكي از آن است كه نتانياهو با هرگونه نشانهاي كه دلالت بر انسجام در جبهه فلسطيني براي ايجاد يك دولت مستقل باشد به شدت برخورد ميكند و اساسا در پي پايان جنگ نيست.
دلايل زيادي وجود دارد كه نشان ميدهد نتانياهو در بلندپروازيهاي خود موفق نخواهد بود، زيرا اقدامات همهجانبه شبكه مقاومت در چندين جبهه نشان داد، اسراييل ديگر به تنهايي قادر به حفظ امنيت خود نيست و اگر حمايتهاي بيدريغ امريكا و متحدانش نبود رژيم اسراييل بسيار سريع در هم ميشكست. امريكا با ايجاد پل هوايي براي كمكرساني گسترده تسليحاتي و پشتيباني نظامي از يكسو و قرار دادن ناوگانهاي خود در درياي سرخ و درياي مديترانه در حالت تهاجمي جنگي و انتقال فناوري و با دنبالهروي كوركورانه از سبكسريهاي نتانياهو، نشان داد اسراييل ديگر به تنهايي قادر به حفاظت از خود نيست.
همچنين تحولات ميداني و شگفتي عملياتي كه از همان ابتداي توفان الاقصي مشاهده شد، ضعف مفرط اسراييل را در دفاع از خود نشان داد.
در جبهه شمال نيز حزبالله با نفوذ در سامانههاي دفاعي پيشرفته اسراييل با كاربرد و رونمايي موشكهاي هدايت شونده كه قابل مقايسه با سلاحهاي بسيار مدرن جهان امروز است، قواعد درگيري را تغيير داد.
حزبالله با هدف قرار دادن اتاق عمليات اسراييل به عنوان بزرگترين ايستگاه جاسوسي اين رژيم در شمال فلسطين اشغالي، آن را منهدم كرد.
موشكهاي هدايت شونده كه توسط سامانههاي تصويري با دقت كنترل و مديريت ميشد، شگفتي اسراييل را برانگيخت. همچنين اقدامات انصارالله و ارتش يمن در درياي سرخ عليه بندر ايلات اسراييل همراه با شگفتيهاي پهپادي، قايقهاي جنگي، موشكها و عمليات اطلاعاتي، امريكا و متحدانش را مجبور به ورود جنگ براي حمايت از اسراييل كرد. اين شبكه فعال مقاومت با اقدامات نيروهاي مقاومت عراق نيز تكميلتر شد، همه اين امور درحالي بود كه جمهوري اسلامي مستقيما در امور دخالتي نداشت.
مثالهاي فوق كافي است نشان دهد قواعد درگيري و توازنها تغيير كرده است. شايد به همين دليل باشد كه امريكا و متحدان غربي آن شديدا نگران توسعه صحنه نبرد هستند، زيرا كسي چه ميداند، شايد شگفتيسازهاي ديگري هم در راه باشد. اما در حال حاضر باتوجه به تحليل شيوه رفتاري نتانياهو به نظر ميرسد راهحل دستيابي به يك آتشبس دايم و پذيرش طرح حماس براي طرفين راه مناسبي باشد، شايد گزينه مذاكرات مهمترين راهحل براي مهار نتانياهو و متحدان تندروي او باشد.
رياست مركز پژوهشهاي علمي
و مطالعات استراتژيك خاورميانه