سراب- ۱
در ميان همه استدلالهايي كه در دفاع از مشاركت انتخاباتي مطرح شد به نظر من مهمترين آنها از سوي مقام رهبري بود «اينكه رأي ندادن هيچ مشكلي را حل نميكند.» يا اينكه انتخابات ضعيف به زيان همه است و انتخابات با مشاركت بالا تجلي قدرت ملي، تضمينكننده امنيت ملي و مأيوسكننده دشمنان است. به نظر بنده كساني كه رأي ندادند دنبال اين نيستند كه از اين طريق مشكلي را حل كنند، پرسش مردم اين است كه انتخابات چه مشكلي را حل ميكند؟ اگر براي اين پرسش پاسخي نباشد، چگونه ميتوانند رأي بدهند؟ گر چه عمل راي دادن فرصت چنداني از مردم نميگيرد ولي اين مساله مردم نيست. اگر راي دادن مشكلي را حل كند، حاضرند تا ۱۰ ساعت و بيشتر در سرما و برف يا گرما در صف بايستند و رأي بدهند. واقعيت نامزدهاي تأييد شده و فقدان كوچكترين برنامه براي حل مسائل كشور و بيپاسخ ماندن پرسشهاي فراوان، جملگي نشاندهنده اين واقعيت دردناك است. هنگامي كه مهمترين سرليست انتخاباتي از دادن كوچكترين پاسخ به انواع و اقسام مسائل پيرامون خود و فرزندان و ليست خود دريغ ميكند، چگونه مردم ميتوانند به اين ليست واحد رأي بدهند؟ در حالي كه در دنياي امروز حتي يكي از اين اتهامات براي بيرون رفتن از سياست كفايت ميكند. ليستهاي ديگر اصولگرايان نيز يك بازي براي تقسيم غنايم درونگروهي است كه ربطي به مسائل مردم ندارد. در مورد ليست صداي ملت نيز چرا مردم بايد به كساني رأي بدهند كه حتي اگر انتخاب شوند، فردا شرمنده مواضع برخي از آنان باشند؟ چه كسي تضمينكننده مواضع و رفتار آنان است؟ چرا مردم نبايد نامزدهاي مورد تأييد خود را داشته باشند؟ يكي كه نميخواست در انتخابات شركت كند، گفت: «من هم مثل شوراي نگهبان صلاحيت نامزدهاي موجود را احراز نكردم.» چه پاسخي به او ميتوان داد؟ درباره نقش تقويتكنندگي قدرت ملي انتخابات نيز روشن است كه احترام اين امامزاده يا صندوق رأي بيش از همه به عهده متوليان آن است. شوراي نگهبان و وزارت كشور و كلا حكومت حتما ميدانستند كه كشور تا چه اندازه به حضور مردم و امنيت ناشي از آن نياز دارد؛ در نتيجه ضيافت انتخابات بايد به گونهاي باشد كه مردم اميدوار باشند و همه با رغبت بيايند، همچنان كه در انتخابات گذشته ميآمدند. به قول سعدي «يا مكن با پيلبانان دوستي/ يا بنا كن خانهاي در خورد پيل» ترديدي نيست كه اين انقلاب مبتني بر خواست و حمايت مردم بوده و اگر قرار است اين حمايت ساري و جاري باشد، بايد انتخاباتي شايسته آنان نيز طراحي شود.
چه كسي فكر ميكرد كه سطح نامزدهاي نمايندگي و انتخابات در تهران (نمونه كل كشور) ۴۵ سال پس از انقلاب به چنين روزي بيفتد و نامزدهاي مشهور آنان سوار بر اسب جلوي مردم گردانده شوند؟ يك نگاه به افراد و سطح نمايندگان و نامزدهاي مجلس اول بيندازيد و با مجلس فعلي و انتخابات فعلي و رفتارهاي آنان و اتهاماتي كه عليه آنان است مقايسه كنيم، ماجرا روشن ميشود.
ادامه دارد