پيادهها مقدمند
مرجان يشايايي
اغلب ما بهخصوص در شهرهاي بزرگ با اين باور بار آمدهايم كه خيابان و فضاهاي تردد شهري در درجه اول از آن سوارهها و وسايل موتوري است. هم شهروندان و هم مديران شهري فكرميكنند اول بايد فكري به حال خودروها كرد، بعد اگر شد جايي براي پيادهها پيدا كنيم. تجسم دقيق اين طرز فكر در زيرگذرهاي چهارراه انقلاب يا ميدان وليعصر است كه رد شدن از اين گذرگاههاي مهم شهري را تبديل به عذابي اليم كرده. اگر بانو يا آقايي پابهسن گذاشته يا مادري باردار باشيد، اين عذاب با راهپلههاي پيچيده متعدد بيشتر هم ميشود. يا بدتر از آن، پلهاي عابر پيادهاي كه رد شدن از خيابان را تنها با بالا رفتن و پايين آمدن از پلههاي پرتعداد ممكن ميكنند.
در ميان مردم منظره آشناي پارك خودرو سر كوچهها يا توي پيادهروها نشانهاي است كه حق پیاده و مفهوم شهر پياده نه در بين مديران شهري ما و نه در بين مردم، مفهومي پذيرفته نيست. اما در ديدگاه توسعهيافته فضاهاي شهري بايد در خدمت و براي رفاه آنها طراحي شود كه در جامعهشناسي به آن «حق به شهر» ميگويند. مفهوم حق به شهر، شامل تعلق يافتن شهر به شهروندان و مشاركت آنان در امور شهري است. يعني طراحي شهري از ديدي انجام شود كه همه مردم به خصوص سالخوردگان و مادران و كودكان كه آسيبپذيرترند از فضاي شهري سهمي منصفانه و درخور داشته باشند، اين فضاها با نگاه به اولويتهاي رفاهي مردم ساخته شوند نه سود سازندگان و مردم در قالب نهادهاي مدني مانند شوراهاي شهري بر نحوه ساخت و ماندگاري و اداره اين فضاها سهيم باشند. گذشته از نشناختن حق پياده در شهرهاي كشورهاي درحال توسعه مانند تهران كه منجر به طراحيهاي پرخرج و پرزحمتي مانند زيرگذر چهارراه انقلاب ميشود، اغلب پيادهروهاي شهر معيوب هستند. يا پستي و بلندي دارند كه ممكن است رهگذر را زمين بزند يا پلههاي غيراصولي كه عملا راه را بر فرد داراي معلوليت يا سالمند يا مادر باردار ميبندد. عبور از خيابان هم كه خود داستان پرآب چشمي
است.
در شهرهاي توسعهيافته جهان گاه از ابتداي تاسيس در چند قرن قبل اين حق به رسميت شناخته شده و پيادهروها و پيادهراهها (خياباني كه تمامي مسير آن به حركت پياده اختصاص دارد) براي رفت و آمد آسان پيادهها طراحي شدهاند و انواع امكانات شهري از قبيل نيمكت و كافه و... براي اين پيادهروها و پيادهراهها پيشبيني شده. گذشته از اينكه شهرها طوري طراحي ميشوند كه سهم پيادهها به ويژه در مناطق گردشگري و خريد هر روز بيشتر شود. نمونه پيادهراهها در تهران، مركز خريد كفش موسوم به پشت باغ سپهسالار است كه چند سالي است ديگر خودرو در آن تردد نميكند و پيادهها ميتوانند با دل آسوده هم به خريد و هم به تفرج خود برسند و نمونه پيادهروي خوب خيابان وليعصر تهران است كه اگر از بعضي ايرادات آن بگذريم، گذري دلچسب براي پيادهروي است. در نمونههاي جهاني، شهر بوستون در شرق امريكا و يكي از قديميترين شهرهاي ايالات متحده، در زمره يكي از پيادهمدارترين شهرها قرار ميگيرد. اگر به تاريخ علاقهمند باشيد يا روحيهاي ماجرا جو داشته باشيد، مسير پيادهاي به طول حدود 4 كيلومتر و ديدن 16 مكان تاريخي و پاركها و كافهها شما را مجذوب خود خواهد كرد. پاريس با خيابانهاي پردرخت، خيابانهاي فرعي سنگفرش، كافهها، گردشگاههايي در امتداد رود سن و مسيرهايي خالي از اتومبيل، شهري هيجانانگيز براي تفرج پياده است. يكي از مسيرهاي دلپذير پيادهروي از كليساي سكره كور از ميان مونتمارتر شروع ميشود. در اين مسير ميتوان حضور هنرمندان و خريد را تجربه كرد و اگر به كاخها، باغها و ساختمانهاي تاريخي علاقه داريد، در امتداد حاشيه سمت راست رود سن قدم بزنيد و اندكي از مسير اصلي دور شويد تا شانزهليزه و ميدان كنكورد را ببينيد. در پاريس فقط بايد گردش كرد. از منظري ديگر، ايجاد امكانات براي پيادهروي و دويدن كمك بزرگي به سلامت مردمي است كه در جهان ماشيني امروز تحرك كمي دارند و نتيجه همين كمتحركي بيماريهاي مزمني مانند فشار خون بالا و ديابت و اضافه وزن است. بنابراين ساختن پيادهروهاي اصولي در شهرهاي امروزي بازي دوسر برد است و هم براي سلامت روان خوب است و هم براي سلامت جسم.
كارشناس ارشد جامعهشناسي