محمدحسن نجمي
دوم خرداد از دوم خرداد شروع نشد؛ انتخاب اين روز براي برگزاري انتخابات دوره هفتم رياستجمهوري هم به همين سادگيها نبود؛ چالشها و بحثها در اين زمينه در سطوح تصميمگير جريان داشت. اكبر هاشميرفسنجاني رييسجمهوري وقت، در خاطرات پنجم اسفند ۷۵ خود آورده است: «عصر در جلسه هيأت دولت، راجع به تاريخ انتخابات و نحوه رأيگيري و شمارش بحث شد كه ناتمام ماند. جناح روحانيت، طالب دوم خرداد است كه در روزهاي بعد از عاشورا و در محرم است و جناح مقابل، ۱۶خرداد را ميخواهد كه بعد از ايام رحلت امام است و شوراي نگهبان كه حق قانوني دارد، با دوم خرداد موافق است و رهبري هم گرچه به فرض ۱۶خرداد مايلاند، اما نميخواهند دستوري بدهند. در جلسه شب قبل، اين نظر را گفتند. امشب هم تكرار كردند و نظراتشان را به آقايان جنتي، دبير شوراي نگهبان و بشارتي وزير كشور گفتهاند؛ ولي چون دستور ندادهاند، شوراي نگهبان به نظر خودش عمل ميكند». نهايتا وزير كشور وقت به صورت رسمي، هفتم اسفند سال ۷۵ در همايشي با حضور استانداران سراسر كشور روز انتخابات را اعلام كرد: «شوراي نگهبان با برگزاري انتخابات رياستجمهوري در روز جمعه دوم خرداد ماه سال ۱۳۷۶ موافقت كرده است».
وضعيت صحنه سياست در ايران
اما از ماهها قبل يا دقيقتر، از پاييز 1375 راههاي رسيدن به دوم خرداد آغاز شد؛ از زماني كه نيروهاي سياسي ايران آغاز به ياركشي كردند؛ نيروهاي سياسي ايران در آن زمان، با تقسيمبندي چپ و راست از يكديگر جدا ميشدند؛ البته كه در سالهاي آخر دولت وقت به رياست هاشمي رفسنجاني يك نيروي سياسي با نام كارگزاران سازندگي ايجاد شد كه در انتخابات مجلس پنجم و رياستجمهوري هفتم نقش چشمگيري ايفا كرد.
براي دريافت وضعيت سياسي حاكم بر آن روزگار، بايد نقبي زد به فضاي سياسي آن زمان. تنه اصلي جناح راست در آن زمان «جامعه روحانيت مبارز» بود و ساير گروههاي همسو با آن، در حكم شاخ و برگ آن. در چنين شرايطي بود كه جناح چپ آن زمان در سياست جمهوري اسلامي، از انتخابات مجلس چهارم كناره گرفت و اين مجلس به تصرف راستيها درآمد. محصول اين اتفاق، اجراي برنامه اول توسعه كه در عمل شد «تعديل اقتصادي» و برنامههاي محافظهكارانه در عرصه فرهنگ و سياست خارجي. از نتايج اين اقدامات در زمينه اقتصادي، ركود تورمي بود و در نتيجه اعتراضات مشهد و قزوين و اسلامشهر. پس از اين اتفاقات بود كه جناح راست كمكم سعي كرد خرجش را از هاشميرفسنجاني جدا كند.
نتيجه هم مشخص بود؛ يا هاشمي بايد براي تقويت اين پيوند با جناح راست تلاش ميكرد؛ يا براي هميشه اردوگاه آنها را ترك ميگفت.
جدايي هاشمي از محافظهكاران سنتي
اين در شرايطي بود كه انتخابات مجلس پنجم در سال 1374 در پيش بود؛ جناح راست تاكيد داشت كه بايد فهرستي بر اساس همان تفكرات خود ارايه كند و در مقابل مديران ارشد هاشمي كه تشكلي با نام كارگزاران سازندگي تشكيل داده بودند پيشنهاد ارايه فهرستي جداگانه و مستقل از جناح راست و با محوريت اكبر هاشمي رفسنجاني داشت؛ آنها خودشان را كارگزاران سازندگي و رييس معنويشان را سردار سازندگي ميناميدند. هاشميرفسنجاني مانند هميشه، راهي ميانه را پيشنهاد داد: پنج نفر از چهرههاي مورد اقبال كارگزاران، در فهرستي در كنار جناح راست روحانيت و گروههاي همسو (گروههايي همچون جمعيت موتلفه، جامعه اسلامي مهندسين و...) قرار گيرد. اين پنج نفر: عبدالله نوري (وزير كشور در دولت اول هاشمي)، مسعود روغني زنجاني (معمار برنامه تعديل)، محمد سعيديكيا (وزير راهوترابري در دولت دوم موسوي و دولت اول هاشمي)، ايرج فاضل (رييس فرهنگستان علوم پزشكي و وزير سابق بهداشت در دولت اول هاشمي) و مصطفي معين (وزير آموزش عالي در دولت اول هاشمي) . اما وقتي شامگاه بيستم دي ماه 1374، هاشمي رفسنجاني در جلسه شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز اين پيشنهاد را ارايه كرد، با مخالفت اكثريت روبرو شد و ديگر موسم جدايي رسيد.
ائتلاف بر روي ناطق
اما تحولات و تحركات در جناح راست، از نيمههاي سال 1375 آغاز شد؛ در اردوگاه محافظهكاران افراد زيادي نبودند كه بتوانند نمايندگي اين طيف را در انتخابات بر عهده بگيرد. بهترين گزينه براي آنها، علياكبر ناطقنوري رييس مجلس مستقر بود. آبان 1375 جامعه روحانيت مبارز چراغ معرفي نامزد را روشن كرد؛ سخنگوي اين تشكل سياسي محافظهكار سنتي، ناطقنوري را به عنوان فرد مورد حمايت در انتخابات 7 ماه بعد اعلام كرد. در اين تصميمگيري آثار جدايي هاشميرفسنجاني از محافظهكاران سنتي مشهود بود؛ او حتي در جلسه مهم رايگيري براي معرفي نامزد هم شركت نكرد. به گفته سخنگوي جامعه روحانيت، «در جلسه رايگيري آقاي هاشميرفسنجاني شركت نداشت ولي وي در جلسه گذشته شورا، حمايت خود را از آقاي ناطقنوري اعلام كرده بود». رضا تقوي در اين مصاحبه سعي كرد تا براي اين تشكل آبروداري كند: «عدم حضور آقاي هاشمي در جلسه رايگيري دليلي بر ضعف تصميم جامعه روحانيت نيست».
حمايت جامعتين با دلخوري رييس جامعه مدرسين
ناطق نوري براي رايزنيهاي بيشتر به قم رفت و با چهرههاي شاخص جامعتين يعني جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم ديدار كرد. هرچند جامعه روحانيت درباره حمايت از ناطق نوري اعلام رسمي كرده بود، اما در جامعه مدرسين حوزه علميه تنشها بر سر حمايت از ناطق بالا بود. علي مشكيني دبير جامعه مدرسين و از روحانيون پرنفوذ و سرشناس پس از انقلاب، از اين تصميم ناراضي بود. از يك سو دامادش «محمد ريشهري» نيز در مظان كانديداتوري بود و از سوي ديگر تحت فشار سنگين جامعه روحانيت و البته محمد يزدي در خود جامعه مدرسين بود. نظر جامعتين بر ناطق نوري بود؛ همين امر سبب شد تا رييس جامعه مدرسين جلسه را با ناراحتي ترك كند.
از احساس وظيفه تا تكليف
رييس مجلس وقت پس از سفري كه به قم داشت، روند چگونگي تبديل «احساس وظيفه نكردن» به «بنا بر تكليف حضور داشتن» را تشريح كرد: «در اين جلسه (با جامعتين) گفتم كه من قبلا اعلام ميكردم هنوز احساس وظيفه نكردهام ولي با محبتي كه جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز كردند طبيعتا ديد من عوض شد چرا كه شخصيتهايي مثل اعضاي جامعه مدرسين يا جامعه روحانيت دينشان را به خاطر دنياي ما نميدهند. وقتي آنها بنده را تاييد كردند تكليف جديدي بر دوش من گذاشته شد». نهايتا از ميان جمع 21 عضو جامعتين، ناطق با 14 راي نامزد قطعي اين دو تشكل سنتي محافظهكاران شد.
رايشكنها وارد شدند
از سوي ديگر، رضا زوارهاي، رييس سازمان ثبت احوال كشور و محمد ريشهري، نماينده وليفقيه در امور حج و زيارت نيز وارد ميدان شدند؛ اين امر با انتقاد رييس جامعه مدرسين و رييس قوه قضاييه روبرو شد؛ محمد يزدي در ديداري كه با هاشمي رفسنجاني و ناطق نوري به عنوان سران دو قوه ديگر داشت، از حضور اين دو نامزد محافظهكاران انتقاد كرد؛ آنگونه كه هاشمي رفسنجاني نوشته در جلسه ۲۷ فروردين ۱۳۷۶ نوشته: «براي شام به دفتر آقاي يزدي رييس قوه قضاييه رفتم. آقاي ناطق هم آمد… آقاي يزدي گزارش داد كه جامعه مدرسين [حوزه علميه قم]، حاضر نيست براي تأييد آقاي ناطق بيانيه بدهد، ولي موافقت كرده كه آقاي [رضا] استادي در مصاحبه، خبر را بگويد. از پيشرفت كارهاي آقاي [سيدمحمد] خاتمي، با توجه به تأييد كارگزاران [سازندگي] از ايشان، نگران هستند و از آقاي [سيد رضا] زوارهاي و [محمد محمدي] ريشهري كه [با نامزدي در انتخابات]، باعث تجزيه آرایشان شدهاند، گلهمندند و توقع دارند كه من كمكشان كنم و با توجه به اينكه بخشي از مردم، كارگزاران را هماهنگ با من ميدانند، به نحوي آن را علاج كنم.»
خط اماميها به خط شدند
در آن سوي ميدان، خط اماميها كه بعدها به دوم خرداديها معروف شدند، ابتدا سراغ ميرحسين موسوي رفتند؛ اما او نپذيرفت و گزينه بعديشان پذيرفت؛ محمد خاتمي وزير ارشاد اسبق و رييس كتابخانه ملي. آخر بهمن ماه 1375 بود كه مهدي كروبي به عنوان دبير مجمع روحانيون مبارز رسما نامزدي محمد خاتمي را اعلام كرد: در اسفند ماه خاتمي دو مرتبه به عنوان سخنران پيش از خطبههاي نماز جمعه به دانشگاه تهران رفت؛ اتفاقي كه در زمان رياستجمهورياش رخ نداد.
ائتلاف خط اماميها با كارگزاران
همزمان فراكسيون اقليت مجلس پنجم متشكل از خط اماميها و كارگزارانيها بودند از خاتمي حمايت كردند. روزنامه همشهري ۱۹ اسفند ۷۵ در خبري «به نقل از منابع نزديك به كارگزاران نوشت كه اين حزب در دو هفته گذشته به منظور بررسي تحولات عرصه انتخابات آينده جلسات متعددي داشت كه خاتمي هم در بعضي از جلسات آنها حضور داشته است و اين حزب قصد دارد تا از نامزدي خاتمي حمايت كند.» اواخر فروردين 76، كارگزاران در بيانيهاي با حمايت از خاتمي، نوشت: «در ميان نامزدهاي انتخابات هفتمين دوره رياستجمهوري جناب حجتالاسلاموالمسلمين سيدمحمد خاتمي را مناسبترين چهره ميداند كه دربرگيرنده شايستگيها و ويژگيهايي است كه اصل ۱۱۵ قانون اساسي و ماده ۳۵ قانون انتخابات رياستجمهوري برشمرده است…كارگزاران بنا به الزامها و ملاكهاي فكري و اجرايي خويش و با توجه به خطمشي و اصول برنامههاي اعلام شده حجتالاسلام و المسلمين سيدمحمد خاتمي انتظار دارد كه ملت بزرگ ايران كه در تكاپوي كشوري عزتمند، آباد، پرنشاط و سرفرازند با راي به خاتمي فرداي بهتري را براي ايران اسلامي ترسيم نمايند». چند روز پيش از انتشار اين بيانيه، محمد هاشمي برادر رييسجمهوري مستقر خبر بيانيه كارگزاران را براي برادرش برده بود؛ هاشمي نوشته «اخوي محمد [معاون اجرايي رييسجمهور] آمد... به مضمون بيانيه كارگزاران براي تاييد آقاي (سيد محمد) خاتمي انتقاد دارد كه زيادي از او تعريف شده است...».
ديدار در لندن؛ زلزله در تهران
زمستان 75 در شرايطي كه فضاي انتخابات غالب ميشد و رسانهها به اين موضوع ميپرداختند، خبر يك ديدار در لندن كه منجر به زلزلهاي سياسي در تهران شد؛ سفر محمد جواد لاريجاني رييس مركز پژوهشهاي مجلس به لندن و سخنانش در يك كنفرانس خبري. او كه منصوب و منسوب به ناطق نوري بود، در كنفرانس خبرياش در لندن گفته بود: «فكر ميكنم اگر ناطقنوري در انتخابات برنده شود براي اجراي برنامه اصلاحات اقتصادي مهم در موقعيت خوبي قرار خواهد داشت. ناطق نوري با رفسنجاني فرق دارد زيرا ناطق برنامه خصوصيسازي شركتهاي دولتي را با سرعت بيشتري انجام خواهد داد». لاريجاني در ادامه تاكيد داشت: «فكر ميكنم اگر ناطقنوري در انتخابات برنده شود براي اجراي برنامه اصلاحات اقتصادي مهم در موقعيت خوبي قرار خواهد داشت. ناطق نوري اقتصاد را جاني تازه خواهد بخشيد، سياست پولي محكمي را به اجرا خواهد نهاد، بر بانكها نظمي محكم برقرار ميكند و امنيت سرمايهگذاري را افزايش ميدهد…ناطق نوري با رفسنجاني فرق دارد زيرا ناطق برنامه خصوصيسازي شركتهاي دولتي را با سرعت بيشتري انجام خواهد داد».
پسلرزههايي شديدتر از زلزله
اين موضوع بهترين سوژه براي حاميان خاتمي و بدترين اتفاق براي محافظهكاران بود. روزنامه همشهري هم در يادداشتي بهشدت از لاريجاني انتقاد كرد: «آيا انگليسيها از مردم شريف و مسلمان ايران براي جناح شما محرمترند؟». در خلال اين زلزله سياسي مشخص شد كه جواد لاريجاني با نيك براون، مديركل امور خاورميانه وزارت امورخارجه بريتانيا هم ملاقاتي داشته است. هاشمي رفسنجاني در خاطرات ۲۵ اسفند ۷۵ نوشته «آقاي مجيد انصاري آمد. متن مصاحبه آقاي جواد لاريجاني، با [نيكبراون]، يك صاحبمنصب انگليسي را آورد كه در آن به طرفداران آقاي [محمد] خاتمي حمله كرده و گفته كه آنها تندروها هستند و جايزه قتل سلمان رشدي و نيز اشغال لانه جاسوسي امريكا از آنها است و از ميانهروي آقاي ناطق [نوري] تعريف كرده است. گمان ميرود كه سروصدا راه بيندازند.»
اما ۳۱ فروردين ۷۶ روزنامه سلام ارگان خط اماميهاي آن زمان، در يك افشاگري، بخشي از متن مذاكرات جواد لاريجاني با نيك براون را منتشر كرد: «من نه اشغال سفارت امريكا در تهران را تاييد ميكنم و نه اذيت و آزار ديپلماتهاي ايران در اروپا را. افرادي كه از آقاي خاتمي حمايت ميكنند از اشغال سفارت امريكا در تهران حمايت كرده و آن را تاييد ميكنند ولي افراد ليبرالي مثل من آن را تاييد نميكنند».
برائت ناطق از لاريجاني
جو سياسي بهشدت عليه ناطق شد تا جايي كه او به اجبار از جواد لاريجاني و اقدام او اعلام برائت كرد؛ او نهم ارديبهشت ۷۶ در جمع دانشجويان دانشگاه تهران گفت: «لاريجاني نه از طرف مجلس و نه از طرف بنده ماموريت داشته است و خودش هم مدعي است كه پاسخ دارم كه چه گفتم. خلاصه اين مذاكره با مشروح آن متفاوت است. من هر دو نسخه را خواندم، بنده به متن مشروح اين مذاكرات هم انتقاد داشتم و وي مسوول كار خودش است». در همين حال نشريه «عصر ما» ارگان رسمي و مطبوعاتي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران دست به يك افشاگري ديگر در اين زمينه زد: «حداقل ۲۰ جمله و عبارت كه در خلاصه مذاكرات وجود داشته، حذف شده است. ضمنا جملاتي نيز در جهت تلطيف اظهارات قبلي اضافه شده است.»
چرخش صفحه به نفع خط اماميها
اين امر را ميتوان يكي از اثرگذارترين اقدامات در طول انتخابات دوم خرداد 1376 دانست؛ اقدامي كه صحنه را به نفع خط اماميها چرخاند. محافظهكاران در اين ماجرا گوشه رينگ افتاده بودند و از همين بابت بهشدت نگران بودند. هاشمي رفسنجاني در خاطرات روز سهشنبه ۱۹ فروردين ۷۶ نوشته: «دكتر روحاني آمد. راجع به انتخابات صحبت شد، گفت گروه آقاي ناطق نوري از نتايج انتخابات نگراناند و به فكر چارهاند...».
او همچنين در خاطرات يك ماه قبل ازانتخابات نوشته است: «دكتر محسن نوربخش گزارش داد كه در نظرسنجي جديد آقاي خاتمي ۲۷ درصد و آقاي ناطق نوري ۲۳ درصد راي دارند. عصر آقاي ناطق نوري آمد و از احتمال پيروزي خاتمي (در انتخابات رياستجمهوري) اظهار نگراني كرد و از من كمك خواست، براي تقويت خودش و مشخصا خواست كه به خانه كارگر هم بگويم كه از او حمايت كنند...». هاشمي رفسنجاني كه اعلام بيطرفي كرده بود، به حمايتي كمرنگ از ناطق پرداخت: «... شب شورای مركزی جامعه روحانيت مبارز [تهران] در دفترم جلسه داشت. آقای ناطق نوري و دوستانش از نتيجه انتخابات رياستجمهوری نگراناند و روحيه آنها ضعيف است. فكر میكنند كه رقيب اصلیشان آقای خاتمی، برنامه تبليغاتی بهتری دارد. از عدم تحرك دبيرخانه جامعه شكايت دارند. اختلافات رو شده در جامعه مدرسين قم كه تأييد اعلان شده از آقای ناطق را خراب كرده، وضع را بدتر نموده است. از من درخواست داشتند كه كمكشان كنم. گفتم اعلان بیطرفی كردهام، ولي میتوانند از اسم من كه از اعضای جامعه هستم، استفاده كنند. مقداری روحيه دادم، با توضيح امكانات كه از طريق حوزهها و علما و مساجد و برنامههای محرم دارند…». (سوم ارديبهشت 76)
نگرانيهاي علي لاريجاني
چند روز بعد هم علي لاريجاني در چند نوبت در ديدار با هاشميرفسنجاني از بالا رفتن احتمال رياستجمهوري خاتمي ابراز نگراني كرده بود: «…عصر دكتر علي لاريجانی، (رييس سازمان صداوسيما) آمد. نتيجه افكارسنجی انتخابات را آورد كه نشان میدهد به موازات پايين آمدن شانس آقای ناطقنوری، شانس آقای خاتمی بالا میرود؛ اظهارنگرانی نمود و از من استمداد كرد و پيشنهادهايی شبيه همان پيشنهادهای خود آقای ناطق ارايه داد…»؛ «آقای علي لاريجانی، (رييس سازمان صدا و سيما) آمد و نتايج افكارسنجیهای جديد را آورد. رفتهرفته سطح رأی آقايان ناطق نوري و خاتمی به هم نزديك میشود». خاطرات هاشمي رفسنجاني در سيام ارديبهشت ماه 76 نشان ميدهد كه علي لاريجاني به عنوان يكي از چهرههاي سرشناس جريان محافظهكاران در آن زمان، ديگر تسليم سرنوشت شده است: «آقاي علي لاريجاني رييس سازمان صدا و سيما گزارش افكارسنجيها را آورد كه به تدريج آقاي خاتمي جلو افتاده و معتقد است حمايت كارگزاران اثر كرده است...افكارسنجيهاي (وزارت) اطلاعات و خبرگزاري (ايرنا) و كارگزاران رسيد كه مجموعا آقاي خاتمي را جلو نشان ميدهد...».
سناريويی به نام «كارناوال عصر عاشورا»
اقبال به خاتمي در جامعه چنان بالا گرفته بود كه حتي سناريوي «كارناوال عصر عاشورا» هم اثري بر آراي او نكرد. اين ماجرا در چند روز مانده به انتخابات اجرا شد؛ عصر عاشورا يعني شنبه ۲۷ ارديبهشت تعدادي از جوانان عكسهاي خاتمي را روي ماشينهايشان چسباندند و با پوششي كه با قرائت رسمي غيرمتعارف خوانده ميشد، به شكل گروهي در خيابانهاي شمال تهران حركت ميكردند. از اين ماجرا فيلمبرداري شده بود و در تلويزيون ايران منتشر شد. بعدها روزنامه اعتماد در تير ماه 1388 مصاحبهاي با علي كردان معاون اداري- مالي و امور مجلس صدا و سيما در سال 76 منتشر كرد كه گفته «يك پروندهاي تشكيل شده بود آن موقع تحت عنوان عصر عاشورا، ديدم آن را هم به من نسبت دادهاند در حالي كه من هيچ نقشي در آن نداشتم. سه نفر از دوستان بعدا فهميدم كه در اون پرونده نقش داشتهاند كه يكيشون دنبال حكم شرعي ميگشت كه خودش را سر به نيست كند. يكيشان دنبال راهي ميگشت كه از كشور برود بيرون، يكي ديگه هم ميگفت بالاخره كاري است كه كردهايم و ميرويم جلو، ببينيم چه ميشود.»
ورود آيتالله خامنهاي و خاتمه ماجرا
ماجرا نهايتا با سخنراني آيتالله خامنهاي در ديدار با جمعي از خانوادههاي شهدا و ايثارگران در فاصله دو روز مانده به انتخابات فيصله يافت؛ در اين سخنان «به راه انداختن كاروان شادي در عصر عاشورا»، «حركات حيلهگرانه دشمن» توصيف شد: «بعضي از كارها را دشمن و غيرخوديها انجام ميدهند. كاروان شادي در عصر عاشورا مربوط به مردم انقلابي و مسلمان نيست و به دست گرفتن عكس يك نامزد انتخاباتي نيز حيله آنها بوده است، بنابراين نبايد هيچ يك از نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري را در اين زمينه متهم كرد زيرا ربطي به آنها ندارد و شايد همان فريبخوردگاني كه در خيابانها آن مناظر زشت را به راه انداختند ندانند كه دست پنهاني براي خراب كردن فضاي انتخابات، ناراحت كردن متدينين و خراب كردن چهرهها، آنها را حركت ميدهد».
۳ روز مانده به انتخابات يعني سهشنبه ۳۰ ارديبهشت ۷۶ هاشمي به ديدار آيتالله خامنهاي رفت: «شب ميهمان رهبري بودم...درباره انتخابات صحبت شد…حساسيتي روي پيروزي احتمالي آقاي خاتمي نشان ندادند و گفتند دستور دادند كه با اخلال و تقلب و برخوردهاي خشن برخورد شود، گفتند بنا ندارند فردا حمايت صريح از كسي داشته باشند، گفتند فيلم (تبليغاتي) ديشب آقاي خاتمي خيلي قوي تهيه شده بود».
انصار حزبالله؛ هميشه در صحنه
اما برخي تشنجها در جامعه بر روي تجمعات انتخاباتي خاتمي نيز وجود داشت؛ گروه انصار حزبالله يكي از اين موارد بود كه در خيابان به ابراز وجود ميپرداخت؛ يكشنبه ۳۱ فروردين ۷۶ هاشمي رفسنجاني در خاطراتش نوشته است: «آقای مهدي كروبی، تلفنی از فشارهايی شكايت كرد كه انصار [حزبالله] عليه آقای خاتمی در مشهد دارند و در جلسات سخنرانی ايشان مزاحم شدهاند؛ آقايان عطاءالله مهاجرانی و غلامحسين كرباسچی هم همين شكايت را داشتند». دوم ارديبهشت نيز هاشمي رفسنجاني نوشته است: «وزير كشور تلفني گفت دستور داده است جلوي تعرض انصار حزبالله عليه اجتماعات انتخاباتي را بگيرند؛ اخيرا به اجتماعات آقاي خاتمي متعرض ميشوند». اما از سوي ديگر طيف محافظهكار انتظار حمايت هاشمي رفسنجاني را داشت؛ در آخرين جمعه پيش از انتخابات (۲۶ ارديبهشت) هاشمي رفسنجاني امام جمعه موقت تهران بود؛ او در اين نماز جمعه كه مصادف با روز تاسوعا نيز بود، حجت را براي منتظران حمايت از سوي خودش تمام كرد؛ در خاطرات آن روز نوشته است: «در خطبه دوم، مسائل روز و منجمله انتخابات را مطرح نمودم. سعی كردم كه در اظهاراتم، بیطرفی را مراعات كنم و بر حضور مردم در رأيگيري و خودداری مسوولان از دخالت ناروا در انتخابات و حفظ سلامت فضا و كار و مراعات حركت رقبا در تبليغات تأكيد كردم. از عكسالعملهای بعدی به دست آمد كه جناح آقای ناطق نوري، از صحبتها ناراضياند…جناحهای ديگر، به خاطر حفظ بیطرفی و هشدار در مورد تقلب و نيز اعلان اينكه رأی من مخفی است و كسی نمیداند، اظهار خوشحالی كردند. نحوه پخش خبر از صداوسيما، همين نشان از ناراحتی آنها است».
هاشمي در آن خطبهها افزود: «حتي آنها كه ماها را قبول ندارند، بدانند اگر ايران را قبول دارند همين آرای زياد سبب ميشود دشمنان ما حساب جديدي را روي ايران باز كنند. اگر آرا باشد، به نفع كليت كشور است… امروز هيچ گناهي را بدتر از اين نميدانم كه كسي به خودش حق بدهد كه در آرای مردم دست ببرد يا جريان را منحرف كند، البته تبليغ بحث ديگري است، خوب بايد حرف بزند مردم را آگاه كند، اينها خلاف قانون نيست مگر تبليغ خلاف قانون كه آن از بعد ديگري جرم ميشود وقتي كه ميبينيد مثلا بنده كه مسوول قوه اجرايي هستم و حتما به سرنوشت كشور فوقالعاده علاقهمند به خصوص بعد از اينكه ميبينم خودم در اين مسند نميخواهم باشم دلم ميخواهد بهترين اينها باشد كه آن روالي كه در كشور وجود دارد ادامه داشته باشد. بهشدت حتي رأي خودم را مخفي ميكنم و به بچههايم هم نميگويم، براي اينكه اين به جايي سرايت نكند و سوءاستفاده نشود».
روز موعود؛ خاتمي 20 ميليون
سرانجام روز موعود فرا رسيد؛ دوم خرداد 1376 هنوز تمام نشده بود كه خبرها از پيروزي قاطع محمد خاتمي حكايت داشت؛ هاشمي رفسنجاني به گواه خود، اخبار انتخابات را از وزارت كشور در كامپيوتر خبرياش و ساير افراد دريافت ميكرده است. او نوشته است: «خبرها از جلوتر بودن آقاي خاتمي حكايت دارد». صبح سوم خرداد نيز بشارتي وزير كشور هاشمي رفسنجاني به رييسجمهوري گزارشي از آراي خاتمي داد؛ به گفته او از ۲۰ ميليون راي شمارش شده، بيش از ۶۰ درصد آرا نصيب خاتمي شده است.
گزارش وزير كشور به رييساش درست بود؛ صندوقهاي راي نتيجهاي شگفتانگيز نه براي ايران كه براي ناظران بينالمللي رقم زد؛ نسبت همان نسبت بود؛ محمد خاتمي با 20 ميليون راي پيروز انتخابات رياستجمهوري هفتم شد؛ اتفاقي «غيرمنتظره براي ناظران داخلي و خارجي».