چرا راي ميدهم؟
سعيد صفايي
۱- راي حق است نه امتياز و هر آنجا كه امكان انتخاب هست بايد از آن استفاده كرد .
۲- راي ندادن اكثريت ثمري نخواهد داد جز حاكم شدن اقليت .
۳- اگر حاكميت گوش شنوايي نداشته باشد كه هيچ ولي اگر گوش شنوايي داشته باشد همچنانكه راي ندادن پيام است، راي دادن نيز پيام است و دريافت خواهد شد .
۴- باور دارم برخلاف آنچه اين روزها از قول هانا آرنت نقل محافل مجازي شده، حتي اگر انتخاب بين بد و بدتر باشد، باز انتخاب بد فرصت دادن به بد براي بدتر شدن نيست، بلكه استفاده از بد براي حذف بدتر است.
۵- تجربه نشان داده تلاش براي كاهش آمار شركتكنندگان در انتخابات از سياستهاي جريان اقتدارگراست تا با استفاده از راي ثابت و پاي كار خود هم قدرت را قبضه و هم نقاب دموكراتيك خود را حفظ كند. نوع تبليغات صدا و سيما و رسانههاي رسمي و چينش نامناسب و نااميدكننده كانديداها در برخي انتخابات گذشته تاييدي بر اين برداشت است .
۶- تضعيف حاكميت از طريق عدم مشاركت و كاهش مشروعيت بينالمللي آن در دنيايي كه بسياري از حكومتها با كودتاي مستقيم يا با انتخابات يك كانديدايي سالها حاكميت را در دست داشته و بهرغم جنايتها و خشونتهاي وحشيانه در مجامع بينالمللي نيز حضور و رسميت دارند تصور و انتظاري روياپردازانه است.
۷- به راه ميانبر براي توسعه به مفهوم عام در مسير تاريخي كشورها اعتقادي ندارم و ميپندارم راه آزادي و آبادي مسيري است سخت و طاقتفرسا و طولاني كه در اروپا بيش از ۳۰۰ سال، در امريكا بيش از ۲۰۰ سال و در ايران تاكنون كمي بيش از يكصد سال طول كشيده است. در اين مسير سخت از پيچها و تونلها و پلها گريزي نيست.
۸- باور دارم كه سياست علم عمل است و در عمل صندوق راي و خيابان در امتداد هم تعريف ميشوند و نه در تضاد با هم؛ اين تفاوت كه صندوق راي هزينه و ريسك كمتري دارد و همواره اولويت دارد.
۹- پذيرفتهام كه خروجي صندوق راي برخلاف خيابان و ميدان، قهرمان نيست، انساني است كه برآيند خواستنها و توانستنهاي مردمان زمان خود است و نبايد از او انتظار معجزه داشت.
۱۰- معتقدم نتايج هر انتخاباتي، علاوه بر تعيين جريان پيروز، براي جريانهاي رقيب نيز فرصتي است تا كارايي، مديريت و توان سازماندهي و رهبري كانديداهاي خود را شناخته و اين شناخت را در راستاي رفع نقاط ضعف خويش به كار بگيرند. شركت در انتخابات در اين مسير و جهت نيز مفيد و موثر خواهد بود.