• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5791 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳۰ خرداد

همه‌چيز در خدمت تضعيف هنرآموزي

حجت اماني

از خوشنويسي چنان‌چه اخلاقيات را جدا كنيم تعدادي كلمه و نقطه بي‌روح باقي خواهد ماند. در واقع اين حسن خلق و صفات حميده است كه به كلمات صفا و جلا مي‌دهند.
دور كردن مشاغل و حرفه‌ها از انظار عمومي و انتقال آنان به مكان‌هايي خارج از محدوده شهر‌ها و مراكز رفت و آمد يكي از دلايل عدم توجه نوجوانان به حرفه‌آموزي است. پيش‌تر دانش‌آموزان مسير خانه تا مدرسه را پياده مي‌پيمودند و در اين مسير كارگاه‌ها و حرفه‌هاي مختلف را ممكن بود از نظر بگذرانند و توجه‌شان به يك كارگاه نجاري يا يك مينياتور ساز و مانند آن جلب شود و يا از نزديك روند ساخت اثري را نظاره‌گر باشند و اشتياق به فراگيري آن حرفه را داشته باشند، اما امروزه با انتقال حرفه‌ها و صنايع كوچك در شهرك‌ها و حاشيه شهر‌ها اين امكان براي نوجوانان كمتر شده و بيشتر از درون فضاي مجازي به جهان پيرامون خود مي‌نگرند.
در هنر ايران پيش از قاجار كه آموزش به شكل مدرسه‌اي رواج نداشت، رابطه شاگرد - استادي در هر صنف داراي مراتب مشخص و معيني بود كه در قالب فتوت‌نامه‌ها و رسالات هر فن مكتوب شده است. هر چند كه در برخي از فنون از جمله نقاشي به سبب فقدان منابع مكتوب كافي، اين مساله چندان روشن و شفاف نيست؛ اما آنچه مسلم است تفاوت زيادي بين هنر‌هاي سنتي از حيث مراتب و نظام شاگرد - استادي وجود نداشته و در برخي موارد نيز با يكديگر انطباق دارند.
فارغ از انتقال تجربيات استادان به فرزندان كه به شكل موروثي فنون هنري در يك خانواده از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شده - و امتداد آن را مي‌توان در دوران اخير هم مشاهده كرد - اغلب شاگردان توسط استادان انتخاب مي‌شدند و آنان به عنوان وردست (آسيستان) در كنار استاد به يادگيري مهارت‌هاي مختلف هنري و تربيتي مي‌پرداختند به گونه‌اي كه با استاد زندگي مي‌كردند. گاه اين تجربه موجب جذب شاگرد به استاد مي‌شد كه رابطه شاگرد استادي به رابطه مريد و مرادي تبديل مي‌شد و شاگرد بيش از آنكه به دنبال مهارت‌ورزي باشد مجذوب سيره اخلاقي و عرفاني استاد مي‌شد.
به هر روي فارغ از آموزش‌هاي مجازي و دغدغه پديده عجيبي مانند كنكور كه گاه تمام فرصت‌هاي بهره‌وري و حرفه‌آموزي را از نوجوانان سلب مي‌كند، خانواده‌ها تمايل دارند اوقات فراغت فرزندان خود را با حرفه‌ها و فنون مورد علاقه مشغول کنند. هنر‌هاي سنتي و بومي از جمله صناعاتي است كه نزد خانواده‌ها همواره از اهميت فراواني برخوردار بوده است و فرزندان‌شان را به فراآموزي آن ترغيب كرده‌اند؛ چرا كه تنها هدف يادگيري صناعت مورد نظر نبوده بلكه خو‌گيري فرزندان‌شان به سيره و كسب فضايل از استادكاران نيز مدنظر قرار داشته است. اين گونه بوده كه در گذشته نه چندان دور والدين، فرزندان را جهت تعليم و تربيت به صورت تمام وقت به معلمان مي‌سپردند، همان طور كه در تاريخ نظام استاد - شاگردي در ايران با اين مقوله آشنا هستيم كه گاهي شاگردان، فرزندخوانده استادان بودند و تمايل داشتند تا پايان حيات استاد، زانوي ادب‌زده و زير سايه وي حرفه‌اش را ادامه بدهند.
به عنوان نمونه درباره فن خوشنويسي گفته شده است: «الخط مخفي في تعليم الاستاذ و قوامه في كثرة المشق.» به اين معني كه يادگيري خوشنويسي در تعليم استاد پنهان است و با تمرين زياد زيبا و بهتر مي‌شود. يا صائب تبريزي در قالب شعر توصيه مي‌كند: «بهتر از خواندن بود، ديدن خطِ استاد را...» بنابراين در كنار استاد زانوي ادب زدن همان‌گونه كه براي تعاليم اوپانيشاد‌ها در هند بيان شده است راهرو و طالب فن را زودتر به مقصد فراگيري مي‌رساند.
قاعده‌مند شدن آموزش هنر‌ها و فنون و صنايع در مراكز هنري و دانشگاه كه از پديده‌هاي مدرنيسم در جوامع معاصر به شمار مي‌آيد. در غرب نيز پيش از شكل‌گيري آكادمي‌ها فراگيري و آموزش فنون هنري به شكل محدود و بسته‌اي در كارگاه‌هاي هنري شكل مي‌گرفت و استادان بر اساس سليقه شخصي تعدادي را به عنوان شاگرد انتخاب مي‌كردند و از آنان در انجام امور كارگاه در برابر آموزش استفاده مي‌كردند. با اين وجود اين نظام مبتني بر قواعد مدرسه‌اي نظام آموزشي استاد - شاگردي را دگرگون ساخت و تا حد زيادي به حاشيه راند. همچنين زندگي در كلانشهر‌ها و مشكلات ناشي از آن به اين مساله دامن زد و آن را به فراموشي نزديك ساخت. نظام آموزشي مبتني بر آموزش هنر در دانشگاه‌ها نيز با مشكلات متعددي روبه‌رو شده كه نيازمند بازنگري و آسيب‌شناسي خود است. مراكز آموزشي خصوصي و نيمه‌دولتي از ديگر گزينه‌هايي است كه امروزه توجه والدين را جهت يادگيري فنون و حرفه‌ها معطوف خود ساخته كه متفاوت از نظام استاد - شاگردي است.
در نظام استاد شاگردي ضمن فراگيري صناعت و فضايل شاگردان غالبا در كارگاه مشغول به كار مي‌شدند و به تدريج اجازه‌نامه از استاد خود جهت انتقال زنجيره آموزش و كار را دريافت مي‌كردند و به نوعي از حمايت استاد جهت امرار معاش برخوردار بودند.
انجمن خوشنويسي از جمله مهم‌ترين نهاد آموزشي خوشنويسي است كه در دهه ۴۰ به عنوان نهاد متولي امر آموزش خوشنويسي در كشور شكل گرفت. خوشنويسي از ميان هنر‌هاي سنتي از اولويت‌هاي است كه والدين بيشتر تمايل دارند فرزندان‌شان را به فراگيري آن تشويق كنند؛ چرا كه علاوه بر اهميت خط خوش و دسترس بودن آموزش آن توسط شعبات انجمن خوشنويسان، روح سركش و ماجراجوي نوجوان را تا حدي با ممارست طاقت‌فرساي كلمات آرام مي‌گرفت و شايد اين همان چيزي بود كه خانواده‌ها از كودكان و نوجوانان‌شان انتظار داشتند.
همان طور كه بيان شد در نظام آموزشي هنر‌هاي سنتي ما، اخلاقيات نه تنها مكمل حرفه و صناعت مورد نظر است بلكه بر مهارت‌ورزي نيز اولويت دارد. به‌ طور مثال، از خوشنويسي چنانچه اخلاقيات را جدا كنيم تعدادي كلمه و نقطه بي‌روح باقي خواهد ماند در واقع اين حسن خلق و صفات حميده است كه به كلمات صفا و جلا مي‌دهند. در خاور دور نيز به همين شكل است؛ آموزش در مكتب ذن كسب وحدت ‌انديشه و عمل است و هنرجو ضمن ممارست و رياضت ساليان سال زير نظر استادان مهارت زندگي و هنر را مي‌آموزند در واقع در اين مكتب مباني هنر‌هاي سنتي و زندگي يكسان و مكمل يكديگرند، است. كارگاه استادان فن به مثابه معبد است و هنرجو سالك؛ از اين رو كسب هنر عبادت محسوب مي‌شود. البته وقتي واژه استاد به ميان مي‌آيد، منظور كساني است كه ساليان سال ممارست و رياضت كشيده‌اند و در فن و هنر خود به كمال رسيده است كه متأسفانه اين عنوان امروزه معناي واقعي و حقيقي خود را در كشور ما از دست داده و در بسيار مواردي به‌ كار گرفته شده كه جايگاه واقعي خود را از دست داده است.
آنچه امروزه به عنوان يكي از عوامل نو، آموزش هنر‌ها را تهديد مي‌كند گزارش‌ها و خبر‌هاي نگران‌كننده‌اي است كه در رسانه‌هاي اجتماعي و فضا‌هاي مجازي منتشر مي‌شوند مبني بر آزار و اذيت و سوءاستفاده از هنرجويان جوان كه به عنوان عامل تازه‌اي تهديد جدي براي آموزش هنر‌هاي به شمار مي‌آيد. فارغ از بررسي صحت و سقم اين گونه اخبار و گزارش‌ها در عصر رسانه‌محور خانواده‌ها را نسبت به امر آموزش فرزندان نگران می‌کند. اين امر درباره خوشنويسي كه به عنوان فخر هنر اسلامي به شمار مي‌آيد، مي‌تواند اعتماد خانواده‌ها را از چنين جامعه شناخته شده‌اي سلب کرده و دامن زدن به آن، آسيب جبران‌ناپذيري را بر حفظ و اشاعه هنر‌هاي سنتي از طريق آموزش وارد كند. با اين وجود در دوره معاصر با وجود تبليغات گسترده و وجود مراكز مختلف آموزش هنر ضرورت دارد والدين و هنرجويان نسبت به انتخاب مدرسان و مراكز آموزش هنر بيش از پيش دقت نظر به خرج بدهند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون