• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5793 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲ تير

هزار توي كار خانگي در گفت‌وگو با نجمه واحدي

آن سنگريزه به ظاهر كوچك و بي‌اهميت

محسن آزموده

بشور و بپز و بساب. اين خلاصه چيزي است كه از كار خانگي در ذهن عموم متبادر مي‌شود. كار خانگي، آن را دلپسند بدانيم يا از سر اجبار و اضطرار، فعاليتي ضروري و ناگزير در زندگي روزمره همه ما ساكنان روزگار نو است، امري كه به‌رغم اهميت و ضرورت، كمتر به آن انديشيده‌ايم و در چند و چونش تامل كرده‌ايم. كاري كه نجمه واحدي، پژوهشگر علوم اجتماعي در كتاب خواندني و ارزنده «هزار توي كار خانگي» وجهه همت خود قرار داده و تلاش كرده به ما نشان بدهد كه كار خانگي چيست، چرا و چگونه و توسط چه كساني و در چه شرايطي صورت مي‌پذيرد. او البته در اين مسير تنها نبوده و كتاب در واقع با همراهي و همكاري صدها زن به نگارش در آمده كه از تجربيات خود از كار خانگي سخن مي‌گويند. از اين منظر، كتاب صرفا توصيف شرايط نامساعد زنان در به انجام رساندن كار خانگي نيست، بلكه همچنين دعوتي است از نيمه ديگر جامعه به شنيدن صداي آنها، شايد كه در جهت تغيير خود و محيط اطراف خود گامي بردارند. به مناسبت انتشار كتاب «هزار توي كار خانگي» با نجمه واحدي گفت‌وگو كرديم. «هزار توي كار خانگي» را نشر آموزه منتشر كرده است.

 

در ابتدا بفرماييد ايده و انگيزه تحقيق پيرامون موضوع كار خانگي چرا و چگونه در شما پديد آمد؟

اولين و شايد مهم‌ترين دليل من براي تمركز بر اين موضوع اين واقعيت بود كه كار خانگي از فرط روزمره شدن، نه فقط به چشم اعضاي جامعه نمي‌آيد كه حتي انديشمندان ما هم كمتر سراغ اين موضوع مي‌روند؛ شايد تفاوت من با ديگر كساني كه سراغ موضوع كار خانگي نمي‌روند، اين باشد كه من كار خانگي را يك مساله مهم در حوزه زنان مي‌دانم. نشان دادن «مساله» بودن اين موضوع، يكي از دغدغه‌هاي من بوده كه اين‌ بار به شكل پژوهش در قالب پايان‌نامه و تبديل آن به كتابي براي مخاطب عام درآمده است.

كار خانگي چيست و چرا بايد راجع به آن انديشيد و از آن سخن گفت؟

كار خانگي مجموعه كارهايي است كه ما براي حفظ سرمايه مالي و انساني خود و اعضاي خانه اين مجموعه كارها را انجام مي‌دهيم. اما يك ويژگي مهم كار خانگي، به واسطه همين «بازتوليدي بودن» آن، ضرورت انجام آن در هر خانه است. كار خانگي چيزي نيست كه بتوان به سادگي همه آن را برون‌سپاري كرد يا كسي را براي انجام كل آن به استخدام در آورد و همين نكته است كه به باور من كار خانگي را بدل به يك «مساله» مي‌كند.

كمي بيشتر درباره «بازتوليدي بودن» كار خانگي بگوييد.

بازتوليدي بودن در مقابل توليدي بودن مطرح مي‌شود. تمام مشاغلي كه ما مي‌شناسيم در حال «توليد» كالا يا خدماتي هستند. در واقع كار توليدي است كه چرخ جامعه را به حركت وامي‌دارد. اما همين نيروي توليد براي ادامه حيات و فعاليت خود نياز به تجديد قوا دارد؛ نياز به تغذيه و آسايش و بهداشت دارد؛ به مجموعه كارهايي كه نيروي توليد را زنده و پويا نگه مي‌دارد، كار بازتوليدي گفته مي‌شود. در واقع كار بازتوليدي هم به توليد نيروي توليد (به دنيا آوردن نيروي توليد) اشاره دارد و هم به برقرار و پويا ماندن نيروي توليد؛ تشخيص آن سخت نيست كه كار خانگي همان كار بازتوليدي است و اگر كار بازتوليدي نبود، كار توليدي هم انجام نمي‌شد. از اين رو است كه انجام كار خانگي در هر خانه (و در خدمت نيروي توليد جامعه) ضروري است و قابل حذف نيست.

آيا كار خانگي شباهتي با ديگر كارها دارد؟

البته! ما از هر كاري چه انتظاري داريم؟ اينكه يا خدماتي ارايه دهد يا توليدي داشته باشد؛ كار خانگي هر دوي اين ويژگي‌ها را دارد. در فصل دوم كتاب به تفصيل توضيح داده‌ شده كه كار خانگي شامل چه كارهايي است. مهم‌ترين توليد كار خانگي فراهم آوردن «غذا» است؛ اما كار خانگي مي‌تواند صنايع دستي يا فرآورده‌هاي غذايي را هم به عنوان كالاهايي عيني توليد كند و بخش مهم ديگر در كار خانگي، خدماتي است كه به ما ارايه مي‌دهد. خدماتي مانند تامين بهداشت، انواع شكل‌هاي مراقبت و همچنين ايجاد نظم.

و چه تفاوتي با ديگر كارها دارد؟

آنچه در ذهن ما بعد از شنيدن كلمه «كار» متبادر مي‌شود، مشاغل دستمزدي هستند كه افراد براي كسب درآمد و گذران معاش مشغول به انجام آنها مي‌شوند و همان‌طور كه مي‌دانيم كار خانگي هيچ كدام از ويژگي‌هاي يك شغل را ندارد جز صرف انرژي و وقت براي انجامش. اگر در ويژگي‌هاي يك شغل دقيق شويم به موارد زيادي برمي‌خوريم كه كار خانگي فاقد آنهاست؛ از حق انتخاب و تغيير شغل و استعفا و استخدام و اخراج گرفته تا زمان كار و ساعت كار و روز تعطيل و مرخصي و بازنشستگي و از همه مهم‌تر: دستمزد! تفاوتي كه كار خانگي با ديگر كارها دارد، اين است كه هر چند دامنه مشخصي دارد و از تعدادي كار مشخص فراتر نمي‌رود، اما نه هيچ استانداردي براي شكل انجام آن وجود دارد و نه ‌كنندگان اين كار هيچ صنف و سنديكايي دارند كه در آن گرد هم بيايند و راجع به فراز و نشيب‌هاي اين كار با يكديگر صحبت كنند. برخي فكر مي‌كنند مساله كار خانگي را مي‌توان با پرداخت بيمه حل كرد؛ حتي در عمل، اختصاص دستمزد براي كار خانگي هم مساله كار خانگي را حل نخواهد كرد، چون ما با يك شغل روبه‌رو نيستيم و اگر فقط يكي از ويژگي‌هاي شغل را درباره آن اعمال كنيم، ماهيت آن را تغيير نخواهيم داد.

در كتاب چنانكه در مقدمه اشاره شد، از بيان تجربيات ده‌ها و بلكه صدها زني كه هر يك به نحوي درگير موضوع كار خانگي بوده و هستند، بهره‌مند شده‌ايد. اولا بفرماييد چرا فقط زنان؟ آيا مردها كار خانگي نمي‌كنند؟ در سال‌هاي اخير شاهديم كه مردهاي زيادي نه فقط در كار خانگي مشاركت مي‌كنند كه آن را يكي از وظايف روزمره خودشان تلقي مي‌كنند.

اتفاقا بخشي از داده‌هاي من حاصل پرسش‌هايي است كه من آنها را در يك شبكه مجازي از مخاطباني پرسيدم كه در ميان آنان هر چند كمتر، اما تعداد زيادي از مردان هم حضور داشتند؛ مطرح كردن سوالات به شكلي نبود كه من سراغ پاسخگوي خاصي بروم و هر كسي كه اين سوال را مي‌ديد، مي‌توانست به ميل خود به آن پاسخ دهد. از هفتصد و دوازده نفري كه انتخاب كردند به پرسش‌ها و موضوعات من پاسخ دهند و واكنشي داشته باشند، تنها يازده نفر مرد بودند و ديگران زن. سوال‌هاي من با اين مقدمه آغاز مي‌شد كه «اگر در خانه، شما مسوول انجام كار خانگي يا بخشي از كار خانگي هستيد لطفا به اين سوال پاسخ دهيد»؛ اينكه فقط دوازده مرد به سوالات پاسخ دادند پيام روشني براي ما دارد. آن گروهي از مردان كه بعضا به عنوان مثال نقض از آنها ياد مي‌شود و عده‌اي مايلند در واكنش به اين مساله كه «چرا كار خانگي زنانه تلقي مي‌شود؟» به آن استناد كنند، انگشت‌شمارتر از آن چيزي هستند كه ما تصور مي‌كنيم. جامعه ما با وجود تغييرات زياد در فرهنگ و تكنولوژي و دانش عمومي، در بسياري از مسائل از جمله مسائل زنان هنوز راه درازي در پيش دارد.

عطف به سوال پيشين، بيان تجربيات كساني كه كار خانگي مي‌كنند، مخصوصا وقتي كه مي‌دانيم به هر حال تعداد آنها محدود است، چه اهميتي دارد؟

ما در تحقيقات كيفي- كه اين پژوهش نيز با روش تحقيق كيفي صورت گرفته- مفهومي داريم به نام «اشباع نظري». اشباع نظري به اين معناست كه محقق مصاحبه‌هاي خود را تا آنجايي ادامه مي‌دهد كه مصاحبه‌شوندگان حرف جديدي براي گفتن داشته باشند يا در آزمودني‌ها همچنان شاهد تفاوت باشد. وقتي داده‌ها شروع به تكراري شدن مي‌كنند، محقق متوجه مي‌شود كه ادامه پژوهش به او اطلاعات بيشتري نمي‌دهد. به زبان ديگر به‌طور مثال چه شما با پنجاه و سه نفر مصاحبه كنيد و چه با پانصد يا پنج هزار نفر، داده‌ جديدي به دست نمي‌آوريد. بنابراين تصور اينكه «تعداد محدودي» از افراد نمي‌توانند داده‌هاي قابل اتكايي به ما بدهند، تصور درستي نيست. من در بررسي پاسخ‌هايي كه به دست مي‌آوردم، در نقطه‌اي كاملا متوجه اين اشباع نظري مي‌شدم. يعني از جايي به بعد در پاسخ‌ها، ديگر داده جديدي نبود و پاسخ‌ها تكراري مي‌شدند. اما در پاسخ به اين سوال كه بيان تجربيات مشاركت‌كنندگان چه كمكي به ما مي‌كند بايد گفت آنچه از مجموع داده‌هاي يك پژوهش حرف تازه‌اي براي ما دارد، اين است كه اين داده‌ها در كنار هم عموما به ما يك الگوي مشترك را نشان مي‌دهند. الگويي كه تا پيش از انجام شدن پژوهش نمي‌توانستيم آن را ببينيم. اهميت اين موضوع در آنجاست كه ما عموما پديده‌ها را از بيرون مشاهده و قضاوت مي‌كنيم؛ اما براي فهم بعضي پديده‌ها بايد به پديدآورندگان آن پديده هم رجوع كنيم. درك آنها از آن پديده چيست؟ و آيا مشابه درك مايي است كه از بيرون آن پديده را مشاهده كرديم؟ نقطه قوت اين پژوهش در اينجا نيز هست كه حتي خود مشاركت‌كنندگان پژوهش هم، قبل از خواندن يا شنيدن تجربه‌هاي بي‌شمار ديگران، فهم شخصي خود را از آن پديده دارند و نه يك ديد كلي و همه‌جانبه.

كتاب به‌طور كلي تحقيقي پرسش‌محور است، يعني بر مبناي مجموعه‌اي سوال شكل گرفته، مثل اينكه چرا كار خانگي انجام مي‌دهيم، چه كاري را انجام مي‌دهيم، با چه توان و نيرويي انجامش مي‌دهيم و ...دليل انتخاب اين ساختار و اين پرسش‌هاي خاص چيست؟

براي پرداختن به موضوع كار خانگي در قالب يك كتاب و تبديل ساختار پايان‌نامه‌ام به كتابي كه مورد پسند عموم قرار بگيرد، من از پيش ايده‌اي نداشتم؛ اما ترجيح دادم كار خانگي را به عنوان موضوعي كه ما از صفر مي‌خواهيم با آن آشنا شويم در نظر بگيرم. داده‌هاي پايان‌نامه من اين جنبه‌ها از كار خانگي را پوشش مي‌داد و به نظرم پاسخ‌هايي كه ما در نهايت براي سوال اوليه هر فصل درمي‌يابيم، خواهيم ديد كه چه بسا با پاسخي كه خودمان براي آن سوال داشتيم، متفاوت است. مثلا خواننده بعد از خواندن فصل سوم، با مفهوم كار عاطفي روبه‌رو مي‌شود كه كمتر به آن پرداخته شده و شايد هيچ اطلاعي از معناي آن نداشته است.

در مقدمه كتاب اشاره شده كه براي تحقيق و پرسشگري سراغ زناني از طبقه متوسط شهري رفته‌ايد، اما كتاب كمتر به زمينه اجتماعي و به خصوص تاريخي توجه مي‌كند. فكر نمي‌كنيد كه وضعيت كار خانگي، مخصوصا در بستر تحولات اجتماعي دچار تغيير و دگرديسي مي‌شود؟

البته من در همان مقدمه تاكيد كردم كه هر چند جامعه هدف ما در ابتدا زنان طبقه متوسط شهري انتخاب شدند، اما در عمل گستره كساني كه به پرسش‌هاي پژوهش پاسخ دادند و با داده‌هاي آنها اين پژوهش شكل گرفت، لزوما از طبقه متوسط شهري نبودند و در شرايط اجتماعي و اقتصادي بسيار متنوع و متكثري زيست مي‌كردند. اما در پاسخ به اين سوال كه آيا وضعيت كار خانگي در طول تاريخ دچار تحولات و دگرديسي مي‌شود، پاسخ من در كل منفي است، چراكه من به «مساله» كار خانگي پرداخته‌ام و نه به جزييات اين كار كه مي‌تواند در يك خانه روستايي شامل دوشيدن گاوها يا پختن نان شود و امروز در مقايسه با گذشته با كمك گرفتن از جاروبرقي باشد. كار خانگي در مدرن‌ترين خانه‌هاي امروزي همانقدر مساله است كه در يك خانه روستايي يا در خانه اجدادمان در صد سال پيش. تجربه‌هاي بي‌شمار زنان در اين كتاب نشان مي‌دهد كه در باور بخش قابل توجهي از جامعه اين كار، كاري زنانه است و مساله ما از همين جا آغاز مي‌شود. البته ممكن است امروزه در خانه‌هاي ما، اندك اندك مردان هم سهمي از كار خانگي را انجام دهند يا دختربچه‌ها كمتر از قبل در كار خانگي استثمار شوند، اما تجربه‌هاي بي‌شماري كه در كتاب گرد آورده شده به خوبي نشان مي‌دهد اين تغييرات بسيار كمتر از آن چيزي هستند كه بتوان رضايت‌بخش تصورشان كرد.

آيا كتاب صرفا توصيف است يا انتقادي هم به شرايط و وضعيت داريد؟ اگر آري، در پديد آمدن اين وضعيت نامطلوب چه چيزي را مقصر مي‌دانيد؟

كتاب در تلاش است سهم بيشتري را به صداي زنان مصاحبه‌شونده اختصاص دهد؛ البته كه بيشتر پاسخ‌هاي آنها در نهايت انتقادي است، اما با قرار گرفتن در فصلي مشخص و بعد از مطرح شدن موضوعي معين، جنبه توصيفي آن هم به چشم مي‌آيد. اما من در كتاب به عنوان يك نويسنده تلاش كرده‌ام نتيجه‌گيري‌ها و مفصل‌بندي‌هاي بحث‌ها را به شكلي پيش ببرم كه بيش از انتقادي بودن، كاربردي و رهايي‌بخش باشد، چراكه در كل سهم ناآگاهي را در شرايط تبعيض‌آميز فعلي براي زنان پررنگ‌تر از هر چيزي مي‌بينم و اين كتاب هم قدمي براي اصلاح فرهنگي است كه در آن جامعه به موضوعي كه هر روز با آن روبه‌رو است، توجهي ندارد.

انتظارتان از خوانندگان اين تحقيق چيست؟ به عبارت ديگر اينكه از اين توصيف و تحقيق پيرامون كار خانگي، مي‌خواهيد چه نتيجه‌اي بگيريد؟

اين كتاب براي خوانندگانش و حتي براي خود من به عنوان پژوهشگري كه مدت‌ها بود دغدغه اين موضوع را داشتم يك پيام مهم دارد: «ما خيلي كمتر از آنچه تصورش را مي‌كنيم راجع به كار خانگي مي‌دانيم» و پيام ديگر اينكه «مهم است كه درباره اين موضوع كه از فرط روزمره شدن به چشم‌مان نمي‌آيد، بيشتر بدانيم». هر پژوهشي مي‌تواند يك پله ديگر باشد براي ساختن پلكاني كه ما را به بهتر شدن هدايت مي‌كند. من با اين اميد اين كتاب را آماده كرده‌ام كه بتواند اعضاي جامعه را به نقطه‌اي بهتر از جاي قبلي‌شان هدايت كند. در انتهاي كتاب من از يك «سنگريزه» گفته‌ام. اميدوارم با خواندن اين كتاب براي بيرون آوردن آن سنگريزه به ظاهر كوچك و بي‌اهميت از كفش‌مان يا از كفش همراهان زندگي‌مان تلاش كنيم يا تلاش‌مان را بيشتر كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها