• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5800 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۱ تير

ادامه از صفحه اول

 ما در زمين بدخواهان ايران بازي نخواهيم كرد

پزشكيان مي‌تواند به مردم بگويد من به تمام وعده‌ها و اقدامات بر زمين مانده دولت‌هاي گذشته در زمينه مسكن، اشتغال، كاهش نرخ تورم، كمك به ازدواج جوانان، اعتلای جايگاه و منزلت اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه عمل خواهم كرد. پزشكيان مي‌تواند بدون اعلام وابستگي به دولت‌هاي گذشته و بدون تخريب عملكرد آنها گزارش واقعي از عملكرد رقيب را در ادوار مختلف ارائه بدهد و به مردم بگويد كه اكنون زمان انتخاب است و تاريخ تكرار نمي‌شود! بلكه اقدام امروز ما مي‌تواند براي آيندگان نمونه باشد و مي‌تواند مايه عبرت باشد. مي‌گويند حافظه مردم ايران كوتاه‌مدت است اما من معتقدم كه مردم ايران سريع‌الرضا هستند اما گفتار و رفتار ما را فراموش نمي‌كنند. به ياد مردم بيندازيم كه اكنون صحنه، صحنه رقابت بين دو جريان است. جرياني كه در سابقه او گفت‌وگو و تعامل با مردم و دولت‌ها و ملت‌ها و ايجاد فضاي باز سياسي، اجتماعي و توسعه اقتصادي و فرهنگي است وجود دارد و جرياني كه حتي فراكسيون‌هاي مختلف درون خويش را تحمل نمي‌كند و با رويكرد تماميت‌خواهي عرصه را بر جوانان ايران، نخبگان، دانشگاهيان و حوزويان نوانديش تنگ كرده است. اين جريان اقليت برخلاف ادعايش كه گوش فلك را كر كرده است اعتقادي به قانون اساسي، ولايت فقيه و انديشه امام و رهبري ندارد و از هر فرصتي از اعتقادات مردم استفاده ابزاري كرده است. اينها واقعيت‌هايي است كه حتي اين روزها از ادبيات هواداران و گفتمان حاميان رقيب مي‌توان استنباط كرد. آنها از اصول و ارزش‌هاي انقلاب و دفاع مقدس مي‌گويند، اين در حالي است كه پزشكيان جانباز دفاع مقدس، برادر شهيد و همرزم سردار شهيد باكري است و بسياري از اعضاي ستاد و حاميان او خانواده‌هاي شهدا، جانبازان و ايثارگران هستند. اما هيچگاه نخواستند انتصاب به شهيدان را ابزاري براي قدرت و پلي براي چپاول مردم قرار بدهند. اكنون زمان انتخاب ديگر براي مردم ايران است؛ پانزدهم تير ماه مي‌تواند به خلق حماسه ديگری منجر شود، اگر همه بيايند. قهر با صندوق راي نه تنها مشكلي را حل نمي‌كند كه بر مشكلات مي‌افزايد و نتيجه آن به نفع رقيب داخلي و بدخواهان خارجي است.
ما در زمين بدخواهان ايران بازي نخواهيم كرد و عرصه را به رقيب نيز  واگذار  نخواهيم  كرد.
يا  علي.


 چرا مشاركت  40 ميليوني از  دست رفت؟ 

2 تن از اصولگراياني كه پوششي نباشند درمعرض راي مردم قرارمي‌گرفتند احتمالا احساس عدالت دراذهان مردم لمس مي‌شد. 
اما همان‌گونه كه پيش‌تر بارها ازسوي اغلب صاحب‌نظران گفته شد و يك امربديهي است مردم بايد احساس كنند كه راي‌شان دراوضاع كلي كشور تاثير مستقيم دارد. آيا اين سوال بي‌جايي است كه كسي بپرسد من چرابايد درانتخاباتي شركت كنم كه پزش را ديگران مي‌دهند ودرتغيير شرايط زندگي من و مردم تاثيري ندارد و گاهي بدتر مي‌شود؟ پاسخ به اين سوال ساده و صادقانه، چه بود؟ نظام خيلي بهتر از ديگران مي‌توانست و مي‌تواند اثر راي مردم درتغييرها و تحول‌ها را نشان بدهد.طي انواع بحث‌هايي كه با مرددين شركت درانتخابات داشتم و ديگر دوستان هم در فعاليت دلسوزانه خود همين تجربه را نقل مي‌كردند اين بود كه منكران شركت درانتخابات مي‌گفتند: اگر رييس‌جمهور يك تداركاتچي است، اگر قدرت رفع تشنج با جهان را ندارد‌، اگر نمي‌تواند براي مصالح ملي با هماهنگي اركان نظام با جهان مذاكره كند و امتيازبگيرد، اگر نمي‌تواند از دخالت انواع نهادهاي غيرپاسخگو حداقل دراموراقتصادي جلو‌گيري كند و...  بگذار خودشان يكي را انتخاب كنند  و  عصرجمعه‌مان را   از دست  ندهيم ! 
البته به همه سوال‌هاي فوق پاسخ منطقي و حداقلي داده ومي‌دهيم و مبناي اين پرسش‌ها برعدم شناخت ازماهيت سياست درجهان است ولي به هرحال منطق ساده موجود دراين سوال‌ها را نمي‌توان به سادگي پاسخ گفت و پرسش‌كننده را قانع كرد.گويي مردم قهركننده ديگر به حداقل‌ها رضايت نمي‌دهند و با صراحت در مقابل استدلال‌هاي محكم بهبود تدريجي اوضاع موضع مي‌گيرند! مي‌گوييم بين دو كس كه يكي هزار روستا را آبرساني كند، جلو آتش‌سوزي جنگل‌ها و فرو‌نشست زمين و خسارت ناشي از مديران نالايق ورانتخواري‌ها و ماجرا‌جويي‌هاي بي‌مبنا و... را بگيرد با كسي كه اهداف و آرمان‌هايش ماورايي وتصورگونه است، تفاوت وجود ندارد؟ مي‌گويند بله ولي اولا همين‌ها را هم نمي‌گذارند كه انجام شود و ثانيا بگذار همه‌چيز خراب شود تا بلكه ازميان خرابي‌ها چيزي برآيد ونجات يابيم!! اين ذهنيت‌هاي سرخورده كه حتما همه خوانندگان و مخاطبان با آنها مواجه شده‌اند عمق فاجعه را نشان مي‌دهد. با مردم چه كرده‌ايم كه حداقل بعضي ازافراد به اين نقطه رسيده‌اند و از عواقب عقبگرد كشور و حتي طمع آشكار  و ملموس بيگانگان خوفي به دل راه  نمي‌دهند و گاهي مي‌گويند  از سياهي كه رنگي  بالاتر  نيست!! به هر حال شايد تا چند روز آينده بتوان مردم را راضي كرد كه با يك رييس‌جمهور پاكدست باسوابق درخشان اجرايي و علمي و تقنيني مي‌توان راه علمي و تجربه شده سامان امور از طريق اصلاح تدريجي اوضاع را گشود ولي انتخابات هشتم‌تير نشان داد كه اذهان عمومي به‌شدت سوال‌مند و شبهه‌دار شده و گاهي از فرط مشكلات و فشارها و سرخوردگي‌ها حتي خسارت به خويش را مي‌پذيرد و بدخواهان و ايران‌ستيزان به‌شدت برتنور آن مي‌دمند. اين پديده تكان‌دهنده  خردمندان‌‍ دلسوز را  عميقا  نگران  مي‌كند.


باز   هم   مشارکت

اتفاقا ۴ روز پیش از زدن این توییت در مقام پاسخ به یک فعال توییتری اصولگرا و در نقد همین جمله او نوشته بودم که: «فرض که چنین است پس چرا آن روزی که زیر ۳۵درصد رای بود اعلام پایان نکردند؟ هر رای بیانگر اراده رای‌دهنده است و رنگی که از خود به ساختار می‌زند. اعتبار آن تا زمانی است که این رنگ باقی است. زایل شدن رنگ معادل زایل شدن رای است.»
پرسش این است که اگر از نظر ما یا رای‌دهندگان گزاره مزبور درست است، پس چرا در سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۶ چنان مشارکتی در انتخاباتی داشتید؟ چرا هنوز برخی از این افراد به مشارکت انتخاباتی خود در سال ۱۳۸۸ می‌بالند؟ چرا حتی پس از ۱۳۸۸، در ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ چنان مشارکت بالایی را رقم زدند؟ و اصولا و مهم‌تر از همه اینکه چرا اصولگرایان حاکم همیشه از این رای بالا ناراحت بوده‌اند؟ چرا آنان هیچ کوشش و تبلیغی برای افزایش مشارکت نمی‌کنند؟ مگر نه اینکه رهبری مواضع دیگری هم داشته است، از جمله اینکه: «حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ اعتبار کشور شرکت کنند؛ ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، اما در انتخابات شرکت کند.» پس چرا در این انتخابات آن گزاره اول را دو باره برجسته کردند؟ چرا در اوج رای‌گیری انتخاباتی، در ساعت ۱۸: ۱۱ و حدود ساعت ۲۰ که آغاز حضور پای صندوق‌های رای بود وزارت کشور این گزاره را از طریق پیامک برای مردم ارسال کرد؟ روشن است که برای تاثیرگذاری منفی بر حضور مستقیم مردم پای صندوق رای بود.
صندوق رای، صندوق صدقات نیست که ما پولی در آن بیندازیم و صاحب صندوق هر گونه که خواست آن را خرج کند و ما فقط وظیفه داریم که غیرمشروط این پول را به حساب صاحب صندوق واریز کنیم. رای مثل خرید سهام یک شرکت است که گر چه به معنای اعتبار دادن به آن شرکت است ولی در واقع چند معنای دیگر هم دارد، یکی اینکه معتقدیم خرید آن سهم سودآور است. دیگر اینکه در تعیین هیات مدیره و مدیرعامل، به نسبت سهم خودمان نقش داریم. سوم اینکه بر عملکرد آنها نظارت داریم و بالاخره هر گاه نخواستیم می‌توانیم سرمایه خود را خارج کنیم. اتفاقا اگر تعداد سهام ما کمتر از حد معینی باشد از تعیین عضو هیات مدیره و... محروم می‌شویم.
پس معنای مشارکت انتخاباتی را خودمان تعریف می‌کنیم. اهمیت آن نیز بالاتر از رای آوردن نامزد موردنظر است. البته عدم مشارکت نیز به همین میزان می‌تواند اهمیت داشته باشد و هیچ کس نمی‌تواند تحريم‌کنندگان را از این نظر تخطئه کند. کسی که آوردن سرمایه جدید به یک شرکت را مفید نمی‌داند، طبیعی است که این کار را نکند، حتی اگر بتواند اعضای هیات مدیره را تعیین کند، ولی این به معنای نفی درک دیگران در سودآوری این سرمایه‌گذاری نیست. چرا اصل مشارکت حتی از رای‌آوری بالاتر است؟ فرض کنیم که در سال ۱۳۷۶ خاتمی با ۸ میلیون رای برنده می‌شد و با همان رای به پاستور می‌رفت که به لحاظ حقوقی فرقی با ۲۰ میلیون رای نداشت، آیا در هر دو مورد یک معنا حاکم بود؟ قطعا خیر. جالب است که در همین انتخابات نیز هیچ کوشش جدی از طرف اصولگرایان برای دعوت مشارکت عام (و نه فقط طرفداران‌شان)، برای مشارکت انتخاباتی نمی‌شود، زیرا در ضمیر بیان نشده خود با گزاره مشارکت انتخاباتی رای به جمهوری اسلامی است همدلی ندارند، اتفاقا به تبعات آن گزاره هم ملتزم نیستند، زیرا هیچ‌گاه حاضر نشدند که به صورت صریح یا ضمنی اعلام کنند که مشروعیت آنتن در کجا مخدوش می‌شود، زیرا در سال‌های ۱۳۹۸، ۱۴۰۰، ۱۴۰۲ و حتی همین مرحله اول انتخابات اخیر کمتر نیمی از مردم رای دادند، پس باید بگویند که دیگر مشروعیتی نداریم. چرا نمی‌گویند؟ چون این گزاره وجوه ديگری هم دارد‌ و اینکه اتفاقا با مشارکت انتخاباتی می‌توان وجوه دیگر را نمایش داد و برجسته کرد. بنابر این همچنان معتقدم مساله اصلی مشارکت است. حیات و سرنوشت سیاسی عمدتا در گروی این شاخص است  و نه  فقط  نتیجه   نهایی .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها