نقدي بر كنسرت اركستر «نواي آفتاب»
آثار برتر جهان در كنار لودگيهاي تلويزيوني؟!
فريد پريش
بخش خصوصي همواره تلاش كرده تا با ايدههاي خلاق و نو، مخاطب را به سالنهاي كنسرت بكشاند. اركسترهاي فعال در كشور با توجه به سبك موسيقي كه كار ميكنند و آزادي عملي كه موسيقي اركسترال و بيكلام ميتواند به نوازندگان و صاحبان اركستر بدهد، مجال اين را فراهم ميآورند تا با ايدههاي نو تجربه شنيداري جديدي به مخاطب ارايه دهند. اركستر نواي آفتاب كه از سال ۱۴۰۲ فعاليت خود را آغاز كرده، در آخرين تجربه حضورش روي صحنه گزيدهاي از برترين موسيقي فيلمهاي جهان را آماده كرده بود كه در تاريخ ۳۱ خردادماه در برج ميلاد به سمع و نظر مخاطبان رساند. اما آيا اركستر نواي آفتاب توانست انتظار مخاطب موسيقي را از يك كنسرت موسيقي فيلم برآورده كند؟ پاسخ اين پرسش مطلبي است كه در ادامه اين يادداشت به آن خواهم پرداخت.
كنسرت ابتدا با ورود جابر ماجدي، تهيهكننده كنسرت به عنوان مجري، روي صحنه آغاز شد. در ادامه محمدرضا آقايي، نوازنده عود كه يكي از تنظيمكنندههاي قطعات اين كنسرت هم بود، داستاني از شكستن سازش تعريف كرد و سپس از دوست سازنده ساز خود به روي صحنه دعوت و از او تشكر كرد. دليل انجام اين كار را در ابتداي كنسرت متوجه نشدم. تمامي اين داستانها و تقديرها چيزي بين ۵ تا ۱۰ دقيقه اجراي آن شب را به خود اختصاص داد. پس از آن، امين سالمي به عنوان رهبر اركستر در مقابل اركستري متشكل از چهار نوازنده كوبهاي (از درام تا كاخن)، دو نوازنده فلوت، ساكسيفون، هارمونيكا، پيانو، گيتار بيس، دو نوازنده گيتار آكوستيك، قانون، سنتور، تار و عود قرار گرفت. چيزي كه از اركستراسيون اين اجرا تعجببرانگيز بود، قرار گرفتن كاخن و درامست در كنار هم بود كه اصولا درامست مجالي براي خودنمايي كاخن نميدهد و در طول كنسرت هم مشخص بود كه نوازنده كاخن صرفا نقش تزييني داشت.
قطعاتي كه در اين كنسرت اجرا شدند، قطعات نوستالژيكي از انيو موريكونه، هانس زيمر، ونجليس، نينا روتا و قطعاتي از فيلمهاي ايراني مثل «كمالالملك» و «قيصر» بود. در رابطه با تنظيم قطعات كه مشتركا به عهده محمدرضا آقايي، فيروز ويسانلو و امين سالمي بود، بايد گفت كه به شدت ساده و ابتدايي و در حد اركسترهاي هنرجويي بود كه صرفا به معرفي و اجراي تمهاي اصلي در يك فرم بسيار ابتدايي بسنده كرده بودند. در رابطه با انتخاب هارموني قطعات و آكوردها حتي به نسخه اصلي آهنگ هم متعهد نبود و تنظيمي بسيار مبتديتر انتخاب شده بود. براي مثال، در آهنگ مربوط به فيلم «دزدان دريايي كاراييب»، باس پايينرونده در تكرار تم اصلي تنوع جذابي را ايجاد ميكند كه در اين اجرا شاهد آن نبوديم يا در آهنگ مربوط به فيلم «چارلي چاپلين»، ريتمي كه از چهار نوازنده كوبهاي ميشنيديم را ميتوانستيم با يك ساز كيبورد ارزانقيمت و فشار دادن يك دكمه اجرا كنيم. اين نشاندهنده اين است كه تنظيمكننده از امكانات دراختيار در راستاي خلق يك اجراي جذاب استفاده نكرده است. در رابطه با اركستراسيون هم، توجيهي براي اين تعداد از سازهاي ايراني براي اجراي موسيقي فيلمهاي غربي پيدا نكردم. دوبل كردن هارمونيكا و قانون براي اجراي تم اصلي فيلم «پدرخوانده» به جاي اينكه حس ايتاليايي فيلم را انتقال دهد، حسي عربي يا تا حدي جنوب اسپانيا را به شنونده القا ميكرد كه اين موارد از كمسليقگي تنظيمكننده در تنظيم قطعات است.
در ابتداي كنسرت، جابر ماجدي رو به مخاطبان گفت كه در موسيقي اصطلاحي وجود دارد تحت عنوان «فيش تو گلدون» و تضمين كرد كه امشب در اين كنسرت اجراي اصيل را از نوازندگان خواهيد ديد. اصولا اصطلاح «فيش تو گلدون» اشاره به اين دارد كه آنچه شنيده ميشود به صورت پليبك است و بود و نبود نوازنده تاثيري ندارد. درست است كه در اين اجرا فيش هيچ نوازندهاي در گلدان نبود، اما شايد براي اولينبار بتوانيم از اصطلاح «رهبر در گلدان» استفاده كنيم، چون مطلقا حضور رهبر تاثيري در اجرا نداشت. تنظيمها ساده و ريتم با چهار نوازنده كوبهاي به خوبي مشخص بود. رهبر در اين اجرا فقط يك كار مفيد ميتوانست انجام دهد، آنهم نشان دادن ضربهاي اوليه پيش از اجراي قطعات بود كه در يك تصوير سورئال شاهد اين بوديم كه رهبر تمپوي اوليه را از چهار ضرب اوليه درامر ميگرفت.
اما نقد اصلي كه به اين كنسرت وارد است، اين بود كه نيم ساعت آخر اجرا با بازگشت مجري برنامه، كنسرت به جشني شاد تبديل شد و براي پر كردن ساعات باقيمانده متوسل به تعداد زياد سلبريتيهايي كه دعوت شده بودند، شدند. فضاي كنسرت تا حدي از اجراي موسيقي فاصله گرفت كه مجري رو به محمد بحراني از وي خواست تا با صداي جنابخان صحبت كند و محمد بحراني چند كلمهاي با صداي ببعي، كلاه قرمزي مردم را به وجد آورد. اين براي مخاطبي كه بليتي را كه تا قيمتش به حدود يك ميليون تومان هم ميرسد براي شنيدن يك ساعت و نيم موسيقي فيلم پرداخت كرده، يك توهين به حساب ميآيد. لااقل در پوستر اين كنسرت بايد ذكر ميشد كه اين كنسرت شامل تقدير و تشكر و گپ و گفتهاي دوستانه نيز هست.