• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5835 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد

داستان كودتا – بخش دوم: نقشه سيا

مرتضي ميرحسيني

كار سرنگوني مصدق را كه در سيا از آن به عمليات تي‌پي آژاكس ياد مي‌شد، به او سپردند. نامش كرميت روزولت بود، از خانواده‌اي كه دو نفرشان - تئودور و فرانكلين - رييس‌جمهور امريكا شده بودند. اما در سيا او را براي توانايي‌هاي خودش مي‌شناختند. عمل‌گرا و جسور بود و باور داشت براي رسيدن به هدف، كمي كار كثيف هيچ ايرادي ندارد. در سفر به ايران، در لبنان به زمين نشست و با عبور از سوريه و عراق، با هويت جعلي از مرز زميني خانقين قدم به خاك كشور ما گذاشت (28 تير 1332) . به تهران رفت و در ويلايي كه برايش اجاره كرده بودند، مستقر شد. همكارانش با كمك انگليسي‌ها، از مدتي قبل مقدمات اجراي عمليات را فراهم كرده بودند. هم طرحي عملي براي بركناري نخست‌وزير با حكم شاه آماده داشتند و هم بي‌وقفه در آتش حملات مطبوعات به مصدق هيزم مي‌ريختند. كينزر در «همه مردان شاه» مي‌نويسد: «در اواسط مرداد 1332 حملات مطبوعاتي به مصدق ابعاد جديد و خطرناكي مي‌يافت. در مقالات روزنامه‌هاي مزدور سيا، او نه فقط به داشتن ارتباطات كمونيستي و نقشه براي برانداختن تاج و تخت كشور، بلكه به دارا بودن پيوندهاي خانوادگي با يهوديت و حتي به هواداري پنهان از انگليسي‌ها متهم مي‌شد. اگرچه مصدق اين را نمي‌دانست، اما اكثر اين مقالات آتشين تحت القائات سيا يا مبلغان آن در واشنگتن نوشته مي‌شد. بنا بر برآورد يكي از اين مبلغان، ريچارد كاتم، چهارپنجم (هشتاد درصد) روزنامه‌هاي تهران تحت نفوذ سيا بودند. كاتم با يادآوري آن روزها مي‌گويد: هر مقاله‌اي كه مي‌نوشتم - كه نوعي حس قدرت را القا مي‌كرد - تقريبا بلافاصله و در روز بعد در مطبوعات ايران منتشر مي‌شد. اين مطالب به قصد ترسيم سيمايي كمونيستي و متعصب افراطي از مصدق نوشته مي‌شدند.» روزولت شخصا بر مراحل پاياني عمليات آژاكس نظارت مي‌كرد. ابتدا با چند واسطه و بعد مستقيم و چهره به چهره - و آخرين بار در هجدهم مرداد - با شاه درباره نقشه‌اي كه او مامور اجرايش بود، صحبت كرد. گاهي به نظرش مي‌رسيد ترس‌ها و ترديدهاي محمدرضاشاه درباره امكان اجرا و احتمال موفقيت عمليات و نيز قانوني بودند يا نبودن صدور حكم بركناري مصدق از نخست‌وزيري تمامي ندارند و او آدم نقش‌آفريني در اين عمليات نيست. اما بدون شاه نيز نقشه سيا براي تغيير دولت ايران درست پيش نمي‌رفت و لازم بود او پاي دو حكم، يكي عزل مصدق از رياست بر دولت و ديگري فرمان نخست‌وزيري فضل‌الله زاهدي را امضا كند. روزولت براي گرفتن اين دو امضا، هر چه داشت رو كرد. گفت كارزار تبليغاتي در تضعيف مصدق با قدرت ادامه دارد و نقشه عمليات روي ميز و آماده اجراست. گفت ايران براي عبور از خطر كمونيستي‌شدن - يا تبديل به كشوري مثل كره «كه خط قرمز ايالات متحد است» - انتخابي جز تغيير دولت ندارد و بحران كنوني جز با عزل مصدق به پايان نمي‌رسد. كينزر مي‌نويسد: نقشه بركناري مصدق، نقشه كاملي بود، اما شاه را متقاعد نكرد و «حالت او به آنچه روزولت بلاتصميمي لجوجانه مي‌ناميد، مي‌گراييد. اما روزولت در پيامي كه براي روسايش فرستاد، اظهار داشت كه ادامه كار بدون شاه نااميدكننده خواهد بود. از اين‌رو فشار خود را بر شاه افزايش داد. سرانجام، مقاومت شاه درهم شكست و پذيرفت كه فرمان‌ها را امضا كند، اما فقط به اين شرط كه به او اجازه داده شود كه بلافاصله پس از اين كار تهران را به سوي مقصدي امن ترك كند.» البته كار امضاي آن دو فرمان، طبق برنامه‌ريزي‌هاي روزولت پيش نرفت و ماجرا از چيزي كه او انتظارش را داشت، پيچيده‌تر شد. اما شاه، ولو نصفه‌نيمه و به اكراه، نقش خود را در نقشه كودتا ايفا كرد. (ادامه دارد) 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون