• ۱۴۰۳ شنبه ۲۷ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5837 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۷ مرداد

گفت‌وگو با تيم «نومد تورز» استارتاپ برگزار‌كننده تورهاي عشايري، درباره مشكلات استارتاپ‌هاي گردشگري

نگاه امنيتي به گردشگري آسيب‌زاست

فرزانه قبادي

گردشگري ايران در سال‌هاي اخير وضعيت نابساماني را تجربه كرده است. اتفاقاتي كه از 5 سال گذشته تا امروز گردشگري ايران را تحت تاثير قرار داده آسيب‌هايي به بدنه اين بخش وارد كرده كه جبران آن شايد سال‌ها زمان بطلبد. خروج نيروهاي متخصص از بخش گردشگري، نااميدي كساني كه براي رونق گردشگري تلاش مي‌كردند، جاي خالي حمايت‌ متوليان اصلي گردشگري كشور از فعالان اين حوزه و ردپاي پررنگ سنگ‌اندازي‌ها و مانع‌تراشي‌ها در مسير فعاليت‌ در اين بخش، گردشگري ايران را آنقدر ضعيف كرد كه دست‌كم تا چند سال آينده سخت بتوان اميدي به بهبود شرايط داشت. در اين ميان بسياري از استارتاپ‌هاي گردشگري كه با رونق چشمگير گردشگري ورودي پس از برجام، شكل گرفته و شروع به فعاليت كرده بودند، يا به ‌طور كلي فعاليت خود را متوقف كرده‌اند و يا با نيمي از ظرفيت فعال هستند و بعضي هم ناگزير به تغيير نوع فعاليت خود شده‌اند. شرايط ناگوار استارتاپ‌هاي گردشگري، از سويي نتيجه شرايط عمومي ايران در سال‌هاي اخير است و از سوي ديگر دستاورد بي‌توجهي متوليان اصلي اين بخش به نوآوري‌ و خلاقيت‌ و فعاليت‌هاي استارتاپي در گردشگري. اين درحالي است كه در دنيا با تغيير الگوي سفر بعد از پاندمي كرونا، استارتاپ‌هاي گردشگري زيادي پا به عرصه گذاشته‌اند و منجر به ايجاد فضاهاي نوآورانه در صنعت گردشگري شده‌اند. آنها هم نيازهاي جديد براي گردشگران تعريف مي‌كنند و هم به دنبال پاسخي براي نيازهاي نوظهور گردشگران هستند. شايد بتوان گفت گردشگري آينده جهان نمي‌تواند بدون استارتاپ‌ها و بهره بردن از خلاقيت‌ آنها در ارائه خدمات و تعريف شكلي نوين از سفر، با پويايي به راه خود ادامه بدهد.

 

حفظ ميراث ناملموس و توسعه پايدار گردشگري

يكي از اتاق‌هاي خانه ارديبهشت اودلاجان پر از محصولات عشايري و تصاوير بديع از زندگي كوچ‌نشين‌هاي غرب ايران است. دو جوان از روياها و خاطرات و چالش‌هاي كارشان مي‌گويند؛ از استارتاپي كه روزي در بهار 1396 شكل گرفت و روزي در زمستان 1398 ورشكسته شد و حالا در تابستان 1403 هنوز به ادامه راه فكر مي‌كند. سارا و محمد، بدون سرمايه كلان و امكانات خاص با تكيه بر دانش و خلاقيت -‌در حوزه گردشگري و ميراث ناملموس ايران- كارهايي كرده‌اند كه يك وزارتخانه با بودجه چند هزار ميلياردي و امكانات و تسهيلات فراوان، هنوز نتوانسته انجام بدهد. صميمي، سبكبار و آرامند؛ مثل همان عشايري كه 7 سال است براي معرفي فرهنگ‌شان به جهان تلاش مي‌كنند.

«محمد ملك‌شاهي» دانش‌آموخته اقتصاد دانشگاه شريف و «سارا شكوهي‌نيا» دانش‌آموخته ادبيات انگليسي دانشگاه علامه است. آنها هم ‌بنيانگذاران يك كسب و كار نوپا در حوزه گردشگري عشايري با عنوان نُومد، با برند انگليسي IRANomad هستند كه زماني تا يك تيم 15 نفره هم توسعه پيدا كرده بود و در طول 7 سال گذشته در پي اتفاقات مختلفي كه گردشگري ايران پشت‌سر گذاشت، اين تيم هم فراز و نشيب‌هاي زيادي را از سر گذراند. حالا محمد و سارا، نومد را سر پا نگه داشته‌اند و 5 همكار ديگر نيز دارند. استارتاپي كه تورهاي تجربه‌گراي عشايري برگزار مي‌كند و بعد از پاندمي كرونا در كنار برگزاري تور، فعاليت خود را در حوزه فروش محصولات عشايري «نومد ماركت» هم آغاز كرده و در آينده به دنبال تاسيس خانه‌هاي عشاير است. سارا اولين تجربه مواجهه با عشاير را كه برايش بسيار ناب و به يادماندني هم بوده، در اولين روز همكاري با «نومد» داشته و در طول اين سال‌ها دغدغه عشاير رهايش نكرده، تا جايي كه در كنار تمام تلاش‌هايش در نومد، پيگيري‌هايي در زادگاهش شهرري دارد و به دنبال اين است كه مركزي مرتبط با عشاير در اين منطقه داير كند. محمد مي‌گويد پدربزرگش از عشاير طايفه افشار بوده كه در روستاي «خبر» كرمان يكجانشين شده‌اند و او از كودكي با شنيدن روايت‌هاي پدربزرگش از كوچ با جذابيت‌هاي زندگي عشايري آشنا شده است.

نومد گام‌هاي ابتدايي را با تمركز بر مطالعات علمي و اجتماعي، داشتن نگاه مسوولانه نسبت به جامعه محلي و مشورت با انسان‌شناسان و پژوهشگراني كه در حوزه فرهنگ عشاير مطالعه كرده بودند، از جمله پروفسور محمدتقي فرور و خديجه رضوي، از موسسه توسعه پايدار و محيط زيست (سنستا) برداشت. سارا و محمد تاكيد دارند كه «ما فقط تور برگزار نمي‌كنيم، دغدغه‌هاي اجتماعي هم براي جامعه محلي داريم. تلاش ما اين است كه كاري كنيم مردم محلي به خاطر مشكلات معيشتي تصميم نگيرند زندگي عشايري را رها كرده و در شهر كارگري كنند.» محمد از جوان عشايري مي‌گويد كه ايده «نومد» را به ذهنش انداخت. جواني كه در اولين سفر او به منطقه عشايرنشين انديكا، اصرار مي‌كرد كه آبدارچي پژوهشكده‌اي شود كه محمد در آن مشغول به كار بود: «ما در پژوهشكده سياستگذاري شريف كه آن سال‌ها من در آن كار توسعه روستايي مي‌كردم، به دنبال اين بوديم كه براي اشتغال مردم محلي كاري انجام بدهيم. به او گفتم كه تو به جاي آبدارچي شدن، مي‌تواني در زمينه گردشگري كار راه بيندازي و صنايع دستي خانواده‌ات را بفروشي. همان موقع بود كه به اين فكر كردم چرا كاري مشابه مغولستان كه در زمينه برندينگ گردشگري عشاير در جهان كارهاي زيادي كرده، در ايران انجام نشده و تصميم گرفتم در همين زمينه كارهايي را شروع كنم.» از اشتياق جوانان عشاير براي فعاليت در حوزه گردشگري مي‌گويد، از اينكه دوست دارند زبان انگليسي ياد بگيرند و با گردشگران خارجي ارتباط داشته باشند. اينكه سارا در كنار تمام كارهاي نومد، آموزش زبان انگليسي به بچه‌هاي عشاير را هم انجام مي‌دهد و آنها مشتاقانه پيگيرند. محمد از برگزاري دوره آموزش تخصصي راهنمايان گردشگري براي تورهاي كوچ، قبل از پاندمي كرونا هم مي‌گويد و اينكه در نهايت به اين نتيجه رسيده‌اند كه برنامه‌اي داشته باشند تا براي جوانان عشاير دوره‌هاي آموزشي راهنمايان گردشگري محلي برگزار كنند، اما كرونا و اتفاقات ديگر تمام اين برنامه‌ها را به تعويق انداخته است.

معرفي ارزش‌هاي زندگي عشايري، ايجاد معيشت مكمل و شكل دادن كسب و كاري در حوزه گردشگري كه در عين معرفي سبك زندگي عشايري، تلاشي در جهت حفظ اين ميراث ناملموس باشد، زمينه شكل‌گيري نومد شد. تور پياده عشاير بختياري كه اين روزها غالب علاقه‌مندان به سفرهاي ماجراجويانه و تجربه‌گرا در سراسر جهان نام آن را شنيده‌اند، بر پايه يك دغدغه اجتماعي شكل گرفته است. امروز نومد نه تنها يك مدل موفق در حوزه برگزاري تورهاي تجربه‌گرا است، بلكه مصداقي براي توسعه پايدار گردشگري و توسعه روستايي با تكيه بر توانايي جامعه محلي هم محسوب مي‌شود. سارا مي‌گويد: «مهم‌ترين دغدغه ما اين بود كه جامعه محلي آسيب نبيند. گردشگري به هر حال بي‌تاثير نيست و تبعات و آسيب‌هايي دارد، اما ما سعي داشتيم اين موارد به كمترين حد ممكن برسد و تجربه نقاط ديگر دنيا را مطالعه كنيم تا اشتباهات آنها را تكرار نكنيم.»

مغولستان از بزرگ‌ترين برگزاركنندگان تور عشاير در دنياست كه در عين حال با آسيب‌هايي در اين زمينه مواجه شده است. سارا درباره نكاتي كه كارشناسان به آنها گوشزد كرده بودند، مي‌گويد: «اشتباه مغولستان اين بود كه رونق گردشگري باعث شد درآمد گردشگري براي عشاير، بيشتر از درآمد زندگي عشايري باشد. درنتيجه عشاير ساكن شهرها شدند و فقط براي اجراي تور به يورت‌هاي‌شان برمي‌گردند. استادان به ما مي‌گفتند شما اين تجربه را تكرار نكنيد؛ بايد معيشت مكمل ايجاد كنيد كه عشاير در كنار گردشگري، درآمد چوپاني و گله‌داري خود را داشته باشند و درآمد اصلي‌شان از سبك زندگي اصيل و بكري باشد كه دارند. اگر قرار باشد درآمد بي‌حساب از طريق گردشگري داشته باشند، فرهنگ‌شان آسيب مي‌بيند.» محمد اضافه مي‌كند: «دليل اجراي تور كوچ به عنوان برنامه اصلي ما اين بود كه مي‌خواستيم اين سبك زندگي تداوم پيدا كند و روح زندگي عشايري در آن جريان داشته باشد وگرنه مي‌شد هتل به سبك عشايري داشته باشيم اما قصد ما ايجاد يك معيشت مكمل بود.»

در كنار برگزاري تور پياده عشايري، چشم‌انداز وسيع‌تري براي نومد ترسيم كرده‌اند، محمد مي‌گويد: «از زماني كه كار را شروع كردم، بيشتر به عنوان يك مدل توسعه روستايي به آن نگاه مي‌كردم. نومد يك پروژه توسعه روستايي است كه يكي از ابزارهايش گردشگري است. يكي از ايده‌هايي كه از ابتدا داشتم و به دلايلي هنوز عملي نشده، ايجاد خانه عشايري بود. قبل از كرونا در قالب 200 ميليون تومان وام قابل تبديل به سهام، جذب سرمايه داشتيم. اين سرمايه را براي رهن يك خانه قديمي هزينه كرديم و قصد داشتيم آن خانه را تبديل به خانه عشاير كنيم. اما اين پروژه با شكست مواجه شد چون رشد سريعي كه از آن انتظار داشتيم، محقق نشد و البته الان هم تجربه قبلي را داريم و هم اين انگيزه را كه در صورتي كه سرمايه‌گذاري با افق ديد بلندمدت براي خريد ملك آن داشته باشيم، روي آن وقت و انرژي بگذاريم. اتفاقا براي تامين هزينه خريد ملك مورد نياز اين مركز، يك كمپين طراحي كردم تا افرادي كه علاقه‌مند به سرمايه‌گذاري بودند بتوانند سهيم شوند و چند متر از خانه را به نام خود خريداري كنند، اما به مشكل قانوني برخورديم و متوجه شديم كه به خاطر ضعف‌هاي قانوني، اينكه هر چند متر از خانه به شكل مجرا به نام يك نفر باشد، چالش‌هاي زيادي به وجود خواهد آورد و در نهايت اين طرح اجرايي نشد.» هدف نومد اين بود كه با احداث خانه عشايري كساني كه به هر دليلي امكان سفر با مناطق عشايري و همراهي در كوچ را ندارند، بتوانند به شكلي ملموس اين تجربه را در اين فضا داشته باشند. در كنار اين تجربه، فروش محصولات عشايري و آشنايي با ميراث ناملموسي كه نياز به حفاظت دارد هم جزو برنامه‌هاي اين مركز بود.

ايران‌هراسي و انفعال وزارت ميراث فرهنگي و گردشگری

از ابتداي فعاليت نومد تا روزهايي كه كرونا جهان‌گير شد، كارها به‌رغم وجود تمام مشكلات، طبق برنامه پيش مي‌رفت. كرونا و اتفاقات قبل از آن در سال 98 همه ‌چيز را به‌هم ريخت. از تمام آن اتفاقات و لغو تورهاي ورودي تا همين حالا و تنش‌هاي هر روزه و تبعات بازداشت گردشگران در ايران و دولت‌هايي كه اتباع‌شان را از سفر به ايران منع مي‌كنند، ضربات يكي بعد از ديگري به فعاليت‌هاي حوزه گردشگري وارد شد. مفهومي كه مسوولان روزي با عنوان «ايران‌هراسي» از آن ياد مي‌كردند و رسانه‌هاي بيگانه را عامل آن مي‌دانستند، حالا مسير جديدي پيدا كرده است. تمام اين اتفاقات و نگراني‌ها را اعضاي تيم نومد هم مثل تمام فعالان گردشگري از نزديك لمس كرده‌اند.

سارا از گردشگراني مي‌گويد كه شوق تجربه كوچ را دارند اما نگران هم هستند. او كه در تماس مستقيم با گردشگراني است كه در تور كوچ شركت مي‌كنند، درباره اين شرايط مي‌گويد: «گاهي ممكن است با يك گردشگر 70 تا 90 ايميل رد و بدل كنم تا او قانع شود و تصميم بگيرد كه تور كوچ را ثبت‌نام كند. در اين اثنا لحظه به لحظه بايد همراه اين فرد و نگراني‌ها و دغدغه‌هايش براي سفر به ايران باشم. در چند سال اخير اما وقتي مي‌خواهم به گردشگران بابت تامين امنيت‌شان اطمينان بدهم، گاهي خودم هم ترديد دارم.» محمد معتقد است: «درباره موضوع دستگيري گردشگران بايد وزير گردشگري و يا حتي در سطح بالاتر از او اقدام اساسي انجام مي‌دادند. مثلا مي‌توانستند بگويند از كساني كه با ويزاي توريستي مي‌آيند، حمايت مي‌كنيم تا اتفاقي براي‌شان نيفتد و هر موردي هم پيش بيايد، پيگيري مي‌كنيم و پاسخگو خواهيم بود. لازم بود با نهادهاي بالادستي مذاكره كنند، كارگروه 24 ساعته تشكيل بدهند، به عنوان وزير گردشگري كنفرانس خبري برگزار كنند و در اين زمينه پاسخگو باشند. اما اين اتفاق نيفتاد و در عمل وزير گردشگري اقدام خاصي براي رفع اين نگراني در حوزه گردشگري انجام نداد!»

مشكلاتي كه براي گردشگران ورودي پيش مي‌آيد، باوجود تمام سختگيري‌ها و نظارت‌ها و محدوديت‌هايي است كه قبل از ورود آنها به كشور انجام مي‌شود: «يك جوان قرار بود در تور ما شركت كند، علاوه بر نگراني خود او، خانواده‌اش هم مدام پيام مي‌دادند كه براي سفر فرزندمان به ايران نگرانيم. از طرف ديگر سه روز مانده به پرواز، هنوز ويزاي او صادر نشده بود. بلاتكليف مانده بود. ويزاي او نه ريجكت شده بود و نه تاييد. هيچ خبري از سفارت نبود، ما هم كه پيگيري مي‌كرديم مي‌گفتند بايد بررسي كنيم. در حالي كه ما براي ويزاي مليت‌هاي خاص سه ماه زودتر اقدام مي‌كنيم تا پروسه بررسي كه نسبتا طولاني است، به سفر آنها آسيب نزند. شرايط سختي بود، از هر دو طرف تحت فشار بوديم.» محمد معتقد است: «نبايد نگاه امنيتي به گردشگري وجود داشته باشد. اينكه فكر كنيم گردشگر به شكل بالقوه جاسوس است، آسيب زيادي به گردشگري مي‌زند. اين گردشگر كه سارا گفت امريكايي بود و بايد دفتر بررسي مليت‌هاي خاص
-امريكايي، كانادايي و انگليسي- مجوز صدور ويزا را مي‌داد، اما تا لحظه آخر مسافر را بلاتكليف گذاشته بودند.» سارا اضافه مي‌كند: «با وجود تمام اين سختگيري‌هاي قبل از ورود، بعد از صدور ويزا هم مليت‌هاي خاص تورليدر مورد تاييد دولت را دارند كه بايد همراه گروه باشد، با تمام اين ملاحظات باز هم مي‌بينيم براي گردشگران ورودي اين مشكلات پيش مي‌آيد.» محمد از يك تجربه در دوره كرونا هم مي‌گويد كه در نوع خود جالب است: «قرار بود Eva zu Beck كه پرمخاطب‌ترين بلاگر گردشگري ماجراجويانه در دنياست براي تور كوچ ارديبهشت به ايران بيايد؛ اما تا لحظه آخر ويزاي او تاييد نشده بود، چون هم مليت خاص بود و هم بايد ويزاي ژورناليستي مي‌گرفت. او قرار بود ارديبهشت به ايران بيايد اما به ما گفتند بعد از انتخابات خرداد بياييد براي ويزا. اما كوچ ارديبهشت انجام مي‌شد نه بعد از انتخابات. زمان كوچ را نمي‌شد تغيير داد. درنهايت از دفتر وزير گردشگري كار را پيگيري كردم و ويزا تاييد شد، اما اين تجربه نشان مي‌دهد كه چه نگاهي به مساله وجود دارد.»

 

توليد و توزيع محتوا

يكي از مهم‌ترين فاكتورها در حوزه گردشگري كه در اين سال‌ها كمتر مورد توجه قرار گرفته و به جز چند مورد معدود توسط بخش خصوصي، اقدام قابل توجهي براي آن صورت نگرفته، توليد محتوا در حوزه گردشگري است. تيم نومد چند تجربه موفق در اين زمينه داشته كه به گفته سارا بخش عمده گردشگراني كه امروز در تور كوچ ثبت‌نام مي‌كنند از طريق همين محتواها با نومد آشنا شده‌اند. مهم‌ترين آنها مستندي است كه يك بلاگر سفرهاي ماجراجويانه به نام Eva zu Beck از سفر به ايران و همراهي با كوچ عشاير تهيه كرده و در يوتيوب خود كه نزديك به يك ميليون و 700 هزار فالوئر دارد، منتشر كرده و گزارش مفصلي كه يك فوتوژورناليست به نام
Emily Garthwaite در مجله Smithsonian منتشر كرده است. مجله Smithsonian از نشريات تخصصي حوزه تاريخ و ميراث فرهنگي است و زير نظر موسسه Smithsonian كه 21 موزه، 9 مركز تحقيقاتي و بيش از 180 شركت وابسته در سراسر جهان را مديريت مي‌كند، منتشر مي‌شود و تيراژي بالغ بر دو ميليون نسخه دارد و در اروپا و امريكا توزيع مي‌شود. محمد تاكيد مي‌كند كه «توزيع محتوا مهم‌تر از توليد آن است» و اضافه مي‌كند: «من مي‌توانستم از يك فرد عادي بخواهم برود كوچ و بعد هم روايتي از سفر خود بنويسد و منتشر كنيم، اما اين خيلي متفاوت است با زماني كه يك بلاگر پرمخاطب يك مستند اثرگذار و حرفه‌اي از كوچ تهيه مي‌كند و در رسانه پر مخاطب خود كه مخاطبانش علاقه‌مندان به اين شكل از سفر هستند، منتشر مي‌كند.» بنيانگذار نومد تورز معتقد است گردشگري ديگر نمي‌تواند به شكل سنتي پيش رود، بايد به نوآوري و خلاقيت و همچنين راه‌هاي نوين توليد محتوا بيشتر بها داده شود: «در حال حاضر قسمت كوچكي از فضاي كلي گردشگري دراختيار اكوسيستم نوآوري است. در وزارت گردشگري بودجه‌هايي براي توليد محتوا درنظر گرفته مي‌شود، اما اين محتواي توليد شده كجا ارائه مي‌شود؟ در چه رسانه‌هايي؟ اين نكته مهمي است. رويكرد وزارت گردشگري فقط توليد محتوا است، چندان به توزيع محتوا توجه نمي‌شود، درحالي كه مي‌توانند از استارتاپ‌ها براي اين موضوع كمك بگيرند.»

 

ما تجربه مي‌فروشيم

تور كوچ با گروه‌هاي 4 تا 8 نفره با همراهي اعضاي يك خانواده عشاير كه حدود 9 نفر هستند، برگزار مي‌شود. تمام هماهنگي‌هاي سفر به‌ طور مستقيم توسط تيم نومد با گردشگران انجام مي‌شود، محمد مي‌گويد: «امروز در جهان علاقه‌مندان به سفرهاي ماجراجويانه، چندان علاقه‌اي به هماهنگي با آژانس‌ها و استفاده از روش‌هاي سنتي سفر ندارند.» او به يكي از مهم‌ترين فاكتورهاي جذابيت تور كوچ اشاره مي‌كند: «تور كوچ بكر و اصيل است، نمي‌توان به شكل نمادين و نمايشي آن را اجرا كرد. عشاير به دليل اينكه دام‌شان بايد براي تامين علوفه كوچ كند، زندگي‌شان را بر اين مبنا قرار داده‌اند. هرقدر هم به آنها پول بدهيد، حاضر نيستند به شكل نمايشي كوچ را براي كسي اجرا كنند، به همين خاطر تجربه كوچ يك تجربه ناب است.»

او از ديدگاه اقتصاد گردشگري هم مساله استارتاپ‌ها را تحليل مي‌كند و مي‌گويد: «صنايع به ‌طور كلي به دو دسته كار بر و سرمايه‌بر تقسيم مي‌شوند. صنايع سرمايه‌بر نياز به سرمايه‌گذاري و تجهيزات و امكانات دارند، اما صنايع كاربر، بر پايه نيروي انساني شكل مي‌گيرند و فعاليت مي‌كنند. گردشگري پركاربرترين صنعت دنياست. يعني بيشتر از اينكه نياز به سرمايه‌گذاري در حوزه‌هاي فيزيكي داشته باشد، نياز به نيروي انساني دارد. همين كاري كه ما در نومد انجام مي‌دهيم مصداق اين نكته است، سرمايه‌اي نداريم، كار با نيروي انساني پيش مي‌رود. هيچ امكانات فيزيكي وجود ندارد، اما تور آنقدر جذاب است كه حتي اگر 2 هزار يورو هم بفروشيم باز هم مسافران معتقدند ارزش آن بيشتر است. درحالي كه هيچ خدمات لوكسي ارائه نمي‌كنيم، ما فقط فضاي كسب يك تجربه را فراهم مي‌كنيم. گردشگري جهان هم به همين سمت مي‌رود كه تجربه را بفروشد، براي توسعه اين شكل از گردشگري در ايران كارهاي زيادي مي‌شود كرد، اما گويي مسوولان ما دركي از اين موضوع ندارند و هنوز نگاه سنتي به گردشگري دارند.»

 

حمايت گردشگران خارجي

بي‌توجهي مسوولان داخلي

دامنه اثرگذاري يك استارتاپ چقدر است؟ تا چه اندازه مي‌توان يك گردشگر ماجراجو را تبديل به يك همراه وفادار كرد كه تا سال‌ها حتي در بازاريابي يك كسب و كار هم بتواند نقش داشته باشد؟ پاسخ اين سوالات در ميان خاطرات بسياري كه سارا و محمد مي‌گويند پنهان است. خاطرات ماندگار از گردشگراني كه از آن سوي كره‌زمين براي كسب يك تجربه ناب به ايران آمده و تجربه كوچ را تا سال‌ها زير زبان مزمزه كرده‌اند. از اينفلوئنسري كه بعد از تجربه كوچ در ايران تصميم گرفته تا سبك زندگي خود را تغيير داده و مثل عشاير سبكبار زندگي كند تا كساني كه سال‌ها بعد از تجربه كوچ هنوز ارتباط خود را با تيم نومد حفظ كرده‌اند و جوياي احوال عشاير ايران هستند. سفر آنها يك سفر معمولي نبوده كه با بازگشت به خانه خاطرات‌شان را فراموش كنند، سارا از گردشگراني مي‌گويد كه حتي در مواردي حاضرند تجربيات سفر خود را با گردشگران هموطن و همشهري خود كه قصد سفر به ايران و شركت در تور كوچ را دارند، به اشتراك بگذارند و اين اطمينان را به آنها بدهند كه سفري امن و آرام خواهند داشت. اما اين همه ماجرا نيست: «وقتي قصد داشتيم خانه‌اي را براي تاسيس خانه عشاير خريداري كنيم، چند نفر از كساني كه آمده بودند كوچ، وقتي باخبر شدند كه ما نياز به سرمايه‌گذار داريم، اعلام كردند با اينكه سرمايه‌گذاري در ايران با شرايط موجود براي ما معنايي ندارد، اما حاضريم براي توسعه فعاليت شما اين كار را انجام بدهيم و بخشي از هزينه‌ها را تقبل كنيم.» سارا از تداوم ارتباط با گردشگران مي‌گويد و اينكه آنها هر كجا كه فرصتي پيدا كنند، به ياد عشاير ايران هستند: «يكي از گردشگران چهار سال پيش آمده بود ايران، هنوز هم هر بار قصد دارد به كارمندان شركتش هديه بدهد، از محصولات عشاير خريداري مي‌كند و سفارش كيف و محصولات ديگر به ما مي‌دهد. يكي از دوستان نومد هم به دانشگاه آكسفورد پيشنهاد داده بود كه در همايش‌هايي كه برگزار مي‌كند به جاي كيف‌هاي پارچه‌اي آماده، كيف‌هاي كوچك دستبافت را به عشاير ايران سفارش بدهند. مردم محلي وقتي اين را براي‌شان تعريف كرديم و كار را شروع كردند خيلي خوشحال بودند كه محصول‌شان در جهان خريدار دارد، اما در كشور خودمان كسي به اين ظرفيت‌ها توجه ندارد، حمايتي نيست، فقط در كلام ما را تشويق مي‌كنند كه چه كار خوبي مي‌كنيد، همين طور ادامه بدهيد و...» سارا از زنان عشاير هم مي‌گويد كه وقتي مي‌بينند نان پختن كه ساده‌ترين كار روزمره‌شان است، تبديل به يك منبع درآمد براي‌شان شده خوشحال مي‌شوند و همين شادي، نيروي محركه تيم براي ادامه كار به‌رغم تمام سختي‌هاست.

نومد جوايز بين‌المللي هم براي فعاليت خود كسب كرده است. سال 2020 وقتي يونسكو صد استارتاپ برتر گردشگري را معرفي كرد، نام نومد در جايگاه چهل و پنجم قرار داشت و در «ششمين گردهمايي جهاني مشاركت‌ با مردم كوهستان» Mountain Partnership Global Meeting 6th Session كه توسط فائو برگزار شد هم نومد به عنوان يكي از چهار كسب و كار بين‌المللي كه با مشاركت مردم كوهستان‌ فعاليت مي‌كند، معرفي شد و به ارائه تجربيات پرداخت.

 

كسي به فكر استارتاپ‌ها نيست

شنيدن مسائلي كه تيم نومد به عنوان استارتاپي كه با تمركز بر گردشگري ورودي فعاليت دارد، در 7 سال فعاليت خود با آن مواجه شدند، چند نكته را درباره فعاليت استارتاپي در حوزه گردشگري يادآوري مي‌كند. بارها اين نقد به استارتاپ‌هاي حوزه گردشگري وارد شده كه چرا تنها در حوزه اقامت و فروش بليت فعاليت دارند و وارد حوزه‌هاي ديگر نمي‌شوند، پاسخ اين سوال در تجربيات نومد و استارتاپ‌هاي ديگر كه فعاليت خلاقانه و متفاوتي داشتند و حالا ناگزير به توقف فعاليت‌شان شده‌اند، پيداست. البته تحليل محمد در مورد ماهيت استارتاپ‌هاي گردشگري اين است كه فعاليت‌هاي مبتني بر نيروي انساني نمي‌توانند رشد سريع و توسعه‌‌نمايي (استارتاپي) داشته باشند و اين با ماهيت استارتاپ‌هاي حوزه گردشگري در تناقض است. شايد در گردشگري حوزه‌هاي فروش بليت و... تنها كسب و كارهايي باشند كه مي‌توانند رشد نمايي داشته باشند، اما مساله مهم‌تر همان موانع و چالش‌ها و ناديده گرفتن تلاش‌هاي نوآورانه و گردشگري خلاقانه است.

نكته ديگر اينكه استارتاپ‌هاي گردشگري برخلاف فعالان بخش خصوصي، سرمايه كلان دراختيار ندارند تا در بحران‌ها بتوانند به حيات خود ادامه بدهند يا بدون بروز مشكل فعاليت جديدي را آغاز كنند. شرايط عمومي كشور و نبود چشم‌انداز روشن و شفاف از آينده گردشگري هم فرصت جذب سرمايه را از آنها سلب كرده است و هم توان هدف‌گذاري و برنامه‌ريزي بلندمدت را. معدود استارتاپ‌هاي به‌جامانده از توفان حوادث چند سال اخير، علاوه بر تمام اين چالش‌ها با از دست دادن نيروي انساني متخصص و توانمند بر اثر مهاجرت، فيلترينگ اينترنت، تبعات تنش‌هاي منطقه‌اي و نبود افراد متخصص در جايگاه مديريت گردشگري كشور و بسياري موانع ديگر هم مواجهند، موانعي كه هر كدام به تنهايي مي‌تواند دليلي محكم براي ترك اين حوزه و فراموشي همه اميدها براي بهبود وضعيت باشد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون