سفرههاي جداگانه وام عشقي!
البته نتوانست فرو ببرد. به قول سعدي:
توان به حلق فرو بردن استخوان درشت
شكم بدرّد چون بگيرد اندر ناف!
ماجراي وام سازمان بورس به مدير سازمان و هياتمديره در آخرين روزهاي مسووليت كه با عنوان «وام عشقي» براي هميشه در تاريخ سوءاستفاده مديران ثبت شده است. شايسته تأمل است.
يكم: وقتي اشخاص بدون صلاحيت علمي و تجربي در جايي منصوب ميشوند.
دوم: وقتي بر كارشان نظارت نميشود.
سوم: وقتي مديران به آينده خود اعتماد ندارند و گمان ميكنند كه در واپسين فرصت بازمانده بايست يك تكه درشت بكنند و بار خود را ببندند.
همين ميشود كه شده است؛ راه مبارزه با اين سفرهها نخست مديريت اشخاص صالح و با تجربه و داناست. باید درباره وام مديران و نحوه سود و مدت بازپرداخت آن دستورالعملهاي دقيق و روشني وجود داشته باشد. اين موضوع درباره بانكهايي كه به همكاران خود ۱۲۳ هزار ميليارد تومان وام دادهاند نيز صادق است. بانکي كه ناترازي دارد و انبوهي از زيان انباشته بانگ را غرق كرده، از كجا و با كدام منطق هزاران ميليارد تومان به همكاران خود وام با بهره كم و بازپرداخت طولاني مدت ميدهد!؟
و اما سخن آخر اگر براي رياست سازمان بورس فراخوان داده شود. شخصيتي متخصص و متشخص و دانا و با تجربه انتخاب شود. او براي شخصيت و نام خود ارزش و اعتبار قائل است. اين گونه رفتار نميكند كه مديران عشقي رفتار كردند. فارغالتحصيلان دانشگاه امام صادق هم با اين همه دسته گل كه به آب دادهاند، مديريت عالي آن دانشگاه فكري براي تجديد نام دانشگاه كند. تا نام امام صادق عليهالسلام كه فرمود: «زينت ما باشيد و نه اسباب ننگ ما» اعتبارش محفوظ بماند.