محمدابراهيم ترقينژاد / از همان روزي كه نمايندگان جديد كنگره امريكا، بر كرسيهاي مجالس اين كشور تكيه زدند، بناي مخالف با مذاكرات ايران و گروه 1+5 را پايهگذاري و ساز مخالفت با هر توافق هستهاي را كوك كردند. كنگره سرتاپا تسخير شده توسط جمهوريخواهان ابتداي كارشان را با طرحي در كميته بانكي مجلس سنا آغاز كرد كه در واقع در صورت تصويب ميتوانست موجب پايان مذاكرات شود كه با مخالفت كاخ سفيد روبهرو شد. دعوت از بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيم صهيونيستي و نامه 47 سناتور امريكايي به سران جمهوريخواهان از ديگر اقدامات خارج از چارچوب آنها بود و در نهايت توانستند طرح نظارت بر توافق هستهاي ايران و گروه 1+5 را به تصويب برسانند كه براساس آن دولت امريكا را موظف به تصويب توافق هستهاي در مجالس اين كشور ميكرد. اما اين انتهاي كار نبود. در هنگامه آخرين دور مذاكرات هستهاي و در زماني كه جان كري 18 روز در وين بود، هجمههاي آنها بيش از پيش شد و با طرح مسائلي نظير عقبنشيني دولت امريكا از خطوط قرمز سعي در بالا بردن هزينههاي توافق داشتند. پس از توافق هستهاي نيز دور جديدي از مخالفتها با توافق شروع شده به گونهاي كه ماركو روبيو در اظهارنظري عجيب مدعي شد كه «ايران در سايه اين توافق ميتواند در طول 10 سال آتي كاليفرنيا را بمباران هستهاي كند.» شيرين هانتر در گفتوگو با «اعتماد» در رابطه با دليل اعتراضها به توافق هستهاي در كنگره امريكا ميگويد كه سرسختترين مخالفان توافقنامه طرفداران اسراييل هستند كه تعدادشان هم در ميان دموكراتها و هم در ميان جمهوريخواهان زياد است. وي با بيان اينكه احتمال اينكه توافقنامه در مرحله اول در كنگره مورد تاييد قرار گيرد زياد نيست، به عدم قطعي دانستن رد وتوي رييسجمهور امريكا توسط سناتورها اشاره ميكند و تاكيد دارد كه در اين ميان نقش دموكراتها بسيار مهم است. اين استاد دانشگاه جرج تاون شرايط داخلي امريكا، اوضاع منطقه خاورميانه و درسهايي كه بسياري از امريكاييها از تجربه اين كشور در عراق و افغانستان و اخيرا در سوريه گرفتند را در به نتيجه رسيدن مذاكرات با ايران موثر عنوان ميكند. البته هانتر در صحبتهاي خود به تلاش دولت امريكا در به نتيجه رسيدن به توافق نيز اشاره ميكند و ميگويد اگر شخص ديگري به جز اوباما رييسجمهور بود توافقي با ايران به دست ميآمد. مشروح اين گفتوگو در ادامه ميآيد:
هماينك توافق هستهاي ايران و گروه 1+5 در كنگره امريكا در حال بررسي است و البته با واكنشهاي تند نمايندگان مجالس امريكا روبهرو شده است. دليل اين اعتراضها چيست؟
سرسختترين مخالفان توافقنامه طرفداران اسراييل هستند كه تعدادشان هم در ميان دموكراتها و هم در ميان جمهوريخواهان زياد است. بسياري از جمهوريخواهان هم به طور كلي با دادن هرگونه امتيازي به ايران مخالف هستند. آنها ميگويند امريكا نبايد با كشوري كه «مرگ بر امريكا» ميگويد تعامل كند. بعضي از آنها هم ميخواهند از اين مساله در مبارزات انتخاباتي رياستجمهوري به نفع خود استفاده كنند. براي بعضيها هم هنوز مساله گروگانهاي امريكا باعث ميشود كه آنها اصرار داشته باشند امريكا نبايد با ايران تعامل كند مگر آنكه قبلا ايران را به زانو درآورد.
ميزان حمايت از توافق در ميان افكار عمومي امريكا به چه ميزان است؟
افكار عمومي در ابتداي مرحله بعد از رسيدن به توافق بسيار موافق توافقنامه بود. بعضي رايگيريها نشان ميداد كه نزديك به 60 درصد امريكاييها موافق با توافقنامه هستهاي هستند. البته درصد طرفداران در ميان دموكراتها بيشتر است اما اخيرا بعضي رايگيريها نشان داده است كه اكثريت مخالف هستند. من شخصا به اين رايگيريها شك دارم ولي اين امكان وجود دارد كه در نتيجه مبارزه تبليغاتي مخالفان در رسانهها و غيره بعضيها نظر خود را عوض كرده باشند. سرنوشت توافقنامه اما زياد به افكار عمومي مربوط نيست بلكه به اين بستگي دارد كه پرزيدنت اوباما موفق شود تعداد كافي از سناتورها را با خود همراه كند كه مانع اين شود كه سنا وتوي او را برگرداند.
فكر ميكنيد به چه ميزان احتمال دارد كه توافق هستهاي در همان مرحله نخست توسط نمايندگان كنگره مورد تاييد قرار گيرد؟
احتمال اينكه توافقنامه در مرحله اول در كنگره مورد تاييد قرار گيرد زياد نيست، اگرچه غيرممكن هم نيست. دليل اين امر اين است كه مخالفان ميخواهند به پرزيدنت اوباما ناخشنودي خود را نشان دهند و چه بسا بعد بخواهند در مسائل ديگري كه در كنگره مطرح است از او امتيازاتي بگيرند.
چه مسائلي ميتواند به راي آوري توافق هستهاي در كنگره كمك كند؟
يك مساله خاص نميتواند تاثير چنداني در احتمال تصويب توافقنامه داشته يا مانع آن شود. دليل اين امر اين است كه موضعگيريهاي بسياري از مخالفان به خاطر ملاحظات سياسي و جناحي و ايدئولوژي آنها است و چندان وابسته به صفات توافقنامه ندارد. اما اگر اظهارات مثبتي در ايران راجع به روابط ايران و امريكا در دوره پساتوافقنامه گفته شود شايد تاثير مثبتي داشته باشد. آنچه خيلي ضروري است از اظهارات ضدامريكايي يا حمله به توافق خودداري شود چرا كه مخالفان توافقنامه اينگونه اظهارات برزگنمايي ميكنند و از آن به سود خود استفاده ميكنند.
اگر توافق هستهاي مورد تاييد كنگره قرار نگيرد، باراك اوباما گفته است كه تصميم كنگره را وتو خواهد كرد. عواقب وتوي اوباما و رد احتمالي آن توسط سناتورها چيست؟
در حال حاضر روشن نيست كه آيا مخالفان توافقنامه هستهاي خواهند توانست دوسوم آرا در سناي امريكا را كه براي مقابله با وتو ضروري است به دست خواهند آورد يا نه. در اين ميان نقش دموكراتها بسيار مهم است. اگر همه دموكراتها از توافقنامه حمايت كنند بقيه نميتوانند دوسوم آرا را به دست آورند اما دموكراتهاي طرفدار اسراييل به خصوص اشخاصي نظير چاك شومر به احتمال قوي عليه توافقنامه راي خواهند داد. اما اگر پرزيدنت اوباما بتواند تعداد زيادي از دموكراتها را با خود همراه كند بقيه نميتوانند اكثريت دوسوم را به دست آورند.
اگر باراك اوباما رييسجمهور ايالات متحده نبود؛ آيا توافق هستهاي ميان ايران و امريكا به دست ميآمد؟
شرايط داخلي امريكا، اوضاع منطقه خاورميانه و درسهايي كه بسياري از امريكاييها از تجربه اين كشور در عراق و افغانستان و اخيرا در سوريه گرفتند در به نتيجه رسيدن مذاكرات با ايران موثر بود. اما نميتوان انكار كرد كه اعتقادات شخصي پرزيدنت اوباما و علاقه و پايبندي او به حل مشكلات بينالمللي از طريق ديپلماسي مذاكره و سازش به جاي به كار بردن نيروي نظامي مهمترين علت به نتيجه رسيدن مذاكرات با ايران بود. همچنين اوباما زياد زير نفوذ لابي اسراييل و حكومت اسراييل نيست و در اين مورد مصمم بود كه تصميم خود را براساس منافع ملي و استراتژيك امريكا بگيرد و نه تمايلات و اهداف اسراييل. پس به طور خلاصه بسيار بعيد است كه اگر شخص ديگري به جز اوباما رييسجمهور بود توافقي با ايران به دست ميآمد.
ارزيابيتان نسبت به اقدامات دولت امريكايي در رابطه با توافق هستهاي چيست؟
دولت اوباما و بهخصوص شخص پرزيدنت و بعد از او جان كري در كوششهايشان براي اينكه موافقت كنگره را جلب كنند سنگتمام گذاشتهاند. وزير انرژي، ارنست مونيز هم بسيار كوشش كرده است. متاسفانه براي اينكه تاحدي مخالفان را راضي كنند حرفهايي نيز درباره ايران زدهاند كه براي ايرانيان دلآزار بوده و توسط مخالفان ايراني توافقنامه مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.
توافق هستهاي به چه ميزان ميتواند در تغيير نگاه نخبگان امريكا نسبت به ايران موثر باشد؟
بيشتر نخبگان امريكايي به جز آنهاييكه از نومحافظهكاران هستند نظر مساعد يا لااقل واقعبينانه نسبت به ايران دارند. توافقنامه هستهاي به خصوص اگر با امتداد سياست معتدل ايران در زمينه سياست خارجي همراه باشد مسلما تعداد آنهايي را كه نظر مثبت يا لااقل تا حدي منصفانه به ايران دارند را بيشتر خواهد كرد.
آيا با توافق هستهاي ايران و گروه 1+5، ميتوان انتظار همكاريهاي موردي ايران و امريكا در مسائل منطقهاي و امريكا را داشت؟
ايران و امريكا قبل از توافق هم در مقاطعي در مورد مسائل خاص با هم همكاري داشتهاند از اين جمله در افغانستان بعد از سقوط طالبان تا حدي همكاريهايي داشتند. در آينده همچنين امكاناتي وجود خواهد داشت. اما به هر حال ايران و امريكا دو كشور مستقل با منافع خاص خود هستند. بنابراين نبايد توقع داشت كه در تمام مسائل منطقهاي بتوانند تعامل داشته باشند. اين تعامل بستگي به آن خواهد داشت كه امريكا منافع خود را درقبال مسائلي نظير بحران سوريه، چالش داعش و غيره چگونه توصيف و تعريف كند.