• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۸ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5851 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۸ شهريور

وقتي صبر لبريز مي‌شود

حسن لطفي

يك روز قبل از آنكه توي ترافيك قفل شده شمال بمانم و مسافت سه ساعته را يازده ساعته طي كنم، رفيقي برايم كليپي مي‌فرستد كه ظاهرا مربوط به مجتمعي تجاري در تبريز است. گويا برق رفته و چند نفري به جاي آنكه صبرشان لبريز شود و به زمين و زمان بد و بيراه بگويند و اعصاب خودشان و ديگران را داغان كنند وسط مجتمع مي‌زنند و مي‌خوانند و شادي مي‌كنند. البته دروغ چرا؟ خواندن‌شان را مطمئن نيستم، اما بدون شك صداي موسيقي بلند است و مردان جوان ميدانداري مي‌كنند و مي‌رقصند. رفيقي كه كليپ را برايم فرستاده زير تصوير پيام داده ياد بگير! نمي‌دانم رقص را مي‌گويد يا صبوري را! پاسخ مي‌دهم: ياد هم نگيرم، لذت مي‌برم از كارشان! تعارف نمي‌كنم و اغراق نمي‌كنم. مثل زماني كه تصوير چند نوجوان هندي را ديدم كه پس از سيل و ويراني خانه‌هاشان بي‌توجه به مصيبت شديد توي آب شنا مي‌كنند، نگاهم به آنها همراه با تحسين است. فردا توي ترافيك شديد دلم مي‌خواهد رفتار راننده‌ها همين‌طور باشد. اما اين‌طور نيست. نه اينكه انتظار داشته باشم وسط ترافيك از ماشين پياده شوند صداي موسيقي را زياد كنند و بزنند و برقصند! نه! بيشتر به كنترل اعصاب و صبوري‌شان فكر مي‌كنم. اما عده‌اي كه تعدادشان كم است، در جايي كه كم هم زياد است صبر از كف مي‌دهند و با حركت در خلاف جهت و عبور از مسيرهايي كه ترافيك را بيشتر مي‌كند، وضع را از آنچه هست پيچيده‌تر مي‌كنند. خودشان و ديگران را در شرايط دشوار قرار مي‌دهند. راه سه ساعته‌اي كه در آن ترافيك پنج ساعته مي‌شود طي كرد را يازده ساعته مي‌كنند. نتيجه‌اش هر چه هست اتفاق خوبي براي خودشان و ديگران نيست. البته در همان حالت هم وقتي به ترافيك روان مي‌رسيديم لذت رواني ترافيك را بيشتر از هر زماني احساس مي‌كرديم (درست مثل تشنه‌اي كه پس از ساعت‌ها به آب مي‌رسد و احساس مي‌كند آب خوشمزه‌ترين نوشيدني عالم است). حالا كه اين نوشته را مي‌نويسم از آن ترافيك كمتر رنجيده‌ام تا از نبود مجريان قانوني كه مي‌توانستند با حضورشان زمان طي مسير را كوتاه‌تر و از لبريز شدن صبرها جلوگيري كنند. البته اين تنها غايب روز شلوغ جاده‌ها نبود. جاي خالي فرهنگ‌سازان (رسانه‌هاي عمومي، معلمان و اساتيد، خطيبان داراي تريبون و...) بيش از ماموران قانون خودش را به رخ مي‌كشيد . رفتار رانندگان برآمده از فرهنگي بود كه در آن رعايت قانون، در نظر گرفتن حقوق ديگران، رفتار مناسب در شرايط دشوار و... جايي ندارد. فرهنگي كه براي ايجادش نياز به آموزش نيست. فرهنگي كه حكايت از تعطيلي متوليان فرهنگي و سازمان‌هاي عريض و طويلي دارد كه وظيفه اصلي‌شان تربيت انسان‌هايي قانونمدار و انسان‌دوست است . متولياني كه بودجه مي‌گيرند، اما به جاي وظايف اصلي خود، وقت و هزينه را به جاي واجبات صرف مستحباتي مي‌كنند كه به كار هيچ جامعه سالمي نمي‌آيد. گويا فراموش كرده‌ايم چراغي كه به خانه رواست ... بگذريم. لابد تلاش براي تربيت شهروند قانونمدار به نفع كساني كه قدرت را  به  دست  دارند،  نيست .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون