مسلخ پرسپوليس هنوز قرباني ميگيرد
رضا سالار
به اين نامها دقت كنيد: دنيزلي، آري هان، وينگادا، كرانچار، علي دايي، يحيي گلمحمدي و اينك برانكو، انگار كارنامه اين مربيان به دو بخش تقسيم شده؛ پيش از مربيگري در پرسپوليس و پس از آن. هر كدام اين مربيان در دوره پيش از حضور در پرسپوليس كارنامهاي موفق داشتند و در زمان حضور خود در اين تيم، كلي سر وصدا و انگيزه در بين هواداران اين تيم به وجود آوردند، اما در ادامه به گردابي افتادند كه نتوانستند خارج شوند و بخش مهمي از اعتبار خود را از دست دادند ولي رفتند و در ديگر تيمها احيا شدند. چرا پرسپوليس چنين شرايطي را ايجاد كرده كه حتي مربيان جوان اين تيم مانند استيلي و پيرواني پس از حضور در اين تيم قيد مربيگري را زدند؟ امروز و در پايان هفته دوم، انگار بايد چنين سرنوشتي را براي برانكو مدنظر داشت؛ تيمي كه در ديدار اول اگرچه اميدواركننده بازي كرد، اما اگر ضربه ديدني نوروزي نبود، معلوم نبود در نهايت به همان يك امتياز هم برسد. هفته دوم را هم ميشود به بهانه گرما پشت سر گذاشت و نتيجه 2 بر يك را ناديده گرفت، اما چه كسي است كه در پايان اين بازي، نگاهي اميدوارانه به اين تيم داشته باشد؟
هنوز بازي پايان نيافته بود كه اندك هواداران پرسپوليسي اهواز، نام دايي را به كنايه سر دادند، اما كسي ميداند كه نام دايي در كدام هفته در تهران سر داده ميشود؟ البته اينكه نام دايي نوعي اعتراض مدرن شده را حتما بهتر ميدانيم چون همين دايي هم در پرسپوليس به در خروجي راهنمايي شد. اگر ليست ورود و خروج پرسپوليس را در اين چند سال مرور كنيم، به يك آزمون و خطاي متعدد ميرسيم كه مدام مديران و مربيان اين تيم انجام دادند؛ مربياني كه آمدند و با يك عده بازيكن جديد چند بازي كردند و رفتند. از اين بين هيچ كدام ستاره نشدند. همين طارمي هم كه سال گذشته تا حضور در تيم ملي پيش رفت، هيچ مشخص نيست در پايان امسال خريدار داشته باشد يا خير!!! چرا كه چنين عاقبتي براي اغلب پرسپوليسيهاي اين چند سال به وجود آمده. چاهي كه پرسپوليس در آن افتاده جز با يك دوره ركود و سكون كه توقع هواداران را پايين بياورد و امكان برنامهريزي بلندمدت را به مديران و مربيان اين تيم دهد، راهي ديگر ندارد زيرا اين تيم با بازيكناني كه هجوم توقع هواداران را ميبينند، به مشكل ميخورد.
از همين هفته هجوم تيترهاي گزنده براي برانكو آماده شده. همانطور كه در هفته اول بنگر سيبل شد و بار تمام شكست به دوش او افتاد. انگار هيچ بازيكن و مربي ديگري اشتباه نميكند اما مسلخ پرسپوليس هر روز قرباني ميگيرد و امسال انگار نوبت برانكو است.