• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۵ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5873 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۵ مهر

يادداشتي بر «پُرِمتوسِ در بند» اِسكيلِس با ترجمه عباس نعلبنديان

لهِ هنر، عليه زئوس

مجتبي نريمان

«پُرِمتوسِ در بند» اِسكيلِس ترجمه عباس نعلبنديان سومين ترجمه او است كه بعد از 52 سال منتشر شد. پيش از اين، كتاب «سه قطعه» پيتر هانتكه و «طلبكارها» آگوست استريندبرگ نيز از همين مترجم توسط نشر نريمان روانه كتابفروشي‌ها شد.

نگارش اين نمايشنامه 479 سال قبل از ميلاد حدس زده مي‌شود و به آيسخولوس يا اشيل يا اسكيلس نسبت داده شده است. از اين نمايشنامه ترجمه‌هاي زيادي شده است كه از معروف‌ترين‌هاي آن به «پرومته در زنجير» ترجمه شاهرخ مسكوب از اشيل، «پرمتوس در بند» ترجمه عباس نعلبنديان از اسكيلس و «پرومتئوس در بند» ترجمه عبدلله كوثري از آيسخولوس مي‌توان اشاره كرد.

اين نمايشنامه به‌ طور سنتي به آيسخولوس نسبت داده مي‌شود و گمان مي‌رود زماني بين سال 479 قبل از ميلاد تا پايان سال 424 قبل از ميلاد نوشته شده باشد. اين تراژدي براساس اسطوره پرومتئوس، يك تايتان كه با زئوس مخالفت مي‌كند، ساخته شده كه از بشريت محافظت مي‌كند و آتش مي‌بخشد و به خاطر آن مورد خشم زئوس قرار گرفته و مجازات مي‌شود.

 

خلاصه داستان

قبل از شروع نمايش، كرونوس، فرمانرواي خدايان پيش از المپيك (تيتان‌ها) توسط شورشي به رهبري زئوس سرنگون شده بود. در آن شورش پرومتئوس جانب زئوس را گرفته بود. زئوس به عنوان پادشاه جديد قصد نابودي و جايگزيني نوع بشر را داشت. پرومتئوس اين نقشه را ناكام گذاشت و به انسان‌ها نشان داد از آتشي كه پرومته دزديده بود، استفاده مي‌كنند. پرومتئوس همچنين به بشريت هنر آموخت. زئوس به دليل اين اقدامات و نافرماني‌ها، قصد دارد پرومتئوس را با زنجير كردن او به صخره‌اي در كوه‌هاي اسكيت مجازات كند.

نمايشنامه با چهار شخصيت روي صحنه آغاز مي‌شود، ويژگي منحصر به‌فرد در ميان مجموعه‌هاي بازمانده از تراژدي يوناني، كه در آن يك صحنه معين به ندرت بيش از دو بازيگر را به جز گروه كر درگير مي‌كرد. كريتوس و بيا كه به ترتيب مظهر قدرت وحشيانه و خشونت بي‌رحمانه هستند، مشغول به بند كشيدن پرومتئوس ساكت به دامنه كوهي در اسكيت هستند و آهنگر بي‌رحم خدايان، هفايستوس، در اين كار كمك مي‌كنند. زئوس، شخصيتي خارج از صحنه در اين نمايشنامه، به عنوان يك رهبر ظالم به تصوير كشيده شده است.

تنها يكي از دو مامور زئوس به نام كريتوس در اين صحنه صحبت مي‌كند و او دستورات خود را تند و گستاخانه اعلام مي‌كند. كريتوس بيان مي‌كند كه مجازاتي كه براي پرومتئوس درنظر گرفته شده است به اين دليل است كه او آتش را دزديده و راز چگونگي توليد آن را براي بشريت فاش كرده است و اضافه مي‌كند كه اقدامات تنبيهي انجام شده پرومته را مجبور مي‌كند تا از حاكميت زئوس آگاه شود.

اين نمايشنامه از ديالوگ‌هاي بين شخصيت‌هاي مختلف ازجمله آيو، اقيانوس، طبيعت و با گروه كر تشكيل شده است. ديالوگ شامل يك استيكوميتيا بين پرومتئوس و اوشنوس و همچنين يك‌سري رباعي منحصربه‌فرد است كه توسط گروه كر خوانده مي‌شود.

 

سه‌‌گانه پرومتئوس

شواهدي وجود دارد كه نشان مي‌دهد پرومتئوس در بند اولين نمايشنامه از سه‌گانه‌اي است كه معمولا پرومتيا ناميده مي‌شود، اما دو نمايشنامه ديگر، پرومتئوس بي‌بند و پرومتئوس آتش‌آور، تنها به صورت قطعاتي باقي مانده‌اند. در
Prometheus Unbound، هراكلس پرومته
را از زنجير خود آزاد مي‌كند و عقابي را كه هر روز براي خوردن جگر دائما در حال بازسازي تيتان فرستاده شده بود، مي‌كشد. شايد با پيش‌بيني آشتي نهايي او با پرومتئوس، متوجه مي‌شويم كه زئوس تايتان‌هاي ديگري را كه در پايان تيتانوماكي زنداني كرده بود، آزاد كرده است. در پرومتئوس آتش‌آور، تيتان درنهايت به زئوس هشدار مي‌دهد كه با پوره دريايي تتيس دروغ نگويد، زيرا سرنوشت او اين است كه پسري بزرگ‌تر از پدر به دنيا بياورد. زئوس كهvc نمي‌خواست سرنگون شود، بعدا تتيس را با پلئوس فاني ازدواج كرد. محصول آن اتحاد آشيل، قهرمان يوناني جنگ تروا خواهد بود. زئوس با سپاسگزاري از هشدار، سرانجام با پرومتئوس آشتي كرد.

محققانِ كتابخانه بزرگ اسكندريه، آيسخولوس را نويسنده كتاب پرومتئوس در بند مي‌دانستند. با اين حال، از قرن نوزدهم، رودلف وستفال، در سال 1857 و دوباره در سال 1869، اين ايده را به چالش كشيد و ترديدها شروع شد. در سال 1911، A. Gercke اولين محققي بود كه انتساب اشيل را رد كرد، درحالي كه اين تصور را كه يك سه‌گانه پرومتئوس وجود دارد، رد كرد. دو سال بعد، شاگرد او F. Niedzballa نيز به اين نتيجه رسيد كه اين متن توسط شخص ديگري نوشته شده و براساس تحليل واژگاني كلمات در نمايشنامه، در آثار ديگر آيسخولوس تكرار نمي‌شود. برخي ترديدهايي را در مورد موضوعات زبان‌شناسي، واژگان و سبك، به ويژه توسط مارك گريفيث، مطرح كرده‌اند، اگرچه او همچنان پذيراي اين ايده بود كه عدم قطعيت ادامه دارد و ممكن است انتساب سنتي صحيح باشد ديدگاه‌هاي گريفيث به‌طور خلاصه توسط گونتر زانتز و با جزييات زياد توسط ماريا پيا پاتوني در سال 1987 به چالش كشيده شد. M. L. West شواهدي را عليه انتساب «غيب‌انگيز» يافت و پس از ويرايش هر هفت نمايشنامه، تحليل و بررسي گسترده‌اي از آثار گريفيث، زانتز و پاتوني نوشت و به اين نتيجه رسيد كه انتساب به آيسخولوس غيرقابل دفاع است.

برخي محققان خاطرنشان مي‌كنند كه برخي از مضامين اين نمايشنامه در مقايسه با مضامين ديگر نمايشنامه‌هاي او براي آيسخولوس بيگانه به‌نظر مي‌رسد. محقق ويلهلم اشميد استدلال مي‌كند كه نمايشنامه‌نويسي كه چنين تقوايي نسبت به زئوس در دعانويسان و آگاممنون نشان داد، نمي‌توانست همان نمايشنامه‌نويسي باشد كه در Prometheus Bound عليه زئوس به دليل استبداد خشونت‌آميز قيام مي‌كند. M. L. West استدلال كرد كه Prometheus Bound ممكن است اثر پسر آيسخولوس، Euphorion باشد كه او نيز يك نمايشنامه‌نويس بود.

پاسخ به برخي از اين پرسش‌ها اين است كه قوي‌ترين ويژگي نمايشنامه در نمايش انسانيت آنهاست. جنبه‌هاي اسطوره‌اي و مذهبي در مقايسه با برخورد اراده‌ها كه بين زئوس و پرومتئوس رخ مي‌دهد، فرعي تلقي مي‌شوند. شورش پرومتئوس توسط آيسخولوس اختراع نشد؛ او فقط روح انسان را در اشكال قديمي دميد. اين نمايشنامه «پرومتئوس در بند» تنها بخشي از داستان را در بر مي‌گيرد. در ادامه، آيسخولوس اين شانس را داشت كه به شخصيت زئوس زاويه بدهد و به او نشان بدهد كه جنبه‌هاي تحسين‌برانگيزتر و سخاوتمندانه‌تر را ياد مي‌گيرد و توسعه مي‌دهد. بعدا در اين سه‌گانه، يك زئوس خيرخواه تاثير عميق‌تري خواهد داشت. در اين نمايش زئوس ظاهر نمي‌شود؛ ما از ظلم زئوس ياد مي‌كنيم، فقط از كساني كه از آن رنج مي‌برند. ديدگاه شخصيت‌ها نبايد با ديدگاه نويسنده يكسان باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون