اصرار ورزيدن به ادامه گذشته، به اندازه اصرار ورزيدن به تجدد با نابودي گذشته نتايج دردناكي در پيش دارد.
اهميت نگاه به تصميمات گذشته و وضع موجود، آينده هنوز نرسيده را روشنتر ميكند. زماني كه اصرار به ادامه روند همچون سنوات گذشته باشد، هيچ منطقي جز حماقت محض نميتواند نتايج نو و اصلاح نقصها را به انتظار بكشد.
در ايران هر تخصصي داراي ساختاري است كه اصطلاحا آن را «نظام» ميخوانند. نظام روانشناسي، نظام پرستاري، نظام مهندسي ساختمان، نظام پزشكي و نظام مهندسي معدن از جمله آنها هستند.
در اساسنامههاي هر كدام از اين نظامها، بندهاي بسياري قرار دارد كه در مورد علت لزوم وجود نظام مذكور تذكراتي داده شده است.
من در اين جا با «نظام مهندسي معدن » كار دارم، هر چند كه احتمالا مواردي كه در ادامه ذكر ميشود در ساير نظامها نه بهطور عيني كه بهطور ضمني مسبب مشكلات مشابهي هستند.
هر فارغالتحصيل رشتههاي مهندسي معدن، زمينشناسي، نقشهبرداري و متالورژي استخراجي امكان دارد تا به عضويت نظام مهندسي معدن درآيد. در ادوار مشخص نامنظمي، در آزمون پروانه اشتغال شركت كرده و در صورت قبولي و داشتن سوابق كاري مربوطه، در رسته پذيرفته شده پروانه اشتغال دريافت كند.
تا به اينجا مشكل خاصي نيست. مشكل از جايي است كه سازمانهاي نظام مهندسي معدن در مقاطع مختلف سال اقدام به برگزاري كلاسهايي ميكنند كه در اساسنامه نظام مهندسي ادعا شده اين دورهها براي ارتقاي سطح كيفي اعضا و خدماتي است كه اعضا ارايه خواهند كرد (نقل به مضمون).
حالا بايد ديد بخش عمدهاي از اين دورهها چه دورههايي هستند؟
همان عناويني كه دانشجويان در دوره كارشناسي گذرانده (پاس كرده)اند و اين يعني در امتحانِ آن درس و واحدهاي مربوطه پذيرفته شدهاند. حالا فارغالتحصيلي كه هنوز مهر و امضاي مدرك كارشناسياش خشك نشده، بايد هزينه كلاسهايي را بپردازد كه تا همين چند ماه قبل آنها را خوانده است.
يعني سازمانهاي نظام مهندسي معدن كلاسهايي را برگزار ميكنند كه دقيقا همان عنوان درسي با همان سرفصلها در دوره كارشناسي تدريس شده است.
اين دورهها كه غالبا به صورت مجازي برگزار ميشوند، به مراتب كيفيتي نازلتر از كلاسهاي درسي دانشگاه دارند. ما، پول ميدهيم تا مكرراتي را بشنويم كه در دانشگاه شنيدهايم، ما پول ميدهيم تا مدرك ديگري به مدارك خاك گرفتهمان اضافه شود، جوان تازه نفسِ فارغالتحصيل، پول كلاسهايي را ميدهد تا به او اميد ارجاع كار بفروشند.
مساله اين است، اگر نظام مهندسي به استادان و تدريس دانشگاه اعتماد ندارد، ايرادي نيست پس چرا براي برگزاري دورهها به سراغ همان استادان كارنابلدي ميرود كه یک مرتبه همين مطالب و جزوات را براي دانشجويان قصه گفتهاند، آن هم در كلاسهاي حضوري؟
براي نمونه درس «طراحي معادن» كه چند سالي است با نرمافزار تدريس ميشود، جزو آخرين دروسي است كه دانشجويان گرايش استخراج، در دوره كارشناسي آن را ميگذرانند. گاهی دانشجويي كه تازه فارغالتحصيل شده، بلافاصله در سازمان نظام مهندسي معدن عضو ميشود و براي ارجاع كار بايددركلاسهايي متناسب با رسته تحصيلي خود(استخراج، اكتشاف، نقشهبرداري، متالورژي استخراجي) شركت كند. يعني گاها دانشجويي كه تازه فارغالتحصيل شده در فاصله كمتر از ۶ ماه، دو
مرتبه درس طراحي معادن (نرمافزار ديتاماين) را عينا ميگذراند. با اين تفاوت كه يكي در دانشگاه برگزار شده و يكي توسط سازمان نظام مهندسي معدن. و البته با اين تفاوت كه اگر دوره دانشگاهي حضوري است، دوره نظام مهندسي به صورت مجازي برگزار ميشود.
نمونه ديگر، دوره «نرم افزارGIS » گرايش اكتشاف است كه دقيقا همان روند مشابه طراحي معدن را دارد.
اين تمسخر است؛ تمسخر همگان. ما، خودمان را مضحكانه مسخره كردهايم. اساتيد دانشگاه هيچگاه تبادل نظري نكردهاند كه روساي سازمانهاي نظام مهندسي معدن، اگر به تدريس دانشگاه نقدي وارد است و خروجي كلاسهاي ما كاركردي ندارد به ما بگوييد تا نقص را رفع كنيم، سازمان نظام مهندسي هم كه مشخصا با دورهها كيسهدوزي ميكند.
وضع موجود معادن، استخراجهاي غيراصولي، غير اقتصادي و زيانده، اكتشافات بينتيجه و فرآوريهاي غيراقتصادي هم كه خود گواه نتيجه كلاسهاي چندين و چند ساله نظامهاي مهندسي هستند.
هيچگونه سياستگذاري بر اساس نياز روز براي تدوين دورهها وجود ندارد.
محفل نظام مهندسي هم كه نه خود را موظف ميداند گزارشي از خروجي دورههاي برگزار شده ارائه بدهد و نه در واقعيت، نگران وضعيت علمي - عملياتي اعضا خود است. در سايت نظام مهندسي معدن ايران هرگز هيچ گونه گزارشي از سياستگذاريها و برنامههاي آموزشي وجود ندارد. نه گزارش سالانهاي، نه آمار كمي - كيفي كلاسها، نه نظرخواهي از مهندسان، اعضاي فعال و شركتكنندگان دورهها.
مشخص است مادامي كه بالا نشيناني كه مسووليت آموزشي دارند وظيفه خود نميدانند گزارشي به اعضا و ساير دستگاههاي مربوطه از جمله وزارت صنايع و معادن و حتي دانشكدههاي معدن بدهند، اوضاع هميشه همين است.
نقش آموزش و پژوهش كجا است؟ استخراجهاي بربادرفته، اكتشافات اخته شده، فرآوريهاي كمتر از حد ظرفيت و وضعيتش و لاش موجود كه نظام مهندسي مقصر تمام آن نيست اما، احمقانهترين و عبثترين تصميم همين برگزاري دورههاي بيكيفيت تكراري يا جديدي است كه من به عنوان يك گمگشتهاي از اين حوزه زمانيكه از شركتكنندگان دورهها در مورد تأثير دوره ميپرسم با لبخندهاي تلخ و كنايهاي پاسخ ميدهند: «هيچي، مسخره بازي.»
در اينكه معضلات گستردهاي در بخش معدن وجود دارد شكي نيست اما متاسفانه سازمان نظام مهندسي معدن هرگز در عمل به عنوان عضو به «اعضا»ي خود نگاهي ندارد. شرايط بيشتر شبيه محفل است.
گستره عظيم بيبرنامگي، شفاف نبودن و نبود مسووليتهاي مشخص، دست به دست هم داده تا نظام مهندسي معدن عاري از ساختار واقعي و چارچوب باشد. اين ساختار و چارچوب، با افزودن كارگروهها و نفرات يا افزايش جلسات به دست نميآيد. امروز، قرن ۲۱ است. دورهاي كه دير يا زود بايد بازنگريهاي اساسي به همه چيز بشود. از مدلهاي درآمدي سازمان تا مفهوم پژوهش و جايگاه آموزش.
اينكه اصلا پژوهش در معدن براي نظام مهندسي به چه معنا و در چه جايگاهي است؟ آموزش براي سازمان نظام مهندسي معدن كه خواه ناخواه بخشي از بدنه معدن است، به چه معنا است؟ قرار است با آموزش و پژوهش به چه نقطهاي رسيد؟ سياستها، اهداف و نيازهاي موجود بخش آموزش و پژوهش چيست؟ چرا سازمان نظام مهندسي معدن نياز به برگزاري دورههاي آموزشي دارد؟ كميته آموزش و پژوهش سازمان نظام مهندسي معدن چه برنامههاي واقع بينانه كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدتي دارد؟
كاركرد كميته آموزش و پژوهش چيست؟
نياز امروز نظام مهندسي است تا مديران واحد آموزش را از مديران واحد پژوهش منفك كرده و اين كه پنجرهاي باز كند تا كمي هواي تازه در فضاي محبوس امروز آموزش و پژوهش نظام مهندسي معدن ايران وارد شود. واقعيت اين است كه نظام مهندسي مسووليت مهمي دارد و ميتوانست نقش بسيار پر رنگي در حوزه معدن داشته باشد، نظام مهندسي جايي است كه ميتوانست اولين خانه امن يك فارغالتحصيل جوان نااميد باشد، ميتوانست تا حدودي حلقه مفقود ميان دانشگاه و معادن باشد، ميتوانست آوردگاه خوبي براي ارزيابي وضعيت دانشكدههاي معدن باشد. نظام مهندسي ميتوانست شبيه مادر و پدري براي اعضا و حوزه معدن باشد.
كسب درآمد از دورهها، نمونه جهاني است و ايرادي ندارد اما چيزي كه امروز در حيطه به ظاهر آموزشي و پژوهشي نظام مهندسي معدن وجود دارد، ملغمهاي از بيسوادي و خودمختاري است.
در ادامه نگاهي به ۴عنوان از كلاسهاي آموزشي چند ماه گذشته نظامهاي مهندسي بيندازيم كه مُشتي نمونه خروار هستند.
دوره «نقشهبرداري معادن روباز»
دوره «آشنايي با GPS و نحوه كار با آن»
دوره «زمينشناسي كاربردي»
دوره «تحليل پايداري شيب»
تمام اين دورهها كه مُشتي نمونه خروار هستند به صورت مجازي برگزار شده است، يعني دورههاي مذكور كه كاربردي - عملي هستند يا كار با وسايلي از قبيل دوربين يا كمپاس دارند و لزوما بايد در فيلد آموزش داده بشود، به صورت مجازي برگزار ميشود. بايد به بالانشينان آموزش سازمان نظام مهندسی معدن گفت: «دورهاي شبيه دوره نقشهبرداري، در دانشگاه به صورت حضوري برگزار ميشود، دانشجو دوربين را از نزديك ميبيند، لمس ميكند و به صورت محدود برداشتهايي انجام ميدهد. با تمام اينها چيزي ياد نميگيرد. پس با چه عقلي شما انتظار داريد از دورههاي مجازي كه عملا نه دوربيني در كار است و نه فيلدي، مهندسانِ دوربين به دست بيرون بيايد؟»
اين دورهها كه اغلب اجباري هستند، از جانب سازمانهاي نظام مهندسي تنها، تنها و تنها خاصيت درآمدزايي براي سازمانها و از سر باز كردن ادعاي آموزش را دارند. از نحوه و سطح كلاسها و مهمتر از آن، وضع موجود معادن امروز در ايران، وضعيت اكتشاف، استخراج و فرآوري ميتوان به نگاه هياتمديره سازمانها، روسا و كاركنان واحدهاي آموزش و پژوهش پي برد.
وقتي مسوولان آموزش سازمان برخي از استانها به جاي رشته معدن، فارغالتحصيلان رشته زمينشناسي هستند، مشخص است ديدگاهي كه نسبت به معدن و معدنكاري دارند سطحي و حتي موقعيتي براي خودمختاري است. زمين شناساني كه از اقتصاد تنها زمينشناسي اقتصادي ميدانند و از چرخه معدنكاري هيچ، بر مسند امور آموزش و پژوهش سازماني نشستهاند كه نام آن «سازمان نظام مهندسي معدن» است. حتما كه حضور زمين شناسان در كنار ديگر فعالان معدن كمككننده است، اما وقتي گزينههاي متعدد ميان افرادي از دل معدن براي امور آموزش و پژوهش معدن كه از حيطههاي تعيينكننده و آيندهساز است وجود دارد، چه دليلي ما را به سمت استفاده از زمين شناسان سوق ميدهد؟
اگر مصلحت انديشي و تعارف را كنار بگذاريم و همچنين سرمان را از زير برف بيرون بكشيم، فرصت مرور و بازنگري اساسي و كلي نسبت به امور آموزش و پژوهش را خواهيم داشت.
آنچه اين چند سال اخير در حوزه آموزش و پژوهش سازمان نظام مهندسي معدن اتفاق افتاده، دال بر اين است كه رواج بيسوادي و كيسه اندوزي سياست نانوشته كنوني است.
كارشناس مهندسي معدن