• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5907 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان

«من بزرگ‌ترين هدر رفته فوتبال هستم»

نامه دلخراش آدريانو به خودش

استعداد و قدرت خيره‌كننده آدريانو در زمين، او را به يك اسطوره تبديل كرد، اما زندگي شخصي و درد ناشي از مرگ پدرش، داستان زندگي او را به مسيري متفاوت سوق داد. 
ستاره سابق اينتر و تيم ملي برزيل در نامه‌اي احساسي كه در  The Players  Tribune  منتشر شد در مورد نبرد  خود با  اعتياد به الكل، از دست دادن و تنهايي در طول دوران حرفه‌اي‌اش صحبت كرد. بازيكن سابق اينترميلان با صداقتي دلخراش، خود را به عنوان «بزرگ‌ترين استعداد  هدر رفته در فوتبال»  معرفي كرد.
آدريانو خطاب به خودش نوشت: «آيا مي‌دانيد وعده محقق نشده بودن چه احساسي دارد؟ من مي‌دانم؛ من بزرگ‌ترين وعده محقق نشده فوتبال هستم. من آن را دوست دارم. اين كلمه را. هدر رفته بودن. نه تنها به خاطر اينكه چگونه به نظر مي‌رسد، بلكه به اين دليل كه من وسواس و دقت زيادي روي تلف كردن زندگي‌ام دارم، من از اين ننگ لذت مي‌برم. من اهل جرم و جنايت نيستم. من هر روز مشروب مي‌خورم (و روزهاي ديگر) چراكه بدهكار بودن به زندگي خود كار آساني نيست و در سنين من بدتر مي‌شود. تا امروز خيلي متوجه نبودم. شايد در زندگي‌ام بعضي كارها را درست انجام دادم. بسياري از مردم نمي‌دانستند كه چرا من شكوه استاديوم‌ها را رها كردم تا در محله قديمي‌ام بنشينم و مشروب بخورم، چون در مقطعي اين را مي‌خواستم و اين همان تصميمي است كه  بازگشت  از آن  دشوار  است.»
آدريانو اضافه كرد كه اعتياد به الكل روزهاي بازي او را تسخير كرده است. او همچنين در مورد مبارزاتش با مربيان توضيح مي‌دهد و اينكه چرا به نوشيدن هر روزه ادامه  مي‌دهد. او گفت: «من سعي كردم آنچه آنها مي‌خواستند انجام بدهم. با روبرتو مانچيني چانه زدم. با ژوزه مورينيو زياد كلنجار رفتم. من روي شانه ماسيمو موراتي [رييس سابق اينتر] گريه كردم. اما نتوانستم كاري را كه آنها خواسته بودند، انجام بدهم. چند هفته خوب ماندم، از مشروب خوردن اجتناب كردم، مانند اسب تمرين كردم، اما شرايط بدم هميشه عود مي‌كرد. دوباره همه از من انتقاد كردند. مردم حرف‌هاي مزخرف زيادي در مورد من زدند، چون همگي خجالت‌زده بودند: واي، آدريانو ديگر 7 ميليون يورو درآمد ندارد. اين چيزي است كه من بيشتر شنيدم. اما آنها نمي‌دانند كه چرا اين كار را انجام دادم. دليلش اين بود كه من به فضايي نياز داشتم تا كاري را كه مي‌خواستم انجام بدهم. اكنون خودت مي‌بيني. آيا مشكلي در نحوه گذراندن زندگي ما در اينجا وجود دارد؟ نه؛ متاسفم كه نااميدتان كردم. اما تنها چيزي كه در ويلا كروزيرو به دنبال آن هستم، آرامش است. اينجا من با پاي برهنه و بدون پيراهن راه مي‌روم و فقط شلوارك و دمپايي مي‌پوشم. دومينو بازي مي‌كنم، روي جدول كنار خيابان مي‌نشينم، داستان‌هاي كودكي‌ام را به ياد مي‌آورم، به موسيقي گوش مي‌دهم، با دوستانم مي‌رقصم و روي زمين مي‌خوابم. من پدرم را در همه اين كوچه‌ها مي‌بينم.»
اين روايت از آدريانو ما را دعوت مي‌كند تا فراتر از آمار و جام‌ها نگاه كنيم و به ما يادآوري مي‌كند كه موفقيت در ورزش  هميشه به  معناي زندگي كامل  نيست.
داستان آدريانو ليته ريبيرو، ملقب به «امپراتور» يكي از برجسته‌ترين داستان‌هاي فوتبال برزيل است. رابطه آدريانو با فوتبال به عنوان يك فراري از زندگي سخت در فاولاهاي برزيل آغاز شد. او در كنار بزرگاني مانند رونالدو، كاكا و رونالدينيو به اوج رسيد، اما خلأ شخصي كه او احساس مي‌كرد بيشتر از موفقيت حرفه‌اي‌اش بود. مرگ پدرش كه الگو و حامي او بود، زندگي او را براي هميشه تغيير داد. از آن لحظه به بعد، مشروب‌خواري پناهگاه او شد. او به درد و رنجي كه برايش ايجاد شده و مارپيچ خود ويرانگري كه در آن روزگار مي‌گذراند، اذعان دارد. همان‌طور كه در بخشي از متن او خوانديد، نوشته: «من وسواس زيادي دارم كه زندگي‌ام را  تلف كنم.» آدريانو به‌رغم موفقيت‌هايش در زمين، مانند دوران به ياد ماندني‌اش در اينتر و قهرماني‌هايش در سري آ، هرگز آرامش پيدا نكرد. زندگي عمومي و خصوصي او به موضوعات ثابتي در مطبوعات ايتاليايي تبديل شد كه در نهايت او را به برزيل بازگرداند. او در خيابان‌هايي كه بزرگ شده بود به دنبال ناشناس ماندن مي‌گشت. او مي‌گويد: «وقتي از اينتر فرار كردم و ايتاليا را ترك كردم، آمدم تا در فاولا پنهان شوم.» آدريانو در جامعه خود وفاداري و سكوت مورد نياز خود را يافت، چيزي كه به گفته او زندگي در فوتبال نمي‌تواند به او ارايه دهد. نامه آدريانو نه تنها بار روي دوش يك بازيكن نخبه را نشان مي‌دهد، بلكه آسيب‌پذيري فردي را كه به‌‌رغم قدرت بدني‌اش، با شكنندگي عاطفي عميقي مواجه است، آشكار مي‌كند. آدريانو اعتراف مي‌كند كه با برچسب «هدر رفته» آرامش مي‌يابد، كلمه‌اي كه جامعه براي توصيف احساسي در مورد او استفاده مي‌كند. اعتراف او به عنوان بازتابي از قيمتي است كه شهرت و فوتبال مي‌تواند بر بازيكني بپردازد كه در عين موفقيت، هرگز نمي‌تواند واقعا از  شياطين  دروني خود  فرار كند. داستان «امپراتور» آميزه‌اي از شكوه و درد، پيروزي‌ها و شكست‌هاي شخصي است. سخنان او، خام و صميمانه به ما يادآوري مي‌كند كه پشت هر بازيكني فردي با جنگ‌هاي داخلي است كه عموم مردم به ندرت آن را درك مي‌كنند. براي آدريانو، فوتبال يك پناهگاه موقتي بود، اما مبارزه  واقعي او در درون خودش  بود. 
براي آدريانو چه اتفاقي مي‌افتد؟ به نظر مي‌رسد ستاره سابق سلسائو مصمم است كه در محله خود به نوشيدن مشروب ادامه بدهد، زيرا توضيح داد: «من چه چيزي بيشتر مي‌خواهم؟ من حتي زنان را به اينجا نمي‌آورم. خيلي كمتر با دختران سر و كار دارم، زيرا من فقط مي‌خواهم در آرامش باشم و ذات خود را به خاطر بسپارم، به همين دليل است كه من به  اينجا  برگشته‌ام.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون