• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5915 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر

سيد احمد محيط طباطبايي؛ كارشناس امور فرهنگي: بحران، اقتصاد گردشگري را تعطيل مي‌كند

در دو دهه اخير و به‌طور مشخص، با آغاز فعاليت دولت اصلاحات و از نيمه دوم 1376، به دنبال پيام آقاي خاتمي خطاب به دنيا با عنوان « گفت‌وگوي تمدن‌ها » آمار ورود گردشگران اروپايي كه براي تمام كشورها، توريست واقعي محسوب مي‌شوند، به كشور ما زياد شد و تا اوايل دهه 1380 هم اين روند افزايشي ادامه داشت. البته اين افزايش در مقايسه با وضعيت گردشگري خودمان قابل توجه بود وگرنه گردشگري ايران در طول 4 دهه اخير هيچگاه قابل رقابت با كشورهاي همچون ايتاليا يا فرانسه نبوده است. با همين تعداد و روند رو به افزايش ورود گردشگر اروپايي ولي اتفاقات سياسي در پايان دهه‌هاي 1380 و 1390 و بخصوص، اتفاقات نيمه دوم سال 1401 به‌شدت به گردشگري ورودي ما آسيب زد به گونه‌اي كه از زمستان 1401 طبق گفته جامعه تورگردانان، تمام تورهاي گردشگري ورودي از اروپا به ايران لغو شد و هتل‌ها خالي شد و البته اين وضع همچنان ادامه دارد. يك كشور، چطور بايد گردشگر ورودي جذب كند؟

گردشگري در عين اينكه وجهه بسيار قابل توجهي دارد ولي تعريف گردشگري با تعريف صنعت گردشگري متفاوت است. صنعت گردشگري، در مقابل سابقه بسيار طولاني سياحت و مسافرت و جهانگردي، يك صنعت بسيار جديد و متعلق به قرن بيستم است كه بعد از جنگ جهاني دوم شكل گرفت. با پايان جنگ جهاني دوم، به جمعيت اروپا اعلام شد كه طي دو جنگ جهاني و فقط در طول 50 سال نخست قرن بيستم، 100 ميليون نفر به دست اروپايي‌ها كشته شده‌اند. اروپايي‌ها به دنبال دليل اين اتفاق بودند و البته بارزترين مصداق آن، جنگ و ستيز فرانسه و آلمان در سال‌هاي 1870، 1914 و 1940 بود. اروپايي‌ها به اين نتيجه رسيدند كه يكي از راهكارهاي بازگشت صلح به جامعه اروپا، گردشگري است آن هم نوعي از گردشگري كه با هدف ايجاد شغل و درآمدزايي نباشد بلكه به مثابه كاه گندم فرض شود و گندم گردشگري، همان شناخت و درك متقابلي است كه به صلح منتهي مي‌شود. با همين رويكرد، صنعت گردشگري در اروپا رواج يافت تا از اين طريق، ملت‌هاي فرانسه و آلمان، همديگر را بشناسند و به يك تفاهم ذهني و فكري برسند. و اين راهكار، موثر بود چنان‌كه در طول 40‌سال بعد از پايان جنگ جهاني دوم، شاهد تشكيل اروپاي واحد بوديم و شهر استراسبورگ كه مركز ايالت آلزاس (فرانسه) و سبب وقوع سه جنگ ميان فرانسه و آلمان بود، به پايتخت اروپاي واحد تبديل شد و اروپا به واحد پولي يورو دست يافت كه ايجاد اين واحد پولي مشترك، تاثير اقتصادي بسيار مهمي داشت. اين اتفاقات، نتايج شناخت ملت‌هاي اروپا از همديگر و دستيابي به آرامش و صلح بود. نقطه مقابل اين شرايط را هم در اروپاي شرقي شاهديم كه بعد از فروپاشي ديوار برلين و شوروي، به دليل فقدان صنعت گردشگري، مهيب‌ترين جنگ‌ها و حتي مهيب‌تر و هولناك‌تر از دو جنگ جهاني، در پايان قرن بيستم در اروپاي شرقي رخ داد كه وقوع اين جنگ‌ها و بخصوص، جنگ‌هاي بالكان و يوگسلاوي سابق و بوسني و بسياري نقاط ديگر، به دليل عدم شناخت و عدم درك و آگاهي ملت‌ها و فرهنگ‌ها از يكديگر بود. بنابراين مي‌توان گفت كه صنعت گردشگري، نه براي توسعه اقتصادي، بلكه براي رسيدن به همزيستي و صلح لازم است و حتي دولت‌ها بايد به اين صنعت سوبسيد بدهند تا از اين طريق، هم با رونق گردشگري داخلي، نزديكي آحاد ملت را برقرار كنند و هم، همزيستي و صلح را در كشورهاي مجاور و در دنياي بيرون از مرزهاي خود رقم بزنند. اگر صنعت گردشگري داخلي بي‌رونق باشد، چطور مي‌توانيم به جامعه خودمان، به حاكميت و به مردم كشورمان بگوييم كه بلوچ‌ها چه قومي هستند و بلوچستان ايران، چه ويژگي‌هاي گردشگري دارد؟ مثالي مي‌زنم؛ يكي از اقوام خوزستان، صابئين مندايي هستند كه هنر ميناي صُبي (ميناكاري روي طلا يا نقره) ابداع اين قوم است و پيروان حضرت يحيي تعميد‌دهنده هستند اما مردم ما تا چه حد اين قوم را مي‌شناسند و غير از ميناي صُبي، چه درك و اگاهي بيشتري از اين قوم دارند يا حتي درباره فلسفه نقوش حك شده روي ميناي صُبي چه مي‌دانند؟ شناخت صابئين مندايي كمك مي‌كند كه حتي اشتباهاتي از جمله مسيحي پنداشتن اين قوم اصلاح شود. شناخت بلوچ و كرد و لر، فقط از طريق توسعه گردشگري داخلي ميسر مي‌شود. گردشگري خارجي هم همين وضع را دارد. ما امروز با مشكلات مرتبط با حضور افاغنه در ايران مواجهيم اما چه تعريفي از مليت افغان داريم و چه تفاوتي بين خراساني و پشتو قائليم؟ در مورد باقي نقاط هم‌ چنين اشتباهاتي را شاهديم چنان‌كه حتي به مرو تاريخي، آسياي‌ميانه مي‌گوييم. اما از سوي ديگر، اگر گردشگري را از بعد اقتصادي مورد توجه قرار دهيم بايد گفت كه اقتصاد گردشگري، بسيار شكننده است و لازمه پايداري اقتصاد گردشگري، امنيت بسيار زياد است. امروز در لبنان با اين همه بحراني كه ايجاد شده، ديگر خبري از گردشگري نيست. در تمام نقاطي كه درگير بحران‌هاي نظامي و اجتماعي مي‌شوند، اولين اقتصادي كه حذف مي‌شود، اقتصاد گردشگري است چون لازمه رونق اقتصاد گردشگري، امنيت فكري و معنوي و مادي بسيار زياد است. در طول 8 سال دفاع مقدس، گردشگري در ايران وجود نداشت چون اولويت اول كشور به امر ديگري اختصاص پيدا كرده بود. امروز هم با وجود بحران‌هاي مختلف سياسي در كشورمان و حتي با وجود برخوردهاي حاكميت و دولت‌ها كه گاهي هم به حق و مورد تاييد است، اگر به گردشگري به عنوان ابزاري براي شناخت بهتر جمهوري اسلامي و آحاد ملت ما با ديگران نگاه كنيم، متوجه مي‌شويم كه با رونق گردشگري علاوه بر اينكه مي‌توانيم خودمان را بهتر به دنيا معرفي كنيم، مي‌توانيم اين نگاه غلط نسبت به ايران را هم اصلاح كنيم. در همه اين سال‌ها؛ چه در سال‌هاي پيش از پيروزي انقلاب و چه سال‌هاي بعد از آن، شاهد بوده و هستيم كه هر توريست خارجي و حتي هر هموطن ايراني كه سال‌ها از ايران دور بوده، در بازگشت از ايران اظهار شگفتي مي‌كند و مي‌گويد كه باور نمي‌كرده ايران چنين كشوري باشد. اين ابراز شگفتي نشان مي‌دهد كه در همه اين سال‌ها، سازمان‌هاي متولي رونق گردشگري؛ چه سازمان جلب سياحان قديم و چه وزارت گردشگري امروز و چه بخش دولتي و چه بخش خصوصي، نتوانستند به وظيفه خود در معرفي ايران به درستي عمل كنند كه دليل اين وضع با وجود اين همه تبليغ بايد مورد آسيب‌شناسي قرار بگيرد در حالي كه امروز شاهديم در كشوري مثل ايتاليا، گردشگر وقتي از شهر ونيز در حال بازگشت است، مي‌گويد با تعريف‌ها و تبليغاتي كه در مورد ونيز شنيده، انتظار بسيار بيشتري داشته چون ويترين اين شهر، بسيار جذاب‌تر از ذهنيتش بوده اما با خلاف آنچه شنيده مواجه شده است. البته در هر كشوري كه دچار بحران مي‌شود، تعطيل شدن اقتصاد گردشگري يك اتفاق طبيعي است اما در سوي مقابل، موفقيت در جذب گردشگر، نشانه وجود امنيت است. بنابراين، اگر آمار گردشگر خارجي به كشورمان افزايش يابد به اين معناست كه كشور ما در امنيت كامل است علاوه بر اينكه با ابزار گردشگري مي‌توانيم در معرفي جامعه، معرفي نظام و معرفي باورهاي‌مان موفق شويم. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون