تينا جلالي
جشنواره 43 فيلم فجر امسال در حالي برگزار ميشود كه دوباره شاهد تفكيك بخش ملي از بينالملل هستيم. اين رويداد معتبر سينمايي در يكي، دو سال اخير كه متاثر از رويكرد و نگاه بسته مديران سينما در دولت سيزدهم بوده، با انتقادهاي زيادي از جانب اهالي سينما و كارشناسان همراه بود، حالا با انتخاب منوچهر شاهسواري به عنوان دبير و شوراي سياستگذاري متشكل از سينماگران شناخته شده و حرفهاي همچون محمدمهدي حيدريان، سيد محمد بهشتي، حسين انتظامي، فرهاد توحيدي، عليرضا شجاعنوري و ...میتوانیم با يك تغيير نگرش جدي، شاهد جشنوارهاي پرشور و با حضور بالاي همه اهالي سينما باشيم.
اما پرسش اساسي درباره جشنواره فيلم فجر اين است كه چرا اين رويداد سينمايي كه نزديك به چهار دهه از قدمت آن ميگذرد همچنان آسيبپذير و از يك ثبات جدي برخوردار نيست؟
با شادمهر راستين، نويسنده و كارشناس گفتوگويي انجام داديم و نظرش را درباره اين مهم جويا شديم.
يكي از مهمترين خصيصههاي جشنواره فيلم فجر فراز و نشيبي است كه در همه اين سالها داشته، به نظر شما رويدادهاي سينمايي ساير نقاط جهان هم مثل جشنواره فجر فراز و نشيب زيادي دارند؟
بيشتر جشنوارههاي بينالمللي و هنري در پنجاه سال اخير دچار تحولات ماهيتي و اجرايي شدهاند. مهمترين آنها تعطيلي يك دوره جشنواره كن در سال 1968 و اضافه شدن بخش منتقدان به اين جشنواره است. بنابراين عادي است كه جشنوارهها بنا به شرايط سينماي روز، تغيير در تاكتيك (موارد اجرايي) داشته باشند اما استراتژي اصلي آنها كه حمايت از بخش هنري سينما و اهميت دادن به زبان جهاني سينما براي ارتباط بين فرهنگها به خصوص فرهنگهاي در سايه است، تغيير چنداني نكرده است. البته گرايش فمینيستي در ميان جشنوارهها بيشتر در بخش انتخاب فيلم، داوري و اختصاص جايزه ويژه در دهه اخير، موضوع اصلي تحولات ماهيتي جشنوارههاي هنري است.
اما جشنوارههاي صنفي كمتر دچار تغيير شدهاند و بيشتر خود را با اكرانهاي آثار در فضاي مجازي و مخاطبان غيرحضوري تطبيق دادهاند. بهطوري كه سعي ميكنند با پيشرفتهاي تكنولوژي در توليد و اكران، صنوف تازه تأسيس را جذب خود كنند. از اين رو جشنوارههاي ملي گرايش بيشتري به صنفي شدن و تأثير آراي گستردهتر داوران صنفي در انتخاب آثار دارند و جشنوارههاي هنري بيشتر در برابر سينماي مسلط مثلا سينماي هاليوود يا باليوود به سينماي آلترناتيو بها ميدهند.
اگر بخواهيم بهطور كلي جشنواره فيلم فجر را مورد آسيبشناسي قرار دهيم به نظر شما مهمترين مشكلات جشنواره در تمام اين سالها بوده؟
از دهمين دوره جشنواره فجر در ايران، زمزمههاي اضافه شدن يك جشنواره هنري به نام جشنواره «فردوسي» در ميان سياستگذاران جشنواره فجر شنيده ميشد. سيفالله داد با تأكيد بر جنبه حمايت از «تأليف » در سينما، در نظر داشت كه جوايز اصلي فجر به بهترين فيلم، كارگرداني، نويسندگي، بازيگري و انتخاب ويژه هيات داوران و يك جايزه براي دستاوردهاي فني محدود شود كه توسط گروه محدودي از داوران سينماي هنري (مثلا هفت نفر) در ايام فجر و با رويكرد بينالمللي برگزار شود كه به خاطر نبود جشن خانه سينما در آن دوران امكانپذير نبود.
در اولين اقدام، خانه سينما و صنوف سينمايي همچون ديگر كشورهايي كه اتحاديه و تشكيلات پوياي صنوف سينمايي دارند، به برپايي جشني صنفي براي اعطاي جوايز تخصصي به نام «جشن خانه سينما» اقدام كردند، بهطوري كه برگزيدگان خود را بعد از اكران مردمي فيلمها، تأكيد ميكنم بعد از اكران سراسري و مردمي فيلمها از طريق داوران صنوف انتخاب شده و طي مراسمي به آنها جايزه ميدهند. اين جوايز در چرخه توليد تا اكران (دور دوم اكران) براي فيلمهايي كه استانداردهاي صنفي و سينمايي را رعايت كرده و لايق توجه بيشتري هستند ميتواند همچنان سودآور باشد و برگزيدگان از اين جوايز انتفاع مالي ببرند.
در چنين شرايطي بود كه محمد مهدي عسگرپور اعلام كرد كه بعضي از جوايز تكنيكال سينمايي از جشنواره فجر حذف ميشود كه با انتقاد شديد صنوف مواجه شد چرا كه بهطور غيرمستقيم بر تأثير مالي جوايز در انگيزهبخشي صنوف در ارتقاء سطح كيفي فعاليت خود تأكيد ميكردند. بعد از آن ديگر دبيران جشنواره نسبت به كاهش جوايز در فجر، سياست جديدي اتخاذ نكرده و برعكس به جوايز دولتي جشنواره فجر افزودند كه همين امر تأثير نامطلوبي در كيفيت و اثربخشي جايزه سيمرغ گذاشت. از سوي ديگر، جشنواره بينالمللي فجر كنار جشنواره ملي با توجه به استانداردهاي برگزاري يك جشنواره جهاني، سعي در هنري ـ تأليفي شدن جشنواره بينالمللي داشت كه اوج آن در جداسازي جشنواره جهاني از جشنواره ملي به لحاظ زماني ـ مكاني و مديريتي بود كه در اين امر به دستاوردهايي نيز نايل آمد.
متأسفانه عدم درك مديران و مسوولان سينمايي و نبود هدفمندي مشخص در فضاي جشنوارهاي يعني در مقوله بازار فيلم و نشستهاي تجاري براي توليد مشترك باعث شد نهتنها جشنواره ملي كه جشنواره جهاني هم آسيبهاي جدي ببينند و هنوز هم هستند مديراني كه از جشنواره هنري ـ بينالمللي فجر انتظار افزايش فروش و توليد مشترك دارند. اين بحث از آنجا اشتباه است كه ايران در اكران فيلمهاي خارجي محدوديت قايل شده و سينماي ايران در سطح جهاني دچار تحريم است و اينها را اضافه كنيد به عدم رعايت قانون كپيرايت در سينماي ايران كه اصليترين چالش جهاني شدن سينماي تجاري است.
بعضي از كارشناسان سينمايي معتقدند جشنواره فيلم فجر اساسا جشنواره نيست، بلكه جشن است. شما چه عقيدهاي داريد؟
نميدانم منظور چيست اما انتظارات مديران دولتي از سينما به معناي عام و از جشنواره فجر به معناي خاص، آن است كه كمبودها و ضعفهايشان در امر فرهنگسازي را با محمل جشنواره سينمايي فجر جبران كنند و به سينماگران اجازه استفاده از تريبون جشنواره فجر را ندهند، در اين سالها مردم نشان دادهاند هربار جشنواره فجر تماما دولتي يا حكومتي شده از آن استقبال نميكنند و مديران مجبورند دوباره جشنواره فجر را به مردم و سينماگران بازگردانند.
منظور از جشن يا جشنواره اين است كه به اذعان بسياري از همان كارشناسان، اين رويداد به دورهمي ميان اهالي سينما با نمايش فيلم شبيه است خاصه اينكه برگزيدهها هم چندان با اقبال عمومي همراه نيستند.
من معتقدم هر فعاليت صنفي نياز به دورهميها و جشنهايي دارد كه به غير از فعاليت كاري نشان دهد آن گروه با هم همدل و همراه هستند و مثل يك خانواده كنار هم قرار ميگيرند. در تمام صنوف جشنهاي سالانه و قطعا با موضوع دورهمي وجود دارد، طبيعتا سينما هم مستقل از بقيه صنوف نيست و نياز دارد كه حداقل سالي يكبار اهالي آن دور هم جمع شوند و از بزرگان خودشان قدرداني كنند و به ورود جوانان و تازهكارها خير مقدم بگويند و با يك گردهمايي دوستانه به جنبههاي كاري خودشان عناصر خانوادگي ببخشند تا انگيزههايي براي ادامه كار پيدا كنند.
اما مشكل وقتي ايجاد ميشود كه اين دورهمي با يك جشن موضوعي كه دهه فجر است با قدرتنمايي دولت در دهه فجر توسط كساني كه اصلا در حوزه سينما نيستند آميخته ميشود، مثل خانواده هيات دولت، خانواده نمايندگان مجلس، خانواده حراستيها و... همه آنها دراين گردهمايي صنفي ميآيند.
از ديد منتقد يا خبرنگار كه وقتي وارد اين جمع ميشود متوجه نميشود كه در اين گردهمايي سينماگرها دور هم جمع شدند يا كساني كه دوست دارند در كنار سينماگرها عكس بگيرند ؟
اين اختلاط موضوعي و مخاطبين اين دورهميها باعث ميشود كه هميشه بگويند جشنواره فجر دورهمي است. در حالي كه جشنواره فجر يك فعاليت فرهنگي است و هرچقدر در اين فعاليت فرهنگي افراد آن حوزه حضور بيشتري داشته باشند قطعا نتيجه بخش ميشود. و هر چقدر برگزاركنندگان و مخاطبان از سينما دور باشند نقد شما درست است و متوجه ميشويم تقريبا 10 تا 15 سال است كه ما همچنان از موضوع جشنواره فجر دور ميشويم.
بعضي معتقدند جشنواره فيلم فجر بايد دبير ثابت داشته باشد، آيا دبير ثابت به برگزاري بهتر جشنواره فجر كمكي ميكند؟
در هر فعاليت فرهنگي براي نتيجهبخش بودن نياز به ثبات و امنيت است. متأسفانه جشنواره فجر هم مانند ديگر فعاليتهاي فرهنگي در ايران، ثبات چنداني نداشته و اين امر بيشتر يك بينش فراگير ايراني در سده اخير است. اينكه همهچيز ناپايدار و موقتي، برنامهريزي و اجرا ميشود. اميد است جشنواره فجر به عنوان متداومترين جريان فرهنگي در ايران معاصر، سعي كند با ثبت خود به عنوان يك «ميراث ملي» ديگر دچار تغيير و تحول بنيادين نشود.
به نظر ميرسد در يكي دو سال گذشته اين رويداد فرهنگي هنري، از آن ذات اصلي خود فاصله گرفته و يكجور نگاه سياسي بر آن حاكم شد. البته اگر نگاهي به عمر جشنواره كنيم ميبينيم همواره نگاه سياسي بر جشنواره حاكم بوده اما در سالهاي اخير شدت بيشتري داشته. ديدگاه شما چيست؟
در اين دوره جشنواره فيلم فجر، اميدوارم با حضور شوراي سياستگذاري كاربلد و آشنا به مديريت فرهنگي ـ سينمايي بتوانند تحول چشمگيري در جشنواره فجر ملي ـ بينالمللي و حتا جشن خانه سينما ايجاد كنند. اين دوره به خاطر تعداد كم فيلمهايي كه آماده رقابت در فجر هستند و عدم برگزاري جشن خانه سينما (در چهار دوره اخير) و بيتوجهي به جشنواره جهاني، فرصت مناسبي است كه حتي با تعطيلي موقت يك دورهاي جشنواره فجر ملي، جشنواره فجر گرايش هنري ـ تأليفي خود را تأمين كرده و بر ضرورت برگزاري جشن خانه سينما بيفزايد.
پيشنهاد مشخص آن است كه جشنواره فجر هنري و بينالمللي سال آينده برگزار شود و از هماكنون در تدارك جشن خانه سينما باشيم. با چنين رويكردي قطعا ما شاهد يك فعاليت فرهنگي، هنري، سينمايي و تأليفي در جشنواره جهاني و يك جشن ملي خانه سينما كه به اكران كمك شاياني ميكند در ميان صنوف خانه سينما باشيم و هيچ سياست خارج از سينما بر عملكرد فجر تأثير نگذارد.
تأثير جريانهاي مختلف را بر جشنواره چهقدر آسيبزننده ميبينيد؟
بهطور كلي هر جرياني كه از سينما به عنوان ابزاري براي تبليغ مواردي غير از هنر و فرهنگ بهرهجويي كند و ارتباط مردم با سينما را مختل كند، باعث ميشود كه سينما، اكران و سينماي هنري جاي خود را به «سينماي پنهان» بدهد كه در چند سال اخير شاهد آن هستيم.
به نظر شما براي اينكه جشنواره دوباره محل گردهمايي همه اهالي سينما باشد چه بايد كرد؟
كافي است مديريت آن را به سينماگران بسپارند. در نيمقرن اخير اين سينماي ايران و سينماگران آن هستند كه آبروي فرهنگ و هنر ايراني براي آينده كشور بودهاند و هيچ مقامي در هيچ سمتي به دستاوردهاي سينماگران در صنعت و هنر و ارتباط با مردم نرسيده است.
به نظر شما سينماي ايران براي هر چه بينالمللي شدن چه بايد كند؟ چه بايد كرد كه توليدات مشترك جدي گرفته شود؟
همانطور كه اشاره كردم در بازار فيلم، محصولات سينماي ايران خريدار زيادي دارد به خصوص پخشكنندگان آسيايي كه لازم است اين باور غلط در ذهن مديران و منتقدان اصلاح شود كه همه سينما، سينما غرب خصوصا هاليوود و امريكا نيست. به خاطر اين ذهنيت، بسياري از سينماگران ايراني توجهي به بازار فيلم در آسيا و ديگر كشورهاي توسعه يافته نداشته و خود را از بازارها و روشهاي جديد بازاريابي در حوزه سينما محروم كردهاند. بازار فيلم سينماي ايران حتا ظرفيت مستقل شدن از جشنواره فجر را داشته و نياز به بازنگري در زمان ـ مكان، نحوه مديريت و حتا سياستگذاري آن دارد.
توليد مشترك كه قطعا ارتباطي به جشنواره فجر نداشته و عملا پيشنيازهاي آن يعني ارتباط با بانك جهاني، رعايت حق تأليف و مهمتر از همه تضمين بانك معتبر ايراني براي سرمايهگذار خارجي از موانعي است كه در توليد مشترك همچنان وجود دارد. از اين رو سينماي ايران بيشتر خدمات فروش يا محصول نهايي ميفروشد كه اين ربطي به توليد مشترك ندارد. البته فقط در صنعت سينما اين چالش وجود ندارد و بعد از تحريمهاي جهاني، گريبان تمام صنايع توليدي ايران را گرفته است.