تحليلي بر پايان چهارده ماه درگيري ميان حزبالله و اسراييل
آتشبس در مرز شمالي
عارف دهقاندار
در پي عمليات توفانالاقصي و حمله حماس به سرزمينهاي اشغالي در ۷ اكتبر ۲۰۲۳، حزبالله لبنان با هدف گشودن جبهه دوم عليه رژيم صهيونيستي و كاستن از فشار نظامي بر غزه، وارد درگيري محدود و كنترل شده با اين رژيم شد. اين اقدام كه با عملياتهاي محدود موشكي و توپخانهاي در مناطق مرزي آغاز شد، به تدريج به درگيريهاي گستردهتر در طول نوار مرزي تبديل گرديد. حزبالله با اين استراتژي توانست بخش قابل توجهي از توان نظامي اسراييل را به سمت مرزهاي شمالي منحرف نمايد و تعداد زيادي از ساكنان بخشهاي شمالي سرزمينهاي اشغالي را آواره نمايد. حزبالله با استفاده از تاكتيكهاي متنوع نظامي، از حملات پهپادي گرفته تا عملياتهاي موشكي عليه مواضع نظامي و راداري اسراييل، توانست ضمن وارد كردن خسارات به زيرساختهاي نظامي اسراييل، هزينههاي سنگيني را به اين رژيم تحميل كند. اما پس از عمليات انفجار پيجرها، معادلات جنگ وارد مرحله جديدي شد و رژيم صهيونيستي سطح درگيريها را در جبهه شمالي بالا برد.
نقطه عطف اين درگيريها را ميتوان ترور سيد حسن نصرالله، دبيركل فقيد حزبالله و سيد هاشم صفيالدين دانست كه به هر حال ضربه قابلتوجهي به حزبالله بود. البته حزبالله پس از آن توانست كه تا حدي كادر فرماندهي خود را ترميم نمايد، اما واقعيت اين است كه به سختي ميشود كه جاي چهرههاي كاريزماتيكي همچون شهيد نصرالله را پر كرد. اين ضربات وارده، تغييرات قابل توجهي در مواضع حزبالله ايجاد كرد. بهطوري كه شيخ نعيم قاسم، دبيركل جديد اين حزب، تا حدي از مساله ضرورت آتشبس در غزه عقبنشيني نمود. از سوي ديگر، رژيم صهيونيستي پس از حادثه مجدلالشمس، استراتژي خود را بر تضعيف زيرساختهاي حياتي حزبالله متمركز كرده بود. هدف نهايي اين استراتژي، خلع سلاح حزبالله و عقب راندن نيروهاي آن تا پشت رودخانه ليتاني بود. اما اين رژيم نيز درنهايت مجبور شد از بخشي از اهداف بلندپروازانه خود عقبنشيني كند.
توافق آتشبس جديد كه برمبناي قطعنامه 1701 شكل گرفته، نشاندهنده واقعبيني دو طرف نسبت به هزينههاي سنگين تداوم درگيري است. در طول چهارده ماه گذشته، طرفين خسارات قابل توجهي را متحمل شدند و ادامه اين روند ميتوانست پيامدهاي غيرقابل جبراني براي هر دو طرف داشته باشد. اسراييل در اين جنگ اميدوار بود كه با تضعيف شديد حزبالله، به نوعي از حالت تهديد وي خلاص شود، اما واقعيت نشاندهنده اين است كه حزبالله غيرقابل حذف است و لذا تلآويو به آتشبس تن داد.
اسراييل تمايل دارد با برقراري آتشبس در شمال، شرايط را براي بازگشت آوارگان به خانههايشان فراهم كند. اين مساله، همراه با فشارهاي بينالمللي و داخلي، نقش مهمي در پذيرش آتشبس از سوي تلآويو داشت. نكته قابل تأمل در توافق جديد، افزوده شدن دو عنصر جديد به مفاد قطعنامه 1701 است: نخست، تشكيل هيات نظارتي امريكايي-فرانسوي براي نظارت بر اجراي توافق، و دوم، ضمانتنامه كتبي امريكا به اسراييل مبني بر حق پاسخگويي به حملات احتمالي آينده حزبالله.
آتشبس اخير ميان حزبالله و رژيم صهيونيستي، اگرچه برمبناي قطعنامه 1701 سال 2006 شكل گرفت، اما واجد ويژگيهاي جديدي است كه آن را از توافق پيشين متمايز ميكند. اسراييل در اين نبرد چهارده ماهه توانست ضربات سنگيني به زيرساختهاي نظامي و تشكيلاتي حزبالله وارد كند، بهويژه با ترور رهبران ارشد اين گروه، اما در تحقق هدف اصلي خود يعني تغيير بنيادين ترتيبات امنيتي در مرز لبنان و خلع سلاح كامل حزبالله ناكام ماند. نكته قابل تأمل اين است كه عليرغم خسارات وارده، اين نبرد بار ديگر نشان داد كه حذف كامل حزبالله به عنوان يك نيروي مقاومت در منطقه امكانپذير نيست، و همين واقعيت، اسراييل را برخلاف رويكردش در غزه، به پذيرش آتشبس با شروطي سختگيرانهتر سوق داد.
از منظر راهبردي، اين آتشبس ميتواند نقطه عطفي در معادلات منطقهاي باشد. آتشبس در جبهه شمالي اين امكان را به اسراييل ميدهد كه تمركز خود را بر غزه معطوف كند. اين مساله ميتواند زمينهساز تحولات جديدي در منطقه، از جمله احياي طرح صلح ابراهيم باشد. پيشبيني ميشود كه با پشتيباني استراتژيك ايالاتمتحده و همراهي كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس، مصر و اردن، تلاشهاي گستردهاي براي احياي اين طرح تا اواخر سال 2025 صورت گيرد. با اين حال، نبايد از نظر دور داشت كه اين آتشبس بهگونهاي تنظيم شده كه احتمال نقض آن و از سرگيري درگيريها همواره وجود دارد.
در سطح داخلي اسراييل، اين توافق ميتواند پيامدهاي سياسي قابلتوجهي داشته باشد. اعتراضات گسترده طيفهاي مختلف سياسي نسبت به اين توافق، كه آن را نوعي شكست براي اسراييل ميدانند، ميتواند نتانياهو را با بحران سياسي جدي مواجه كند. از سوي ديگر، حزبالله نيز از اين نبرد درسهاي مهمي آموخته است. اين تجربه، عليرغم خسارات وارده، ميتواند به بازنگري در استراتژيهاي نظامي و امنيتي اين گروه و در نتيجه تقويت توان بازدارندگي آن در درازمدت منجر شود. نكته مهم اين است كه سايه تهديد متقابل ميان دو طرف همچنان پابرجاست و اين مساله ميتواند بر آينده روابط و معادلات منطقهاي تاثيرگذار باشد.
پژوهشگر امنيت بينالملل