گزارش «اعتماد» از وضعيت تالابهاي كشور
مرگ بيصدا
نسرين نيكنام
آخرين گزارش و مطلبي كه درباره وضعيت تالابهاي كشور منتشر شده، مربوط به شهريور 1403 است. در اين گزارش كه تسنيم منتشر كرد، آمده است كه ايران در تابستان 1403 با يكي از گرمترين دورههاي تاريخ خود مواجه شد. اين موج گرما كه بسياري از مناطق كشور را درنورديد، تاثيرات مخربي بر محيطزيست و به ويژه تالابهاي كشور گذاشته است؛ همچنين در اين گزارش به تصاوير ماهوارهاي يا آنهايي كه در شبكههاي مجازي انتشار يافته، اشاره كرده و گفته 9 تالاب مهم ايران ازجمله انزلي، هامون، جازموريان، بختگان، حوض سلطان، درياچه نمك، بامدژ و شيمبا در همين تابستان به دليل كمبود بارندگي، افزايش دما و برداشت بيرويه از منابع آبي به طور كامل خشك شدهاند و حالا يك سوال اين كه آيا خشك شدن تالابها فقط به دليل گرماي هوا و تغييرات آب و هوايي است؟ پاسخ اين پرسش خيلي عيان است؛ خير. دلايل ديگري هم در خشك شدن تالابهاي كشور دخيل بوده و هست كه يكي از مهمترين دلايل آن انسانها و رفتار بد آنها با طبيعت است كه هزاران نمونه از آن وجود دارد كه ميتوان به آن اشاره كرد. البته اين رفتار فقط منوط به تالابها نيست، در همه جا انسانها رفتار غيرانساني با طبيعت داشتند. اما در مورد تالابها نمونه بارز آن تصميمي بود كه محمود احمدينژاد درباره درياچه اروميه گرفت و روي آن جاده زد و اكوسيستم و حيات آن را طوري بههم زد كه ديگر درياچه اروميه هيچ وقت به حالت 20 سال پيش خود بازنگشت، درباره درياچه اروميه چندي پيش گزارشي در همين روزنامه منتشر شد كه ميتوانيد آن را هم بخوانيد.
تالابهاي ايران در چه شرايطي هستند؟
اما اينطور كه آرزو اشرفيزاده، مديركل دفتر حفاظت و احياي تالابهاي سازمان حفاظت محيطزيست به تسنيم گفته، به جز تالاب انزلي كه با دريا در ارتباط است، ديگر تالابهاي كشور كه به آنها اشاره شده است، جزو تالابهاي داخلي بوده كه بيشتر تحتتاثير اقليم قرار ميگيرند. در مرداد ماه، اوج گرما و بيشترين شدت تبخير از سطح تالابهاي داخليمان را داشتيم اما برخي تالابهايي كه در اينجا به آنها اشاره شده است مانند حوض سلطان و درياچه نمك، تالابهاي فصلي هستند كه خشك شدن آنها در مرداد ماه و فصل تابستان دور از انتظار نيست. البته اين را هم بدانيد كه زنده ماندن تالابها به عوامل مهم ديگري هم بستگي دارد؛ مثلا بارندگي زياد يا سيلابهاي بزرگ. اما درنهايت عوامل انساني هم باز با حفر چاههاي مجاز و غيرمجاز و كشاورزي در اطراف تالابها در خشك شدن تالابها نقشآفريني ميكنند. در ايران سه ميليون هكتار تالاب وجود دارد كه يك و نيم ميليون هكتار آن در كنوانسيون رامسر كه يكي از قديميترين معاهدات بينالمللي محيطزيستي است، ثبت شده است. تالابهايي كه هزاران سال وجود داشتهاند و از بركت وجود آنها تمدن و فرهنگ و اجتماعات انساني شكل گرفته است. ازسوي ديگر اسماعيل كهرم، فعال زيستمحيطي از تبعات فرامنطقهاي خشك شدن تالابها ميگويد: «ما تالاب هورالعظيم را داريم كه با عراق مشترك است يا هامون را كه با افغانستان. درياچه اروميه هم اگر خشك شود تبعات آن براي كشور تركيه هم خواهد بود.» درنهايت اينكه سازمان حفاظت محيطزيست طرح بينالمللي حفاظت از تالابهاي ايران با هدف حفاظت و احياي اكوسيستمهاي تالابي كشور را با همكاري برنامه توسعه ملل متحد و حمايت مالي صندوق تسهيلات جهاني پيگيري كرده، اما عدم تخصيص اعتبارات صندوق تسهيلات محيطزيست جهاني (GEF) سبب شد اين طرح در فاز بعدي و از سال ۱۳۹۶ با مشاركت مالي دولت ژاپن فعاليتهاي خود را به صورت متمركز با موضوع كشاورزي پايدار در حوزههاي آبخيز درياچه اروميه و دو تالاب شادگان و بختگان انجام دهد و درنهايت پروژه رايزنيهايي براي جلب حمايتهاي بينالمللي همچنان ادامه دارد و اين اميد وجود دارد كه بتوان با يك برنامهريزي درست و صرف هزينههاي بهجا و مناسب اقدامي براي حفظ تالابهاي كشور انجام داد.
همه مقصريم
آگاهي از صحت و سقم تمام اين اظهارنظرها بهانهاي شد تا با امين معقول، فعال محيطزيست گفتوگو كنيم. او ميگويد: «همه چيز مشخص است و نياز به تكرار ندارد، يعني همين صحبتهايي كه امروز درباره وضعيت تالابها بيان ميشود، سالهاي گذشته هم بيان شد و بيشك در سالهاي بعد هم تكرار ميشود. سوال اينكه آيا حرف زدن تنها فايده دارد، من اين سوال را از شما ميپرسم، اما در يك كلام ميگويم كه حال تالابهاي كشور خوب نيست و اين خوب نبودن هم دلايل متعددي مانند آلودگي تالابها، تامين نشدن حقابه، كاهش بارشها و... دارد. اينها را فقط من نميگويم حتي مسوولان سازمان محيطزيست هم ميدانند.» او ادامه ميدهد: «ميدانيد داستان خشك شدن يا درمعرض خشكي قرار گرفتن تالابها از كدام تالابها شروع شد؟ از گاوخوني، پريشان و اروميه. بعد با بختگان، هامون، هورالعظيم، ميقان، ميانكاله، قوريگل، انزلي، صابري، هيرمند، يادگارلو و لپو در مازندران به اوج رسيد.
همچنان هر چند روز يكبار خبر خشكي يكي ديگر از تالابهاي كشور را ميشنويم، درحالي كه عمر بعضي تالابهاي ايران كه اين روزها يكي پس از ديگري به سرعت در حال خشك شدن هستند، به بيش از چند هزار سال ميرسد؛ تالابهايي كه به جاي كمك به بهبود وضعيت هوا، حالا به كانونهاي توليد ريزگردها و گرد و غبار تبديل شدهاند.» اين فعال محيطزيست و طبيعتگرد به اين مساله اشاره كرد كه بارها شنيدهايد كه تغييرات اقليم و كم شدن بارشها، برخي از دلايل خشك شدن تالابها هستند، اما انسان هم براي داشتن اين زيستبومهاي بيهمتا بايد ياد بگيرد كه همانگونه كه تالاب انواع عملكردها و اجزاي زنده و غيرزنده محيطزيست را در كنار يكديگر حفظ و نگهداري ميكند، او هم بايد به اين درجه از درك برسد كه به صلاح اوست كه اين زيستبومها را حفظ و حمايت كند. باور معقول اين است كه خشكي تالابها نهتنها بر تنوع زيستي گياهي و جانوري به ويژه پرندگان مهاجر به طور جدي اثرگذار است، بلكه حيات بسياري از دوزيستان را نيز تهديد ميكند. خشك شدن تالابها ميتواند آن را به يكي از بسترهاي خطرناك توليد گرد و غبارهاي سمي و نمكي در شعاع ۵۰۰ كيلومتري در مركز ايران تبديل كند و اين يك هشدار جدي است.