ظريف بهانه است
كينه پايداريها و حاميان جليلي از ظريف از خورشيد ميانه آسمان هم روشنتر است، چراكه كاريزما و تلاش شبانهروزي او را مانع از تحقق روياي خود در تسخير پاستور و عامل پيروزي پزشكيان ميدانند. پس انتقام از شخص ظريف و در مرحله بعد انتقام از پزشكيان و كساني كه به او راي دادهاند را هدفي جدي براي خود ميدانند. اين همه عناد و لجبازي روي موضوع انتصاب ظريف در شرايطي است كه از يك طرف كشور در شرايط بسيار پيچيده داخلي و خارجي قرار دارد و با چالشها و ناترازيهاي متعدد در داخل و گرفتاريهاي مهمي در عرصه بينالملل مواجه است. شرايط ناپايدار منطقه، تعارضات جدي با اروپا و آژانس بينالمللي انرژي اتمي و روي كار آمدن ترامپ در كنار مشكلات جدي اقتصادي كشور، كمبود منابع و كسري بودجه دولت، ناترازيهاي گسترده در انرژي، اقليم و نيروي انساني و خيلي چيزهاي ديگر وضعيت را به قدري بغرنج كرده كه بياغراق اگر همه ظرفيت تصميمگيري و اجرايي كشور با وحدت كامل در زبان و عمل نيز كنار هم قرار گيرند معلوم نيست از پس حل اين چالشها و رساندن كشور به ساحل نجات برآيند. از طرف ديگر جايگاه ظريف در دولت، موقعيت اجرايي عجيب و غريبي نيست و معاونت راهبردي بيشتر يك اتاق فكر براي دريافت و انتقال ايدهها و راهكارهاي اداره كشور به دولت است. در چنين شرايطي اصرار برخي گروههاي خاص در مجلس بر عزل ظريف و اجراي قانون پراشكال و پرابهام تصدي مشاغل حساس بيش از آنكه برآمده از درد قانونمندي و دلسوزي براي كشور باشد ناشي از تلاش براي چنگ و دندان نشان دادن و به تعبير عاميانه «كم كردن روي دولت» است. اين درحالي است كه نظر مقام معظم رهبري نيز در اين خصوص به مجلس مدعي ولايتمداري منتقل شده است.
در اين ميان، چرخش عجيب رييس مجلس از همراهي به تقابل با دولت نيز بسيار شگفتانگيز است. درحالي كه به نظر ميرسيد قاليباف از آنچه در جريان انتخابات مجلس و رياستجمهوري اخير بر وي رفت اندكي درس گرفته و به درك بهتري از پيرامون خود و رويكرد و روش تندروها رسيده باشد و جايگاه خود را به عنوان يكي از ستونهاي وحدت و عقلانيت در نظام سياسي كشور بازيابد و وجهه همت خود را بر محدود كردن تندروها در فضاي مجلس قرار دهد، اما موضعگيريهاي اخير نشان ميدهد دوباره در پي تكرار اشتباهات قبلي است. بعيد است قاليباف پس از دو دهه سياستورزي در ايران نداند كه در پازل سياسي تندروها هيچگاه جايي نداشته و ندارد و به موقعيت مطلوب بازسازي برند سياسي خود پشت پا بزند. اگر هم اين موضعگيريها چنانكه شنيده ميشود در پي برخي تغييرات و انتصابات مديريتي در دولت باشد كه محل تاسف فراوان است به ويژه آنكه قاليباف تاكنون نيز سهم مناسبي در تقسيم دولت گرفته است.
به هر روي به نظر ميرسد جريانهاي سياسي تندرو كشور و خصوصا «سوپر انقلابيها» هنوز پيام و درس اصلي انتخابات اخير را درنيافتهاند يا خود را به نديدن و نشنيدن ميزنند. عدم مشاركت بيش از نيمي ازمردم در انتخابات مهم رياستجمهوري اخير نشان داد فرصت زيادي براي حفظ مردم در كنار نظام و بهرهگيري از ظرفيت و سرمايه اجتماعي كشور باقي نيست و نبايد با دعواهاي بيهوده همان را هم به هدر داد. همان قريب به پنجاه درصدي هم كه مشاركت كردند اگر ميخواستند رويههاي قبلي و مطلوب تندروها بر اداره كشور حاكم باشد كانديداي موردنظر آنها را انتخاب ميكردند. پايداريچيها و كيفكشهاي مجلس يا بايد اين پيام را شنيده باشند يا قوه عاقله نظام آن را با صداي بلند در گوش آنها بخواند و به آنها بفهماند. اينگونه نيست كه اگر روياهايشان تعبير شود و دولت پزشكيان هم زمين بخورد و از عهده اداره كشور برنيايد عروسي به كوچه آنها ميرسد. سوراخ كردن اين كشتي همه را غرق خواهد كرد. از ما گفتن.