• ۱۴۰۳ شنبه ۲۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5931 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۴ آذر

گزارشي از متن و حواشي هجدهمين جشنواره مستند «سينماحقيقت»

خوب، بد، خنثي

تينا جلالي

ساعت 2 بعدازظهر است، وقتي از اتوبوس زير پل حافظ پياده مي‌شوم به سرعت به سمت پرديس چارسو حركت مي‌كنم. محدوده پل حافظ تا مقابل پرديس چارسو آنقدر شلوغ و پرهمهمه است كه انگار نصفي از جمعيت تهران در اين منطقه حاضر هستند، ترافيك وحشتناك و آلودگي هوا و آلودگي صوتي را فاكتور بگيريم، بدون اغراق 50 موتور همزمان با هم از چهار طرف خيابان حركت مي‌كنند و با هر قدم از كنارمان رد مي‌شوند، آدم‌هايي كه در هم مي‌لولند، به نظر مي‌رسد فضاي خيابان‌هاي هندوستان را نظاره‌گر هستيم، پرسشي كه براي بارها و بارها در ذهنم تداعي مي‌شود اينكه اين فضا چه قرابتي با يك رويداد فرهنگي آن هم بين‌المللي دارد؟ واقعا مهمان‌هاي خارجي از اين گذرگاه كه عبور مي‌كنند درباره ماهيت جشنواره با خودشان چه فكر مي‌كنند؟ تهران مناطق زيبا و دلنشين كه مناسب برگزاري رويداد فرهنگي و هنري باشد، كم ندارد آن وقت اينجا با اين شلوغي و هياهو براي برگزاري جشنواره؟ البته به نظر مي‌رسد ظرف چند سال اخير حجم شلوغي اين منطقه بيشتر هم شده باشد.

به سمت جلو حركت مي‌كنم و آرام از لاي بي‌شمار موتوري رد مي‌شوم تا خداي ناكرده نه به آنها برخورد كنم و نه آنها به من برخورد كنند، به عبارتي نه براي آنها دردسر درست كنم نه براي خودم.

در همين چند قدم فاصله بين ايستگاه اتوبوس تا پرديس چارسو، آنقدر اعصابم خرد مي‌شود كه مدام با خودم مي‌گويم اين دالان پر از هياهو به همه‌ چيز شباهت دارد غير از مكان فرهنگي، باز صد رحمت به ورودي برج ميلاد و پرديس ملت كه حداقليات يك محيط مناسب فرهنگي را دارد.

به هر حال وارد پرديس چارسو مي‌شوم و نفس راحتي مي‌كشم، از آسانسور بالا مي‌روم، از اينجا به بعد اوضاع منظم و مطلوب مي‌شود .

 

مشكلات ايل بهمئي

از پله‌هاي طبقات بالا مي‌روم و بعد از عبور از گيت با همكاران سلام و احوالپرسي مي‌كنم و وارد يكي از سالن‌هاي سينما مي‌شوم. يكي از فيلم‌هاي به نمايش درآمده با عنوان «ايل من بهمئي» به كارگرداني آقاي احساني نظرم را جلب مي‌كند، قصه به مشكلات قوم بهمئي مي‌پردازد و مستندساز در خلال گفت‌وگو با بعضي از آنها، به اوضاع غم‌انگيز آن خطه كه همان از بين رفتن كوچ‌نشيني و ايل است، اشاره دارد.صداي نصرالله مدقالچي هم در لابه‌لاي فيلم دلنشين است. ايل من بهمئي يكي از فيلم‌هاي به لحاظ موضوعي حايز اهميت است.

 

حس خوب تماشاي مستند

از اين سالن كه بيرون مي‌آيم و بلافاصله وارد سالن فيلم «رخ» مي‌شوم، اول فكر مي‌كردم نتوانم با اين فيلم ارتباط برقرار كنم، اما فيلم آنقدر به دلم نشست كه دوست نداشتم تمام شود.

كوتاه اينكه مستند «رخ» به معناي واقعي خوب و فيلم كاملي است، كارگردان به علي‌اكبر صادقي نزديك مي‌شود و تفكر و انديشه‌اش را دوست‌داشتني روايت مي‌كند. پيش از تماشاي فيلم از چهره و ظاهر علي‌اكبر صادقي اين برداشت را داشتم كه آدم عبوسي باشد، اما اين فيلم نه تنها ابعاد شخصيتي اين نقاش را براي من باز كرد كه مرا مشتاق كرد از استاد صادقي بيشتر بدانم و آرزو كنم روزي او را از نزديك ببينم. از سام كلانتري فيلم‌هاي ديگري هم ديده بودم، اما «رخ» جذاب و دوست‌داشتني‌تر از كار درآمده بود. فرصت آناليز در اين مجال كوتاه نيست، اما فقط اين را بگويم كه با حس و حال خوب از سالن خارج شدم.

 

مستند كه فرمايشي نيست

امسال يكي از انتقادها به جشنواره سينماحقيقت، حجم بالاي حضور ارگان‌ها و سازمان‌هاي دولتي است. با مريم بحرالعلومي، كارگردان و تهيه‌كننده جوان سينما كه به تماشاي يكي از مستندها آمده صحبت مي‌كنم، او هم همين نظر را دارد.

وقتي نظرش را درباره جشنواره مي‌پرسم، مي‌گويد: امسال استقبال از جشنواره بسيار خوب است، اما نكته‌اي كه وجود دارد، به نظر تعدد آثار ارگاني زياد ديده مي‌شود. اما آن چيزي كه اهميت دارد و نبايد فراموش كنيم، ذات اصلي مستند است كه بايد با حقيقت‌جويي همراه باشد و مستندسازان نبايد براي خوشايند ارگان‌هاي حامي خود يا صرفا براي خوشايند جشنواره‌ها، برخلاف واقع فيلمي بسازند.

او ادامه مي‌دهد: اگر سينماي مستند نيز مانند بخشي از سينماي داستاني، فرمايشي شود و در نتيجه دچار تحريف، از رسالت حقيقت‌طلب خود دور مي‌شود و فاقد ارزش خواهد بود. همان‌طور كه اعمال مميزي‌ها به آثار به واقع مستند آسيب مي‌زند.

حرفه‌اي و جسورانه

يكي از مستندهايي كه توجهم را جلب كرد و انصافا عالي از كار درآمده بود، «خيايان سوم سئول» بود. از فوتبال بيشتر در حد تيم پرسپوليس و استقلال و تيم ملي مي‌دانم و شناخت زيادي از مختصات و حواشي گوناگون آن ندارم. از فساد در فوتبال در رسانه‌ها بارها و بارها شنيده بودم، اما پيگير جزييات آن نبودم، اما وقتي فيلم را ديدم با خودم گفتم دختر ببين پشت صحنه فوتبال چه خبر است! با رفتن تيم ملي به جام جهاني جيغ بنفش مي‌كشيم، با پيروزي پرسپوليس به هوا مي‌پريم، اما از ماجراها و اتفاق‌هاي پشت پرده فوتبال (به عنوان مخاطب عام) چيزي نمي‌دانيم، از اين حيث به نظرم كارگردان مستند «خيايان سوم سئول» خيلي هوشمند و جسورانه و البته حرفه‌اي توانسته بود قضايا را باز و به ما نشان بدهد و بي‌طرف ماجرا را روايت ‌كند.

تصاويري كه از سي سال فوتبال ايران و تلاش فوتباليست‌ها براي رسيدن به جام جهاني در مستند نشان داده مي‌شود حاصل زحمت سه دهه تلاش و كوشش كارگردان و همراهي با تيم ملي است كه ستودني است.

 

بلاهايي كه بر سر فوتبال ما آوردند

با هيجان تماشاي فيلم فوتبالي از سالن نمايش «خيابان سوم سئول» بيرون مي‌آيم. محمودرضا رضايي، كارگردان و علي ولي‌اللهي، نويسنده اين مستند را مي‌بينم، با كارگردان كوتاه درباره چگونگي ساخت اين فيلم صحبت مي‌كنم، او مي‌گويد: فيلم ساختن در حوزه تيم ملي در رقابت‌هاي بين‌المللي بسيار سخت است، اما من به واسطه اينكه سه دهه در كنار تيم ملي به عنوان مستندساز حضور داشتم و تجارب زيادي در اين حوزه كسب كرده بودم، توانستم اعتماد مسوولان را جلب كنم و اين فيلم را بسازم حتي نوعي آزادي عمل در روايت و ساختار فيلم هم داشته باشم .

او توضيح مي‌دهد: هميشه دوست داشتم مستند سينمايي درباره متن و حواشي فوتبال ايران بسازم و در آن بگويم كه چقدر نيروهاي غيرورزشي تاثير منفي در فوتبال دارند و بر سر فوتبال ما چه بلايي آوردند.

اين كارگردان در ادامه صحبتش مي‌گويد: به نظرم فوتبال يكي از اصلي‌ترين موضوعات در بحث وفاق ملي است و در جنبه‌هاي مختلف مي‌تواند ورود پيدا كند و از آنجايي كه با شادي و هيجان جمعي مردم همراه است براي روحيه جامعه خوب و بسيار كمك‌كننده است.

از كارگردان مي‌پرسم صحبت‌هايي كه در فيلم از پشت صحنه فوتبال مطرح مي‌شود جسورانه است، با مشكلات سانسور مواجه بوديد؟ كه رضايي مي‌گويد: سعي كردم راوي منصفي باشم، از بسياري از مسوولان دعوت كرديم در اين فيلم حضور داشته باشند، اما متاسفانه بعضي امتناع كردند و خب عدم حضورشان از عهده ما خارج بود، اما هر كسي كه به دعوت ما پاسخ مثبت داد حرف‌هايش را در فيلم گذاشتيم و هيچ حرفي را سانسور نكرديم و سانسور نشد و در نهايت قضاوت را به مخاطب واگذار مي‌كنيم.

اين كارگردان با بيان اينكه از آقاي حميدي‌مقدم، دبير جشنواره تشكر مي‌كنم كه از ما حمايت كرد، گفت: اين فيلم 120 دقيقه بود و براي نمايش در جشنواره به 95 دقيقه كوتاهش كرديم، در نظر بگيريد ۲۸ سال راش و تصاويري كه جمع كرده بودم طي دو سال در كنار هم طوري قرار دهيم كه مخاطب با آن ارتباط برقرار كند و خب اين بسيار كار سختي بود، اما از نتيجه كار راضي هستيم. به كارگردان گفتم: اين فيلم ارتباط خوبي با مخاطب عام برقرار مي‌كند، او در جوابم گفت: با وجود اينكه مردم ايران اهل سينماي مستند نيستند و تماشاي فيلم طنز را بيشتر ترجيح مي‌دهند، اما ما قطعا اين فيلم را به اكران عمومي در مي‌آوريم.

 

اعتبار جشنواره با فيلم‌هاي باكيفيت و جسور تعالي پيدا مي‌كند

يكي از انتقادهايي كه به جشنواره امسال بود اينكه فيلم‌هاي با مضامين حساس كنار گذاشته شده بودند و به بخش مسابقه راه پيدا نكردند و به جايش فيلم‌هاي بي‌كيفيت خنثي فرصت حضور پيدا كردند. در آسانسور عليرضا حسيني، عضو شوراي سياستگذاري جشنواره سينماحقيقت را مي‌بينم، حسيني از مستندسازان محترم و مهربان است در پاسخ به سوالم مي‌گويد: امسال نسبت به يكي، دو سال گذشته موضوع فيلم‌ها جسورانه‌تر و تعداد مستندهاي پرمخاطب بيشتر است.

به حسيني مي‌گويم: بعضي فيلمسازان نسبت به عدم نمايش فيلم‌شان در جشنواره گلايه دارند، او با اشاره به اينكه همواره اعتراض نسبت به راه نيافتن بعضي فيلم‌ها به بخش مسابقه وجود دارد، توضيح مي‌دهد: اگر فيلمي استاندارد كيفي قابل قبولي داشته باشد در جشنواره نمايش دارد، زيرا كه اعتبار جشنواره با حضور فيلم‌هاي باكيفيت و جسور تعالي پيدا مي‌كند.

او ادامه مي‌دهد: معتقدم سينماي مستند ايران همچنان پيشرو و يك گام در توجه به مسائل جامعه جلوتر است و امسال نيز فيلمسازان فيلم‌هاي خوبي ساخته‌اند. سينماي مستند تكلف‌هاي سينماي داستاني را در ساخت ندارد و فيلمسازان مستند با سعه صدر و از خودگذشتگي فيلم مي‌سازند، مي‌توان گفت بخشي از كم‌كاري سينماي بدنه در توجه به مسائل و مشكلات اجتماعي در فيلم‌هاي مستند جبران مي‌شود.

او همچنين درباره حجم بالاي فيلم‌هاي ارگاني مي‌گويد: به هر حال چنين فيلم‌هايي در جشنواره هستند، زيرا توليد فيلم در ايران مقدار زيادي وابسته به بودجه‌هاي دولتي و ارگاني است كما اينكه در ديگر جشنواره‌هاي داخلي نيز فيلم‌هاي ارگاني و دولتي حضور دارند. اميدواريم توليد فيلم‌هاي مستند و داستاني در كشور تا حد ممكن توسط بخش خصوصي انجام شود در اين صورت جسورانه‌تر نيز خواهند بود.

 

كتابخانه ويديويي

يكي از بخش‌هاي پرمخاطب جشنواره سينماحقيقت، كتابخانه ويديويي است، در اين بخش كه اتاقك شيشه‌اي به آن اختصاص داده شده، فيلم‌هاي بخش مسابقه را به دلخواه مي‌توانيم روي مانيتور يا لپ‌تاپ ببينيم. به اين بخش «ويديو لايبرري» هم گفته مي‌شود.

البته غير از جشنواره، بيش از 900 مستند، انيميشن كوتاه و فيلم تجربي از توليدات مركز گسترش در ادوار مختلف در بخش «كتابخانه ويديويي» در مركز هم در دسترس قرار گرفته، اما عجالتا در فضاي جشنواره به نظر مي‌رسد انتخاب فيلم‌هاي جشنواره است.

آسانسور را در كتابخانه ويديويي تماشا مي‌كنم، فيلمي كه سوژه اجتماعي دارد و با لحظات آن بسيار اشك ريختم. آسانسور درباره يكي از شخصيت‌هاي سريال «ياغي» است و داستان زندگي مردي را كه از دام اعتياد نجات پيدا كرده، روايت مي‌كند. قصه زندگي محمد صابري كه به واسطه آسيب‌هايي كه از اعتياد مي‌بيند، سيزده سال از پسر و خانواده‌اش بي‌خبر است. فيلم آسانسور لحظات غم‌انگيز زيادي دارد، اما جواد رزاقي‌زاده، كارگردان اين فيلم، داستانش را به خوبي روايت و حق مطلب را درباره سوژه‌اي كه انتخاب كرده، ادا مي‌كند.

البته كه تلاش محمد كارت براي زندگي دوباره به محمد صابري و نجات او از دام اعتياد ستايش‌برانگيز است.

اما بعد از تماشاي فيلم در مانيتور با خودم گفتم: انصافا لذت تماشاي فيلم روي پرده عريض سالن چيز ديگري است.

 

هم سالن‌هاي شلوغ و هم سالن‌هاي خالي

در جشنواره سينماحقيقت، آثار فيلمسازان طي يك هفته به نمايش درآمده و تا امروز يعني شنبه 24 آذر نمايش فيلم‌ها ادامه دارد. لحظات مختلفي را در جشنواره تجربه مي‌كنيم و كرديم، به اين صورت كه براي بعضي فيلم‌ها صف‌هاي طولاني تشكيل شد، در سالن بعضي فيلم‌ها، صندلي‌ها كيپ تا كيپ جمعيت پر بود و مخاطبان حتي روي پله‌‌ها نشسته بودند، چند فيلم به سانس فوق‌العاده راه پيدا كردند، اما خب بعضي فيلم‌ها هم بودند كه فقط يك رديف صندلي مخاطب داشتند.

خلاصه اينكه در جشنواره امسال هم فيلم‌هاي باكيفيت خوب اكران شد و هم فيلم‌هاي ضعيف كه صداي بعضي منتقدان و اهالي رسانه را بلند كرد. اما آن چيزي كه زياد مشهود بود، استقبال علاقه‌مندان سينماي مستند از اين رويداد زياد بود.

 

يك اتفاق ويژه

يكي از روزهاي جشنواره كه در سالن قدم مي‌زدم با خيلي از جمعيت روي پله‌ها مواجه شدم و در ميان آنها چشمم به محمدجواد ظريف افتاد، حضور ظريف در جشنواره بلافاصه در خبرگزاري‌ها بازتاب گسترده داشت و در فضاي مجازي به سرعت وايرال شد . معاون برنامه‌ريزي و نظارت راهبردي رييس‌جمهور با چهره هميشه خندانش در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: اصولا هنر نقش بسيار مهمي در ديپلماسي دارد، چراكه با زباني صحبت مي‌كند كه براي همه قابل فهم است. خيلي‌ها از مستند براي تحريف تاريخ استفاده مي‌كنند البته اين يك ابزار است كه مي‌توان از آن براي ارايه يك روايت درست به مخاطب با زباني شيوا و جذاب استفاده كرد.

ظريف درباره اهميت جشنواره بين‌المللي «سينماحقيقت» توضيح داد: اين جشنواره فرصتي براي هنرمندان و افرادي است كه زحمت مي‌كشند و معلوم نيست در اكران امكاني براي ديده شدن داشته باشند. اين افراد از طريق اين جشنواره‌ها فرصت پيدا مي‌كنند تا با مخاطب عمومي و مردم آشنا شده و مردم نيز با آنها آشنا شوند و بتوانند از اين هنر استفاده كنند.

عيبِ مي ‌جمله چو گفتي، هنرش نيز بگو

در اين نوشته به همان اندازه كه از جشنواره انتقاد داشتيم، بد نيست از تلاش شبانه‌روزي كادر برگزار‌كننده اين رويداد هم يادي كنيم، دوستان و همكاران در ستاد خبري و روابط عمومي كه با احترام و محبت با اهالي رسانه در برگزاري هر چه بهتر اين جشنواره تلاش مي‌كنند.

راستي شما فيلمساز و هنرمند كه اين گزارش را مي‌خوانيد، اين جشنواره امروز هم در پرديس چارسو داير است، از فرصت باقيمانده استفاده كنيد و ماحصل زحمات فيلمسازان را ببينيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون