براي درگذشت ژاله علو
از خوبان جهان يك نفر كم شد
تينا جلالي
ژاله علو بزرگ بود و مهم، قدمت داشت و اصيل، با او ميتوان بخشي از تاريخ هنر ايران را ورق زد. از زماني كه وارد راديو شد، همان سالها كه راديو تازه وارد خانههاي مردم شده بود و داشت رونق ميگرفت، او از پايهگذاران برنامه «داستان شب» شد تا زماني كه در تئاتر كار كرد و بعد در تلويزيون بازي داشت كه نتيجهاش هنرنمايي چون اميركبير، گرگها، گالشهاي مادربزرگ، روزي روزگاري، آواي فاخته و... بود. او همچنين در سينما نقشآفرينيهاي زياد و دوستداشتني داشت از جمله داش آكل، روز واقعه، پري، سلطان و... .
ژاله علو منحصربهفرد بود، از بازيگراني كه هم سيماي جذابي داشت و هم صداي زيبا. صدايش به دل مينشست و عطر دلانگيزي داشت، آنقدر دوستداشتني كه آرامش ميبخشيد . بخشي از هنر ماندگار ژاله علو به دوبله مربوط ميشود. سريالها و كارتونهاي خاطرهانگيز دهه شصت با صداي او برايمان تداعي ميشود.
از «رامكال» تا «سرنديپيتي» و «دهكده حيوانات (ميشا)» و «بامزي قويترين خرس دنيا»» و «الفي» و «سالهاي دور از خانه (اوشين)» و فيلم انيميشن «گربههاي اشرافي» كه وقتي به اسم اين سريالها و فيلمها دقت ميكنيم صداي علو در گوشمان ميپيچد.
وقتي خبر درگذشت او در فضاي مجازي پيچيد، رضا درستكار، منتقد سينما براي اين هنرمند نوشت: از خوبان اين جهانِ كمتوفيق، يكي كم، او از ميان كساني سر برآورده بود كه قدشان از ارتفاع هنر معاصر ايران بلندتر بود؛ خاص، ويژه و مثالزدني.
يا ابوالفضل نجيب نوشت: او با هيچ بازيگر و دوبلوري قابل مقايسه نبود.
شايد برايتان جالب باشد كه ژاله علو چگونه براي نقش خاله ليلا در سريال روزي روزگاري انتخاب شد، در همين رابطه امرالله احمدجو، نويسنده و كارگردان «روزي روزگاري» در ماهنامه فيلم امروز (مجله فيلم سابق) مينويسد: «...پس از پاسخ منفي خانم فهيمه راستكار هيچ بازيگر زني را نميشناختم كه مناسب اين نقش باشد تا اينكه خانم ژاله علو پيشنهاد شد. وقتي عكس ايشان را ديدم، گفتم اين همان خاله است! منتها گفتند ايشان چون در راديو برنامه اجرا ميكنند و كسالت دارند از تهران خارج نميشوند. فيلمنامه را برايشان فرستاديم و پرسيدم چه چيزي باعث ميشود شما تهران را ترك كنيد؟ خانم ژاله خيلي رسمي گفتند: «فيلمنامه آقا!» زدم زير خنده و گفتم: خيالم راحت شد. خانم ژاله با طنز پرسيد: «اينقدر مطمئني؟» گفتم: بله. حدس من درست بود و خانم ژاله قبول كرد كه از تهران خارج شود و نقش را بازي كند. تنها شرطي كه گذاشت، اين بود كه يك مكان مستقل ميخواهد و حوصله شلوغي را ندارد...»
نكته ديگر درباره علواينكه بسيار گزيدهكار بود. با اينكه كارنامه قطوري دارد در كارهاي دمدستي حضور پيدا نميكرد و نقشهاي كممايه در كارنامهاش به چشم نميآيد. بازيگري كه اهل شوآف نبود، نجيب و متين بود و بر صدر مينشست. با اينكه مهرباني از سر و صورتش ميباريد، اما زياد اقتدار داشت. كوتاه اينكه هنرمندي كه قدر خود و هنرش را ميدانست. روحش شاد.