آزادي، عقلانيت عمومي و مسووليت فردي
رسانههاي آزاد و مستقل نيز نقشي بيبديل در تقويت اين نگرش دارند. از سوي ديگر، دستگاه حكمراني بايد شفافيت را در اولويت قرار دهد و تصميماتي اتخاذ كند كه مبتني بر مصالح عمومي و مورد تاييد اكثريت جامعه باشد. عقلانيت عمومي، افزون بر كارآمدي در حوزه سياستگذاري، ميتواند پيوندهاي اجتماعي را تقويت و اعتماد ميان شهروندان و حاكميت را بازيابي كند.
مسووليتپذيري، نقطه تكميل آزادي و عقلانيت است. آزادي، بدون مسووليت، به بينظمي و خودمحوري ميانجامد و عقلانيت، بدون مشاركت مسوولانه شهروندان، به تصميمگيريهاي منفعلانه منجر ميشود. در ايران امروز، هر شهروند بايد در قبال جامعه و سرنوشت جمعي احساس مسووليت كند.
مسووليت فردي، تنها به معناي مشاركت در امور سياسي يا اجتماعي نيست، بلكه به معناي شناخت نقش خود در توسعه كشور است. درك اين مساله كه مشكلات جامعه، نه صرفا مسووليت دولت، بلكه نتيجه عملكرد تكتك ماست، نخستين گام در مسير تحول است. از سوي ديگر، حاكميت نيز بايد شرايطي فراهم آورد كه شهروندان بتوانند مشاركتي فعالانه، آگاهانه و موثر در تصميمگيريها داشته باشند.
نظام حكمراني شفاف، عدالتمحور و مبتني بر فرصتهاي برابر، بهترين بستر براي تقويت حس مسووليتپذيري در جامعه است.
با تلفيق آزادي، عقلانيت عمومي و مسووليت فردي ميتوان بنياني براي حكمراني استدلالي ايجاد كرد. حكمرانياي كه در آن، آزادي بيان به تضارب آراي سازنده بينجامد؛ عقلانيت، تصميمگيريهاي موثر را تضمين كند و مسووليتپذيري، انسجام اجتماعي و توسعه پايدار را محقق سازد.
ايران امروز بيش از هر زمان ديگري به تصميمگيريهاي عقلاني و گفتوگوهاي آزاد نيازمند است. جامعهاي كه در آن هر صدا شنيده شود و هر انديشهاي مجال بروز يابد، ميتواند از بحرانها به سلامت عبور كند.
حكمراني استدلالي نه تنها نيروي محرك توسعه خواهد بود، بلكه به بازسازي پيوندهاي ازهمگسيخته اجتماعي نيز كمك ميكند.
اگر بتوانيم اين اصول را در سياستگذاريها، آموزش و عملكرد اجتماعي نهادينه كنيم، ايران آيندهاي روشنتر پيشرو خواهد داشت. آيندهاي كه در آن، همه اقشار جامعه، فارغ از تفاوتهاي فكري يا عقيدتي، خود را در توسعه كشور شريك ميدانند و در ساختن آيندهاي بهتر سهيم ميشوند.
اكنون بيش از هر زمان ديگري، وقت آن رسيده كه به گفتوگوي واقعي، تصميمگيري خردمندانه و مسووليتپذيري جمعي بازگرديم؛ مسير روشن حكمراني استدلالي اينجاست.