• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5952 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ دي

پدران موفق، عاشق‌ترين بوده‌اند

غزل حضرتي

اسم اين ستون، مادرانگي است. اما امروز مي‌خواهم درباره پدرانگي بگويم؛ مساله‌اي كه كمتر به آن پرداخته مي‌شود و كسي دنبال اين نيست كه بداند پدري كردن يعني چه و مردان در قامت پدر بايد چه كنند تا زندگي مشترك و خانوادگي‌شان دوام و قوام داشته باشد. 
زندگي مشترك، با توجه به اسمش روي يكسري فعاليت مشترك دو آدم در زندگي تاكيد دارد. دو آدمي كه تصميم مي‌گيرند باقي يا بخشي از عمر خود را در كنار يكديگر زندگي كنند، تشكيل خانواده بدهند و روزها و شب‌هاي عمرشان را با يكديگر سپري كنند. مادامي كه دو نفر، دو نفرند، همه‌چيز خوب و عاشقانه پيش مي‌رود، (پيش‌فرض ما زندگي مشترك نرمال است) با ورود بچه به اين زندگي دوتايي، خيلي روتين‌ها و فعاليت‌ها به كنار مي‌رود و همه‌چيز تحت‌الشعاع آدم جديد‌الورود قرار مي‌گيرد. نظم و آرامش از زندگي فرار مي‌كند و جايش را به در خدمت فرزند بودن مي‌دهد. همه زوج‌ها بلااستثنا، روزها، هفته‌ها و ماه‌هاي اول بچه‌دار شدن گيجند و نمي‌توانند خودشان را با واقعيت جديد زندگي‌شان وفق بدهند. آنها از بي‌خوابي، گريه‌هاي گاه و بي‌گاه بچه، حجم وظايف جديدي كه بر سرشان ريخته، گله دارند و نمي‌توانند روتيني براي زندگي جديدشان درنظر بگيرند. انگار ديگر قرار نيست نظم و سكوت به زندگي‌شان بازگردد. اما در حالت نرمال، زندگي بعد از چند ماه روال خود را پيدا مي‌كند. پدر و مادر جديد، خود را با فرزند تازه به دنيا آمده‌شان سازگار و برنامه‌هاي خود را با او هماهنگ مي‌كنند. آنها مي‌توانند كم‌كم شكل جديدي از زندگي مشترك را براي خود بچينند.  در اين ميان زوج‌هاي زيادي هستند كه توانايي ساخت شكل جديدي از زندگي را ندارند يا خيلي دير آن را كسب مي‌كنند. آنها در درياي متلاطم بچه‌داري غرق مي‌شوند. حال يا تلاشي براي نجات خود و زندگي زناشويي‌شان نمي‌كنند يا به صرافتش نمي‌افتند و از حوصله‌شان خارج است. آنها گمان مي‌كنند تشكيل خانواده يعني همين و از اين به بعد رابطه با همسرشان بايد همين شكلي باشد. در هر دو صورت اين عدم سازگاري با شرايط جديد، اولين نشانه‌هايش را در تيره و تار شدن روابط نشان مي‌دهد. زن و مرد روزبه‌روز از هم دورتر مي‌شوند تا جايي كه تنها حرف‌هايي كه با هم مي‌زنند درباره فرزند مشترك و نيازهايش است.  اما واقعيت داستان اين است كه اين شكل از خانواده، خانواده‌اي نيست كه قرار بود تشكيل شود و به خاطر آن زندگي مشترك دو آدم آغاز شود. اينكه با ورود فرزند، صرفا دو نفر مادر و پدر شوند، ايده‌آل هيچ‌كس نيست. مادرانگي و پدرانگي اگر در مسير درست خودش پيش برود، اگر جايگاه فرزندان در خانه مشخص نشود، اگر هميشه اولويت با آنها باشد، اگر والدين هميشه در حال فداكاري براي بچه‌ها باشند و خودشان را فراموش كنند و اين را طبيعي بدانند، آن روز روزي است كه بايد گفت از آن زندگي مشترك چيزي نمانده. شايد فرهنگ سنتي ما در جامعه ايراني خيلي چيزها را يادمان نداده باشد، تنها مادري كردن را آموخته باشد و پدري كردن را جز تامين مخارج خانواده نداند، اما خودمان كه مي‌توانيم رويه‌ها را تغيير دهيم و شكل ديگري زندگي كنيم. خودمان كه مي‌توانيم اولويت را به عشق و نجات رابطه بدهيم، خودمان كه مي‌توانيم بفهميم اگر رابطه مشترك دوام نياورد، زندگي دوام نمي‌آورد.  پدر و مادر در تامين نيازهاي فرزند به اندازه هم وظيفه دارند؛ اگر مادر بايد بچه را حمل كند، به دنيا بياورد، تغذيه‌اش كند و تيمارش كند تا از آب و گل نوزادي دربيايد، پدر هم بايد مادر داستان را تيمار كند و منبع تغذيه انرژي او باشد. در فرهنگ ايراني، مادر منبع انرژي است، بايد حال همه را خوب كند، به همه عشق بدهد، انگيزه همه كارها را داشته باشد، هر روز حالش خوب باشد. مادر در اين فرهنگ حق ندارد مريض باشد، حق ندارد دلش بخواهد نباشد، هميشه بايد حضوري پررنگ داشته باشد. اما اينكه اين انرژي، توان، انگيزه و پررنگي حضور را از كجا بايد بياورد، قسمت مبهم ماجراست. 
همه روانشناسان به اتفاق معتقدند مادر در زندگي منبع توزيع انرژي است، به شرطي كه رابطه عاطفي‌اش با همسرش خوب باشد و از او انرژي لازم را بگيرد. جايي خواندم اگر مي‌خواهيد فرزنداني شاد داشته باشيد، به مادر خانه عشق بدهيد. البته خطاب اين جمله پدر خانواده است نه اطرافيان. مادر خانه، هرقدر مشغول و گرفتار باشد، وقتي ظرف عشقش از جانب همسرش پر شود، به راحتي آن را بين اعضاي خانواده تقسيم مي‌كند. اينها شايد دغدغه‌هاي خيلي از مادران باشد. اينكه همسرشان دوشادوش آنها در خانه مشاركت كند، اينكه بچه‌داري نصف نصف باشد، اينكه تميزكاري و خانه‌داري بر دوش هردوي آنها باشد، اهميت دارد. اما آنچه از همه اينها مهم‌تر است، انگيزه و انرژي است كه مادر خانه فقط از يك نفر مي‌گيرد؛ همسرش. اگر بشود تنها يك وظيفه براي پدر خانه درنظر گرفت، آن پركردن ظرف عشق و توجه مادر خانه است. اين از همه كارهاي دنيا در زندگي مشترك مهم‌تر است. تنها اين منبع انرژي است كه مي‌تواند ناترازي را در خانه حل كند و همه حال‌شان خوب باشد. از پدرانگي همين يك كار را خوب انجام دهيد، برده‌ايد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون