گناوه، مقصدي فراتر از تهلنجيها
گناوه بندري كه تاريخ و طبيعت را در آغوش گرفته، در سپيدهدم هر روز تصويري از فرصتهاي بيپايان را به نمايش ميگذارد. جاده ساحلي همچون نواري نقرهاي كه طي 40 سال از تلاش و اميد مردمان اين ديار شكل گرفته، نمايانگر امكاني بينظير براي توسعه پايدار است. اين جاده كه امروز روستاهاي ساحلي شمال گناوه را به يكپارچگي رسانده، ميتواند الگويي براي اتصال زيرساختهاي جنوب گناوه نيز باشد. هر صبح كه به سوي دفتر كار در جنوب گناوه حركت ميكنم، زيباييهاي طبيعي اين بندر مرا به آيندهاي روشن اميدوار ميكند. سواحلي بكر و يكدست، بدون موانع صخرهاي، گسترده و آغوش گشاده كه گنجينهاي طبيعي و فرصتي براي رشد گردشگري پايدار هستند. بخش شمالي ساحل گناوه امروز نمادي از شكوفايي است. پاركهاي ساحلي، فضاهاي سبز و امكانات رفاهي، گواهي بر تاثير برنامهريزي مناسب در رشد اجتماعي - اقتصادي اين منطقهاند. اين فضاها با جذب ساكنان محلي و مسافران، به بستري براي گردشگري خانوادگي و اجتماعي تبديل شدهاند. جنوب گناوه اما با سواحل بكر و طبيعتي كه هنوز دستنخورده باقي مانده، ظرفيتي بيبديل براي توسعه گردشگري پايدار دارد. اين منطقه علاوه بر زيرساختهاي بندري در صورت ايجاد زيرساختهاي مناسب همچون جادههاي استاندارد، پاركهاي ساحلي، اقامتگاههاي بومگردي و امكانات ورزشهاي آبي، به مقصدي جذاب براي گردشگران داخلي و خارجي تبديل ميشود. در كنار توسعه زيرساختها، حفظ محيط زيست و مديريت هوشمند منابع، گامي اساسي در جهت تحقق توسعه پايدار در اين منطقه است. اجراي طرحهايي مانند استفاده از انرژيهاي تجديدپذير در اقامتگاهها، مديريت پسماندهاي ساحلي و آموزش جامعه محلي در حفظ منابع طبيعي، گناوه را به نمونهاي پيشرو در توسعه پايدار تبديل ميكند. در روياهايم گناوهاي را ميبينم كه شمال و جنوب آن همچون حلقههايي به هم متصل، درخشان و سرشار از زندگي هستند. جادهاي كه سواحل را به يكديگر پيوند بدهد، ميتواند نمادي از وحدت و توسعه متوازن در اين بندر باشد. مردماني كه از فرصتهاي جديد اقتصادي و فرهنگي بهرهمند ميشوند، بهويژه از طريق گردشگري دريايي و تفريحات آبي، افق تازهاي را براي گناوه رقم خواهند زد. هر بار كه از اين جاده عبور ميكنم، نگاهم به ساحل ميافتد و آيندهاي روشن براي گناوه در ذهنم نقش ميبندد؛ آيندهاي كه در آن، اين بندر فقط به واسطه بازارهاي ارزان و كالاهاي تهلنجي شناخته نميشود، بلكه به عنوان مقصدي براي گردشگري پايدار و تعامل فرهنگي مطرح است. تا آن روز، با اميد به تصميمسازيهاي مسوولانه و مشاركت فعال جامعه محلي، روياي گناوهاي زيباتر و پايدارتر را در ذهنم ميپرورانم. گناوه با موقعيت منحصربهفرد و مردماني پرتلاش، شايسته آن است كه به نگيني درخشان در خليجفارس تبديل شود. اميدوارم اين بندر فراتر از يك مقصد گردشگري و خريد به الگويي از توسعه پايدار و همزيستي طبيعت و انسان تبديل شود. در اين جاده، ميان خيال و واقعيت، ميان اميد و انتظار، همچنان به مسيرم ادامه ميدهم. دريا با صداي آرامشبخش امواجش، گويي مرا ميخواند: «منتظر بمان؛ روزي كه روياهايت به حقيقت بپيوندند، نزديك است...»