• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5956 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ دي

چالش‌هاي پيش رو و ضرورت بازنگري در راهبردهاي كشور

عقلانيت يا معجزه؟!

قادر باستاني تبريزي

يكي از مسائل قابل توجه و شايسته بررسي در شرايط كنوني كشورمان، نقش پُررنگ نيروهاي متعهد و حزب‌اللهي در پاسداري از اصول و باورهاست. اين نيروها كه همواره در مسير حفظ هويت و بنيان‌هاي كشور گام برداشته‌اند، به تلاش براي تقويت جايگاه ايران ادامه مي‌دهند. هرچند پذيرش برخي واقعيت‌هاي داخلي و بين‌المللي، نيازمند رويكردي پويا و انعطاف‌پذير است و اين نيروها مي‌توانند نقشي سازنده در مواجهه با چالش‌ها ايفا كنند و مسير تحول را با عقلانيت و تدبير هموار سازند.
مقاومت برخي جريان‌هاي ارزشي در برابر پذيرش حقايق عيني داخلي و بين‌المللي، هرچند چالشي مهم به شمار مي‌رود، اما فرصتي براي بازنگري و تقويت بنيان‌هاي فكري و مديريتي نيز به همراه دارد. اين مقاومت سرسختانه كه از لايه‌هاي اجتماعي تا سطوح تصميم‌گيري كلان را در برگرفته، مي‌تواند با نگاه وسيع‌تر و جامع‌تر و رويكردي علمي‌تر به بستري براي رشد و پيشرفت تبديل شود.
اخيرا ويدئويي مربوط به چند سال پيش از سعيد جليلي، مسوول وقت مذاكرات هسته‌اي، بازنشر شده كه به تحليل شرايط مذاكره پرداخته و وضعيت ايالات متحده در گفت‌وگو با كشورمان را شبيه وضع آلمان نازي پس از شكست سهمگين در برابر متفقين دانسته است. تحليل‌هاي ايدئولوژيك و غيرواقع‌بينانه‌اي كه در ميان برخي مسوولان نيز رواج يافته، ضرورت بهره‌گيري از شيوه‌هاي نوين تفكر و تعامل سازنده را دوچندان كرده است. اين نگاه، با تعديل و اصلاح جهت‌گيري‌ها، قادر است ارتباط منطقي با تحولات بين‌المللي و ديپلماسي را تقويت كرده و به كاهش تحليل‌هاي غيرعلمي و شبه‌علمي كمك كند.  اگرچه جريان‌هاي ارزشي بايد در تحليل‌ها و مواضع خود به دقت ناكامي‌هاي فرصت‌سوز راهبردي را در نظر بگيرند و از پافشاري بر مواضعي كه امروز نتايج خسارت‌بار آن براي كشورمان به وضوح مشخص شده، پرهيز كنند، اما اين نبايد به معناي انفعال يا بي‌توجهي به اصول واقعي باشد، بلكه بايد همزمان با حفظ مواضع اصولي، نسبت به تحولات و واقعيت‌هاي جديد و آموزه‌هاي گذشته بازنگري كنند تا ضمن جلوگيري از تكرار خطاهاي بزرگ، بستري براي پيشرفت و بهبود وضعيت مردم فراهم شود؛ چرا كه بهاي عملي‌شدن اين تزها و ايده‌هاي خيالي، تنها به دوش مردم بينواست كه با فقير شدن روزافزون خود، هزينه‌هاي سنگين آن را تحمل مي‌كنند و در نتيجه، كشور نيز از اين ناحيه ضعيف و آسيب‌پذيرتر مي‌شود. از اين رو، بايد هوشيارانه به مسيرهاي بهتري انديشيد تا همزمان با رشد و رفاه مردم، قدرت ملي كشور تقويت شود و در اين راهبرد، همگرايي و همكاري اصولي ميان نيروهاي مختلف، عامل اصلي موفقيت خواهد بود.
جريان‌هاي ارزشي بر اين باورند كه ايران قوي بايد وجود داشته باشد و اين مساله براي آنها غيرقابل پذيرش است كه كشور در اين مسير گام برندارد و براي دستيابي به اين هدف، ايران هزينه‌هاي سنگيني پرداخته است؛ از تحمل دشواري‌ها گرفته تا فدا كردن جان و عزيزان بسياري. بنابراين، دست كشيدن از اين آرمان‌ها به سادگي ممكن نيست و در صورت نياز به تغيير مسير، اين گروه‌ها نگاهي دقيق به رهنمودهاي رهبري دارند. با اين حال، حقيقت اين است كه مواضع برخي از اين نيروها حاكي از تفسيرهاي خاص آنها از فرمايشات رهبري است، تفسيرهايي كه گاه به ميل و نظر خودشان نزديك‌تر است.
در اين ميان، دلسوزان نظام با چالش مهمي مواجه شده‌اند؛ از يكسو، آنها به واقعيت‌هاي موجود در داخل و خارج از كشور و نظرات كارشناسان معتبر توجه دارند و از سوي ديگر، با ديدگاه‌هاي ايدئولوژيك و تحليل‌هاي متفاوت اين طيف روبه‌رو مي‌شوند كه فرصتي براي بررسي عميق‌تر و دقيق‌تر مسائل فراهم مي‌آورد. واقعيت اين است كه، واقعيت از دل آرمان سربر مي‌آورد. به قول دوركيم، «آرمان اگر ريشه در واقعيت نداشته باشد پا در هواست.» دوركيم ايده‌آليست‌ها را كساني مي‌داند كه با بي‌اعتنايي به واقعيت، تمايلات قلبي خود را چنان به «فرمان اخلاقي» تبديل مي‌كنند كه عقل‌شان در برابر آن «سر تسليم» فرود مي‌آورد.
يكي از عوامل اصلي شكل‌گيري وضعيت كنوني، گسترش شبه‌علم و عدم پذيرش علوم انساني رايج در دو دهه اخير بوده است. رويكردهايي كه به نفي علوم انساني مرسوم پرداخته و ايده‌هايي مانند «علوم انساني بومي و خاص خود را داريم» يا «ما قادر به مديريت تمام تحولات در خاورميانه هستيم» را ترويج كرده‌اند، زمينه‌ساز بروز اين چالش‌ها شده‌اند. لابد پس از گذشت سال‌ها و سوختن فرصت‌ها، با آشكار شدن بيشتر واقعيت‌هاي داخلي و بين‌المللي، بسياري به اين نتيجه رسيده‌اند كه براي جلوگيري از تشديد بحران‌ها، بايد راهكارهايي عملي و موثر انديشيده شود.
اما راه‌حل چيست؟ به نظر مي‌رسد دو مسير اصلي پيش روي ما قرار دارد: نخست، بازگشت به عقلانيت و بهره‌گيري از تجربه‌هاي جهاني معتبر، همراه با توجه به اصول علمي و كارشناسي؛ و دوم، اميد به معجزه‌اي بزرگ و پيش‌بيني‌ناپذير. انتخاب مسير نخست، هرچند نيازمند اصلاح نگرش‌ها، بازنگري در سياست‌گذاري‌ها و پذيرش انتقادات سازنده است، اما مي‌تواند ما را به سوي ثبات و پيشرفت هدايت كند. در مقابل، اتكا به معجزه يا تفكر آخرالزماني، تنها منجر به تعميق بحران‌ها و پيچيده‌تر شدن شرايط خواهد شد. من معتقدم آينده روشن در گرو بهره‌گيري از تجربيات گذشته، تقويت عقلانيت و ايجاد همگرايي ملي است.
در كنار اين مسائل، تغيير سريع نسل و تحول در نگاه‌ها و انتظارات جوانان نيز عامل مهمي است كه نبايد ناديده گرفته شود. نسل جديد، با دسترسي گسترده به اطلاعات و نگرش متفاوت نسبت به مسائل، توقعات فزاينده از حاكميت دارد. اين موضوع نيازمند برنامه‌ريزي دقيق، شفافيت و تعامل بيشتر با جامعه است تا فاصله ميان مردم و نظام كاهش يابد و اعتماد عمومي تقويت شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون