واقواق جزيره يا مجموعهاي از شبه جزايري است كه در متون جغرافيايي و ادبيات تخيلي عربي قرون وسطي ذكر شدهاند، اما هيچ مدركي مبني بر واقعي يا خيالي بودن آنها وجود ندارد. در واقع هالهاي از واقعيت و خيال اين جزيره را احاطه كرده است. جغرافيدانان و تاريخنگاران عرب در كتب خود بارها به اين مكان اشاره كردهاند و در اين اشارتها امر واقع را با غير واقع درهم آميخته و پديدهها را با بياني اغراقآميز و بدون نقد تحرير كردهاند. در كتب قديمي موقعيت جغرافيايي اين جزيره درياي چين يا اقيانوس هند دانسته شده است. انتخاب نام غيرمعمولِ واقواق به خواننده القا ميكند كه اين جزيره مكاني بسيار خاص و متفاوت است و خود باعث به وجود آمدن داستانهاي بسيار شده است. از اين رو آنچه كه جزيره واقواق را شهره و چندين قرن مقبول جغرافيدانان و تاريخنگاران و محبوب عامه ساخته، درخت يا درختاني است كه ميوههاي آن شبيه انسان است و هنگام افتادن از درخت صداي «واقواق» ميدهند. نويسندگان عرب زبان آن زمان نظرات چندي درباره وجود اين درخت و علت اين صدا بيان كردهاند. از جمله آنكه اين صدا معلول صداهاي عجيب و غريب پرندگان (مانند صداي پرنده «وقواقيه» يا همان كوكو) يا حيوانات بومي اين جزيره بوده است. عدهاي ديگر معتقدند كه «واقواق» ممكن است ريشه در زبانهاي محلي جزيره داشته يا توصيفي از ويژگيهاي آن باشد. همچنين، اين احتمال وجود دارد كه صداي «واقواق» در اين داستانها نمادي از رمز و راز، زيبايي يا پديدهاي فراطبيعي باشد.
بزرگ بن شهريار رامهرمزي دريانورد ايراني در قرن چهارم در كتاب «عجايب الهند» داستاني از حمله مردم واقواق به آفريقا به منظور به دست آوردن عاج، لاكپشت، پوست پلنگ، عنبر و برده نقل ميكند. توصيفات او با اشعار اسدي طوسي در «گرشاسبنامه» شباهتهايي دارد، از جمله اشاره به جزيرهاي وسيع با درختهاي انبوه كه صداي «واقواق» از آن برميخيزد: جزيري به پهناي كشور سرش/ همه بيشه واقواق از برش. عجايبنويساني مانند قزويني نيز به جزيره واقواق اشاره كردهاند. اصطخري در كتابش به نقل از مسعودي، افسانهاي درباره گياهي شبيه ترنج در واقواق ذكر ميكند كه دختراني از آن متولد ميشوند و از موهايشان آويزانند و با جدا شدن از درخت ميميرند. در
«اخبار الزمان» نيز داستاني مشابه با اندكي تفاوت آمده است: درختي كه از آن ابريشمي خارج ميشود و كنيزاني از آن پديد ميآيند كه آويزان بر موهايشان، فرياد واقواق سر ميدهند و با جدا شدن از درخت، جان ميسپارند. گفته ميشود كه طلا در اين جزيره بسيار است. اين جزاير توسط كوهي احاطه شدهاست كه سياهپوستاني بدشكل در آن ساكنند كه راه را بر مردم ميبندند. اين ساكنان آدمخوار بوده و مانع دسترسي ديگر مردم به جزيره ميشوند. اين روايت مسعودي، با وجود احتياط او در ساير آثارش، مورد ترديد است.محققان در طول قرنها نظرات مختلفي درباره مكان دقيق اين جزيره عنوان كردهاند و آن را در چين، سوماترا، اندونزي، جزاير ژاپن و حتي آفريقا دانستهاند. براساس نقشهاي كه جغرافيدان عرب، ابوعبدالله محمد ادريسي، ترسيم كرده، جزاير واقواق در بالاي نقشه، يعني در قسمت جنوبي زمين ظاهر شده است كه آنها را به موقعيت ماداگاسكار امروزي نزديكتر ميكند. در نزهه القلوب آمده كه اين جزيره «در اقيانوس جنوبي است.» ابن خردادبه در قرن سوم هجري نخستين مورخي است كه در كتاب مسالك و ممالك از اين مكان نام برده است و آن را در چين ميداند. او ميگويد: «در مشرق چين سرزمين واقواق است كه پر از طلا است، بهطوري كه مردم آنجا زنجير سگها و قلاده ميمونهاي خود را از طلا ميسازند و پيراهنهاي بافته شده از طلا را براي فروش ميآورند و از واقواق آبنوس خوب ميآورند.» بنا به گفته برهان قاطع «آنجا [ واق ] كوهي است معدن طلا و نقره و بوزينگان در آنجا بسيار باشد و آن را واقواق و وقواق هم ميگويند.» و صاحب حدود العالم نيز تقريبا همين توصيف را براي اين جزيره به كار ميبرد و آنجا را: «ناحيتي از چين ميشمرد كه زمين آن معدن زر است و مردمان آن سگ را طوق زرين كنند و مهتران ايشان طوقي دارند اندر گردن.» مسعودي در مروج الذهب نيز از جزيره واقواق نام ميبرد و آن را با سرزمين سفاله يا موزامبيك امروزي يكسان ميشمرد. بيروني، با رويكردي علميتر، اين محل را نزديك شرق چين ميداند و ميگويد هندوان اين مكان را سورن ديب به معناي زر مينامند. او نام اين جزيره و منشا نام واقواق را نه درختان ميوهدار انساننما، بلكه ساكنان كوتاه قد و سپيدروي آنجا ميداند كه شبيه تركها و پيرو آيين هندو هستند. وجود جزاير متعدد در اين نواحي علت ديگري براي نسبت دادن اين مكان با جزيره يا جزاير واقواق دارد. ابن فقيه همداني صاحب «مختصر كتاب البلدان» به نقل از دريانوردان، به وجود دو واقواق اشاره ميكند: «واقواق چين با واقواق يمن متفاوت است». واقواق يمن به واقواق جنوب يعني شرق آفريقا در جنوب يمن اشاره دارد و موطن آنها در نقشه شريف ادريسي در دورترين نقطه جنوب آفريقاست. اما در داستان ابن لاكيس كه قبلا ذكر شد، جزاير در مقابل سرزمين چين، از سمت غرب قرار دارند.
در نزد مورخين و انديشمنداني همچون دو خويه و هابشت، جزيره واقواق دور از سرزمينهاي اسلامي و در مناطقي مانند ژاپن، سريلانكا، تايلند و مالاياست. در نظر هابشت نام ژاپن به زبان كانتوني يا چيني سنتي ووك ووك است و عربها واقواق را از آن گرفتهاند.
گفته شده كه دليل نامگذاري آن به دليل درختاني با همين نام است كه ميوههايشان شبيه سر زني با موهاي بلند آويزان است و وقتي ميوه ميرسد و روي زمين ميافتد، هوا از آن عبور ميكند و صدايي شبيه «واقواق» ايجاد ميكند.
جهانگرد عرب، ابن بطوطه، از سرزمين واقواق ياد كرده و بيان داشته كه نام آن از زبان چيني گرفته شده و چينيها سرزميني را كه امروزه به نام ژاپن شناخته ميشود، «واكو واكو» ميناميدند. در عين حال تحقيقات جديد، مكانهايي با نامهاي مشابه واقواق را در جزيره مصنوعي «واكائه» در ژاپن و جزيرهاي به نام «واكا واكا» در كنيا شناسايي كردهاند اما ارتباط قطعي آنها با واقواق افسانهاي مشخص نيست.
در مورد ارتباط واقواق با افسانههاي جنوب شرقي آسيا، به ويژه تايلند (سيام باستان)، داستان ناريفون (يا ماكاليفون) در خور توجه است. اين افسانه به درختي با ميوههايي به شكل زنان جوان و زيبا اشاره دارد كه در جنگل افسانهاي هيمافان، مكاني پر از موجودات عجيب، ميرويد. اين زنان تمام ويژگيهاي بدن انسان، از جمله اندامهاي داخلي را دارا هستند، اما بدون استخوانند.
طبق برخي روايات ايندرا، موجود آسماني و محافظ بودا، اين درختان را براي محافظت از همسر وسانتارا (يكي از تجسمهاي بودا) آفريد. وقتي او براي جمعآوري ميوه به جنگل ميرفت، اين ميوهها مردان زاهد جنگل را فريب ميدادند و از آزار همسر وسانتارا جلوگيري ميكردند. شباهت اين داستان به افسانه درخت واقواق و اشاره به مكانهاي افسانهاي و دورافتاده احتمال ارتباط اين دو افسانه را مطرح ميكند.
اشاره ابوريحان بيروني به سرنديب (سريلانكا) به عنوان محل جزاير واقواق و يادكردي از جزاير اطراف آن، نشاندهنده تبادل فرهنگي بين مناطق جنوب شرقي آسيا و دنياي اسلام و انتقال اساطير بودايي و مفاهيم فرهنگي و افسانهها از طريق مبلغين، تجار و دريانوردان است. همچنين حضور جوامع مسلمان از قرون اوليه هجري در اين ناحيه گواه ديگري بر تبادلات و ارتباطات اين مردمان است.
با اين حال، افسانه ناريفون تنها به وجود درخت با ميوههاي زنانه اشاره دارد و توضيحي براي صداي «واقواق» ارايه نميدهد و جزيره واقواق و داستانهاي آن را همچون گذشته در هالهاي از رمز و راز رها ميكند و يادآور ميشود كه اين نام، نمادي از كنجكاوي، تخيل و تبادلات فرهنگي در طول تاريخ بوده است.
جزيره واقواق، مكاني افسانهاي در متون جغرافيايي و داستانهاي عربي قرون وسطي، به دليل توصيفات عجيب و غريب، بهويژه درختاني با ميوههاي انساننما كه صدايي شبيه «واقواق» توليد ميكنند، شهرت يافته است.
عدم وجود شواهد قطعي بر وجود واقعي اين جزيره و آميختگي توصيفات آن با واقعيت و خيال، اين ابهام و شگفتي را دوچندان كرده و موجب شده تا نويسندگان و جغرافيدانان بارها به آن اشاره و داستانهاي اغراقآميزي درباره آن تحرير كنند. موقعيت جغرافيايي دقيق اين جزيره مشخص نيست و در منابع مختلف، از شرق آسيا تا آفريقا ذكر شده است. از اين رو با توجه به ارتباطات تجاري و فرهنگي بين نواحي جنوب شرقي آسيا و سرزمينهاي اسلامي، ارتباط اين افسانه با افسانهها و اساطير بودايي رايج در اين مناطق، مانند افسانه ناريفون در تايلند، مطرح ميشود و اين واقعيت را بيان ميدارد كه هيچگاه جزيرهاي موسوم به واقواق با درختاني كه ميوههايي انساننما ميدهند، وجود نداشته است و آنچه موجوديت داشته، داستاني است در مقام اثري فرهنگي و تاريخي كه در طي قرون متمادي زنده مانده است.
كارشناسي زبان و ادبيات انگليسي
كارشناسي ارشد عرفان و اديان تطبيقي
منابع
كتاب عجائب الهند برها و بحرها و جزائرها، بزرگ بن شهريار رامهرمزي، دويك ال مارسل، جامعه فرانكفورت، معهد تاريخ العلوم العربيه و الاسلاميه- فرانكفورت- آلمان، 1993.
مسالك و ممالك، عبيدالله بن عبدالله بن خردادبه، بريل، لايدن، 1889.
حدود العالم، من المشرق الي المغرب، نامشخص، تصحيح منوچهر ستوده، انتشارات طهوري، 1362.
عجايب المخلوقات و غرايب الموجودات، زكرياي قزويني، مسعود غلاميه، يوسف بيگباباپور، مجمع ذخائر اسلامي، 1392.
مختصر كتاب البلدان، ابوبكر احمد بن محمد بن اسحاق همداني معروف به ابن فقيه همداني، يوسف هادي، عالم الكتب- بيروت- لبنان، 1996.
سفرنامه ابن بطوطه، محمد علي موحد، انتشارات، نشر كارنامه، 1402.
اخبار الزمان و من أباده الحدثان، و عجائب البلدان و الغامر بالماء و العمران، علي بن حسين مسعودي، مطبعه عبدالحميد احمد حنفي، 1938.
مروج الذهب كتاب مروج الذهب و معادن الجوهر، علي بن مسعودي، ابوالقاسم پاينده، علمي و فرهنگي، 1396.
بازجست سرزمين واقواق، جغرافيدانان مسلمان درباره اين جزيره چه ميگويند؟ يوسف الهادي، جويا جهانبخش، آينه ميراث، سال سوم، شماره دوم و سوم.
The Jatakas, Birth Stories of the Bodhisatta, Sarah Shaw, Penguin Books, 2006