• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5964 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳ بهمن

قرباني كردن يك نفر براي فرار از مسووليت

از اخراج نكونام تا بدشانسي حميد درخشان!

علي ولي‌اللهي

باخت استقلال مقابل شمس‌آذر بحران‌زده اين تيم را در عمق بحران فرو برده است. آنچه امروز بايد از آن صحبت شود تغيير سرمربي اين تيم در اواسط نيم‌فصل نخست است كه حالا مشخص شده اشتباه بود. 

به گزارش روزنامه اعتماد، شايد عده‌اي بگويند اشتباه خواندن اخراج جواد نكونام در اوايل فصل مصداق «معما چو حل گشت آسان شود» است. به اين معنا كه شما منتظر مانديد و ديديد كه استقلال با موسيمانه هم نتيجه نگرفت و حالا به راحتي مي‌توانيد آن تغيير را زير سوال ببريد. در پاسخ به اين مساله بايد بگوييم كه ما يعني سرويس ورزش روزنامه اعتماد همان موقع هم مخالف بركناري يا استعفاي نكونام بوديم و تاكيد داشتيم كه اخراج كسي كه فصل قبل استقلال را با اختلاف يك امتياز نايب‌قهرمان كرده فارغ از اينكه چه كسي جانشينش مي‌شود اشتباه است. همانطور كه در روزهاي پيشين گفتيم مخالف بركناري درويش از پرسپوليس هستيم و پيش از اين گفته بوديم بركناري گاريدو هم اشتباه است. رويكرد ما هميشه «حفظ ثبات» و «پرهيز از رفتارهاي احساسي» بوده است و خواهد بود.
آنچه به صورت مشخص اشتباه است، مخصوصا در فوتبال، انداختن تمام مسووليت‌هاي ناكامي به دوش يك نفر و قرباني كردن آن شخص است؛ امري هميشگي و تكراري در كشور و مخصوصا فوتبال ما. اگر تيم نتيجه نمي‌گيرد سرمربي مقصر است و با بركناري او مي‌توان مشكل را برطرف كرد. اگر هم در مورد خاصي مثل مورد حال حاضر پرسپوليس   تيم سرمربي دايم نداشت بايد برويم سراغ مديرعامل. بدون توجه به اينكه فوتبال ورزشي نيست كه يك نفر بتواند صفر تا صد روي آن تاثير بگذارد و نتايج معمولا حاصل يك كار دسته‌جمعي است. از مديرعامل باشگاه تا هيات‌رييسه تا كادر فني و بازيكنان و حتي كاركنان باشگاه و چهره‌هاي رسانه‌اي منتسب به آن. هر كدام از اين اجزا اگر لنگ بزنند نتيجه متفاوت از آن چيزي خواهد شد كه انتظار مي‌رود. البته كه سهم هر كدام از عوامل با هم متفاوت است. مثلا اشتباه مديرعامل باشگاه كجا، اشتباه مسوول نظافت باشگاه كجا!
اين اتفاق در استقلال افتاد. يعني دقيقا در روزهايي كه تيم بابت هزار و يك مشكل در كسب نتيجه ناكام بود هواداران استقلال به اضافه رسانه‌ها انگشت اتهام را سمت نكونام نشانه گرفتند و او كه خودش در به وجود آمدن اين شرايط نقش اساسي داشت مجبور شد از باشگاه برد. نكته ظريف همين‌جاست؛ اينكه متوجه باشيم يك فرد مي‌تواند تاثير قابل توجه در نتايج تيم داشته باشد اما الزاما اين بدان معنا نيست كه با رفتن او مشكل حل مي‌شود. 
مثال‌ها فراوان هستند؛ منچستريونايند را نگاه كنيد! اين باشگاه در دوران پسافرگوسن مدام سرمربي عوض كرده اما هر كدام دست از پا درازتر باشگاه را ترك كردند. از ديويد مويس بگيريد تا ون‌خال. از مورينيو تا سولشاير. از رانگنيك تا تن‌هاخ. حالا هم آموريم روي نيمكت تيم نشسته و منچستر در خطر سقوط به چمپيونشيپ قرار دارد. به نحوي كه سرمربي يونايتدي‌ها گفته ما بدترين منچستر تاريخيم!
در همين مورد منچستر كاملا واضح است كه مشكل از سرمربي نيست يا بهتر بگوييم مشكل «تنها» از سرمربي نيست. وگرنه نمي‌شود كه همه مربيان دنيا كه رزومه‌هاي فوق‌العاده و انديشه‌هاي درخشاني دارند در منچستر ناموفق بشوند. نمي‌شود كه هم فن‌خال بد باشد هم مورينيو، هم تن‌هاخ، هم آموريم. حتما يك جاي ديگر كار باشگاه لنگ مي‌زند كه شياطين سرخ در حال تبديل شدن به يك تيم درجه دو هستند. در اين ميان باشگاه تغييرات مديريتي هم تا حدودي داشته اما اين تغييرات هم نتوانسته مشكل را حل كند. اگر به ماورا اعتقاد داشته باشيم مي‌توانيم بگوييم اين تيم طلسم شده در غير اين صورت بايد بپذيريم كه برخي روندهاي تكراري در نحوه اداره باشگاه است كه كار را به اينجا كشانده است. 
در اين ميان تنها يك مثال نقض وجود دارد! يك بدشانسي محض! از حميد درخشان حرف مي‌زنيم، سرمربي پيشين پرسپوليس كه يك روز در كنفرانس خبري بعد از نتيجه نگرفتن تيم گفت «اگر من بروم مشكل تيم حل مي‌شود؟ من فردا مي‌روم» و حميد درخشان رفت و با آمدن برانكو مشكل پرسپوليس رفع و دوران درخشان باشگاه شروع شد.
بدشانسي حميد درخشان اين بود كه بعد از رفتنش برانكو آمد. بدون شك هر شخص ديگري به غیر از برانكو آمده بود، مخصوصا مربي داخلي حميد درخشان تا سال‌ها مي‌توانست از آن جمله به عنوان يك نقل قول طلايي و تاريخي ياد كند ولي از شانس بدش برانكو آمد و نه تنها تاكتيك‌هاي جديد به پرسپوليس آورد كه روندهاي بسيار زيادي را تغيير داد. او توانست روي مديريت باشگاه، شكل ذهنيت بازيكنان و بسياري جزيیات ديگر اثر بگذارد وگرنه تنها با تغيير چينش بازيكنان و عوض كردن شرح وظايف‌شان نبود كه دوران طلايي سرخپوشان با پروفسور آغاز شد. 
امروز در استقلال به وضوح نتيجه «قرباني كردن يك نفر براي فرار از بحران» را مي‌بينيد؛ افتادن در يك بحران ديگر، سقوط از چاله به چاه! هواداران هم به خوبي نتيجه حمله به پيج باشگاه و تجمع براي بركناري نكونام را مي‌بينند ولو اينكه بخواهند فراموش كنند. البته نقد آنچناني نمي‌توان به هواداران داشت. اسم‌شان مشخص است: هوادار! نمي‌توان از آنها انتظار رفتار منطقي داشت چرا كه اساس طرفداري از يك باشگاه مساله‌اي منطقي نيست. اين مديران باشگاه هستند كه نبايد تحت تاثير قرار بگيرند. نه اينكه با چند تا كامنت و تجمعات چند ده نفره از ترس ميزشان بخواهند يك نفر را قرباني كنند. 
البته كه در فوتبال باري به هر جهت ايران كه از فدراسيون بگيريد تا باشگاه‌ها هيچ استراتژي و برنامه خاصي ندارند صحبت از اين موضوعات خنده‌دار است. وقتي تغييرات سياسي، شهري، مناسبات و دوستي‌ها شكل مديريت باشگاه‌ها را عوض مي‌كند و آنها به فراخور همين موارد چهره‌هاي جديد را جايگزين مي‌كنند صحبت از ثبات و قرباني نكردن نفرات براي فرار رو به جلو بي‌معني است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون