آپشن اعتراض!
اميد عليبابايي
درگيري، نزاع، كتككاري، فحاشي و... در چند هفته اخير در رشتهها و ردههاي مختلف ورزشي تيتر بسياري از رسانهها بوده است. از آنجايي كه در كشور ما همانند بسياري از كشورها، فوتبال در قامت پرطرفدارترين ورزش زير ذرهبين مخاطبان قرار دارد، اين موارد در فوتبال بيشتر به چشم ميآيند.
در ابتدا بايد اشاره كرد چنين مسائلي در فوتبال تمام كشورهاي دنيا وجود دارد، اما شدت و نوع آن بنا به فرهنگ و رسوم كشورها متفاوت است. مثلا در تمام هفتههاي ليگ برتر فوتبال انگليس، درگيري و منازعات بين هواداران تيمها يا هواداران با بازيكنان و... وجود دارد، اما شما كمتر ميبينيد كه چنين مواردي در ورزشگاهها، روي سكوها يا در زمين بازي ايجاد شود، اما همين هواداران در بيرون ورزشگاه از خجالت يكديگر درميآيند يا نمونه افراطي اين موضوع حضور تماشاگر با سلاح گرم در زمين مسابقه در برخي كشورهاي امريكاي جنوبي است.
اعتراضات و درگيريهاي لفظي و فيزيكي بين بازيكنان و كادر فني دو تيم با يكديگر، كتككاري تماشاگران، دعواي تماشاگران با بازيكنان و... در فوتبال دنيا رايج است كه اين مورد به بخش جداييناپذير هر هفته مسابقات ليگ برتر فوتبال حرفهاي ما نيز تبديل شده است.
در اين بين نوعي از اعتراض و مشاجره كه در فوتبال ما بسيار رايج است و ميتوان گفت فوتبال حرفهاي ايران در اين بخش جزو كشورهاي سرآمد دنياست، اعتراض بازيكنان همتيمي به يكديگر است! منظور از اعتراض، درگيري لفظي و فيزيكي در تمرينات، رختكن و... نيست، بلكه منظور اعتراض و پرخاشي است كه بازيكنان در هر صحنهاي به همتيميهاي خود بابت پاس، شوت، يارگيري و... انجام ميدهند؛ موردي كه نكته مهمي است و به عادتي زشت در فوتبال ما تبديل شده است.
با قاطعيت و كاملا مستند ميتوان گفت كه هيچ مسابقهاي در ليگ برتر فوتبال ايران وجود ندارد كه همتيميها در صحنهها و موقعيتهاي خطرناك بارها به عملكرد يكديگر اعتراض نكنند و يكديگر را تحت فشار قرار ندهند. اين معضل را از چند منظر ميتوان موردتوجه قرار دارد:
1- از آنجايي كه بسياري از مسابقات در فوتبال ما كمگل، اما پرحاشيه هستند، وقتي يك بازيكن در محوطه جريمه حريف صاحب توپ ميشود و بهترين تصميمي كه ميتواند بگيرد شوتزني است، اگر شوتش گل نشود توسط بازيكنان كناري خود كه به آنها پاس داده نشده مورد شماتت قرار ميگيرد درحالي كه همان بازيكنان معترض در چنين موقعيتي احتمالا خودشان هم اقدام به شوتزني ميكنند و به همتيميهاي خود پاس نميدهند يا دروازهباني كه يك ضربه را دفع ميكند بابت يارگيري نامناسب و دادن موقعيت به بازيكن حريف، چنان اعتراضي به همتيميهاي خود ميكند كه انگار وظيفه او درون دروازه چيزي جز سيو چنين توپهايي است! خدا نكند كه در اين بين يكي از بازيكنان معترض، در همان بازي گلي زده باشد يا دروازهبان قبل از دفع خطر از دروازه، يكي، دو واكنش ديگر هم انجام داده باشد و آنجاست كه به عنوان ابرقهرمان و نقش اول آن بازي حق دارد به همه اعتراض كند!
2- اينگونه اعتراضات نشاندهنده عدم همدلي، خودخواهي، قهرمانسازي و حتي اسطورهسازي پوشالي در فوتبال بيستاره است. بسياري از بازيكنان ادعا ميكنند كه سربازي جان بر كف هستند، هدفشان پيروزي و موفقيت تيمشان و خوشحالي هواداران است، اما برخي از آنها حتي در خوشحالي گل تيمشان شركت نميكنند، چراكه زننده گل نبايد خودش اقدام به گلزني ميكرده و بايد به او پاس ميداده! وقتي تك موقعيتها نتايج بازي را تعيين ميكنند و ميتوانند تيمي را از بحران نجات داده يا به بحران بكشانند، يك گلزني، يك دفع خطر و... ميتواند از بازيكن يك قهرمان بسازد، سكوها را له يا عليه بازيكن تهييج كند، رسانهها را در راستاي تمجيد يا نكوهش آن بازيكن جهتدهي كند و همه اين موارد لباسي قهرمانانه بر تن بازيكن ميكند كه ميتواند به عنوان اهرم فشاري در تعيين مبلغ قراردادهاي آينده آن بازيكن تاثير داشته باشد.
3- درنهايت علت اصلي تمام اين اعتراضات در يك چيز خلاصه ميشود: پول! همانطور كه اشاره شد وقتي بازيكني در نقش ناجي تيم ظاهر ميشود و از جانب تماشاگران و رسانهها به عنوان قهرمان تيمش شناخته ميشود قطعا اين مورد را به عنوان يك پارامتر براي چانهزني در افزايش قرارداد فصول بعد درنظر ميگيرد. اما بخش اصلي اين داستان، زيباترين بخش قراردادهاي فوتباليستهاي ليگ ايران است كه در اين شرايط سخت اقتصادي اقشار مختلف جامعه، اسمي جز تركمنچاي نميتوان بر آن نهاد كه آن آپشنهاي طلايي از بيتالمال است كه در معدود قراردادهاي ورزشي در دنيا مشابه آن وجود دارد. مطمئن باشيد وقتي بازيكني به خاطر اينكه به او پاس داده نشده تا بتواند گلزني كند يا دروازهباني كه گل خورده به همتيمي خود اعتراض ميكند، مهمترين چيزي كه افسار احساسات او را در دست گرفته، چند ده ميليون يا چند صد ميليون توماني است كه به عنوان آپشن قراردادش از دست داده و عشق به پيراهن، ناراحتي از غصه خوردن هواداران و... كليشهاي است كه به درد مصاحبههاي بعد از بازي ميخورد.
اگر عدهاي به اين موضوع اعتقاد ندارند، ميتوان به باشگاهها پيشنهاد داد به جاي اينكه براي موفقيتهاي فردي مثل گلزني، كلينشيت و... به بازيكنان آپشن بدهند، فقط براي شكستها و اشتباهات، جريمهاي براي بازيكنان درنظر بگيرند و آنگاه است كه احتمالا اعتراض لفظي همتيميها درون زمين، به درگيري فيزيكي تبديل خواهد شد، چون در اقتصاد رفتاري آمده است كه شدت احساس غم ناشي از دست دادن پول، دوبرابر احساس شادي ناشي از به دست آوردن پول خواهد بود.
البته بيانصافي است كه گفته شود استثناهايي در اين بين وجود ندارند، اما قراردادها همچون مسير رودي هستند كه جريان را به سمتي هدايت ميكنند كه شنا كردن خلاف جهت اين جريان نياز به مقاومتي بيانتها دارد و قهرمان و اسطوره واقعي ميخواهد!