• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5972 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن

گم‌شده در زباله‌ها يافتن در كتاب‌ها *

سيدمحي‌الدين حسيني‌مقدم

آنجا كه تمدن خاك مي‌خورد و فقر سر بر آسمان مي‌سايد، كودكي بر بلنداي زباله‌ها نشسته است. اما نه براي يافتن تكه‌اي نان، نه براي سير كردن شكمي گرسنه؛ بلكه براي خواندن، براي كشف، براي زنده نگه‌ داشتن رويايي كه شايد ميان زباله‌ها گم شده باشد. اين تصوير، تلخ‌ترين تضاد زمانه ما را به نمايش مي‌گذارد: كودكي كه به جاي نان، كتاب را يافته است و براي لحظه‌اي، نه تنها گرسنگي، بلكه تمام جهان پيرامونش را فراموش كرده است.

اين عكس، تركيبي است از فقر و دانش، از خاكستر و نور. كودكي كه در ميان محروميت مطلق، چيزي را در دستانش مي‌فشارد كه مي‌تواند او را از اين چرخه بي‌پايان رهايي بخشد: كتاب. اما آيا او به رهايي خواهد رسيد؟ آيا اين لحظه كوتاه خواندن، مي‌تواند مسيري طولاني به سوي روشنايي بسازد، يا راهي ناهموار، زير سايه سنگين بي‌عدالتي‌ها و بي‌تفاوتي‌ها، زنده به گور خواهد شد؟

نگاهي به فقر ساختاري و فرهنگ مقاومت

اين تصوير، بي‌واسطه ما را به نظريه‌هاي فقر ساختاري مي‌رساند. «اسكار لوئيس» انسان‌شناس نامدار، در نظريه خود از «فرهنگ فقر» مي‌گويد كه چگونه فقر به شكلي سيستماتيك در جامعه بازتوليد مي‌شود؛ كودكاني كه در فقر به دنيا مي‌آيند، گويي در چرخه‌اي بسته گير كرده‌اند كه راه گريزي از آن نيست. اما اين كودك، با كتابی در دست، گويي از اين چرخه بيرون زده است. او به ما مي‌گويد كه حتي در دل تاريكي، اميد چون نوري مي‌درخشد.

از سوي ديگر «پائولو فريره» نظريه‌پرداز آموزش انتقادي، بر اين باور است كه آگاهي، اولين گام براي رهايي از ستم است. اين كودك، با خواندن شايد اولين گام‌هاي خود را به سوي آگاهي برداشته است. اما آيا جامعه‌اي كه او را به زباله‌ها سپرده، خواهد گذاشت كه اين آگاهي به شكوفايي برسد؟

پيامي براي تمدن گرسنه

آنچه اين تصوير به ما مي‌گويد، بسيار فراتر از يك لحظه است. اين عكس، آينه‌اي از جامعه‌اي است كه فقر را عادي كرده و در عين حال خود را متمدن مي‌خواند. تمدني كه كودكانش را به زباله‌ها مي‌فرستد و در عين حال، در برج‌هاي عاج خود از عدالت و برابري سخن مي‌گويد.

اين كودك، نماينده ميليون‌ها كودك ديگر است كه در سايه نابرابري‌ها، روياهاي‌شان دفن شده است. اما اين كتاب، اين لحظه كوتاه، مي‌تواند بذر اميدي باشد كه روزي از ميان خاكستر فقر سر برآورد. شايد او روزي بتواند از اين چرخه بيرون بيايد، شايد روزي بتواند چراغي براي ديگران باشد. اما براي آن روز، ما به تغييري بنيادين نياز داريم؛ تغييري كه فقر را نه به چشم يك پديده اجتناب‌ناپذير، بلكه به عنوان يك زخم التيام ‌يافتني ببيند.

پايان سخن: تمدني كه از دست مي‌رود

اين تصوير، پرسشي تلخ را پيش روي ما مي‌گذارد: آيا تمدني كه كودكانش را در زباله‌ها رها مي‌كند، مي‌تواند واقعا متمدن باشد؟ شايد اگر غم نان بگذارد؛ ما روزي به ياد بياوريم كه انسانيت در خواندن و آموختن است، نه در ساختن برج‌هاي بلند و انباشتن ثروت‌هاي بي‌پايان. اين كودك با كتابي در دست، نه‌تنها گرسنگي را فراموش كرده، بلكه ما را نيز به تأملي عميق دعوت كرده است. آيا صداي او را خواهيم شنيد؟

كارشناس‌ارشد مطالعات فرهنگي و رسانه

* چند روز قبل، تصويري از يك كودك زباله‌گرد منتشر شد كه بر لبه سطل زباله نشسته بود و با كتابي در دست مشغول مطالعه بود كه به نظر مي‌رسيد از دل زباله‌ها پيدا كرده است. يادداشتي كه مي‌خوانيد به مناسبت انتشار اين تصوير است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون