• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5972 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن

درباره تقابل علي دايي و عليرضا دبير

هياهوي بزرگ براي يك سوء تفاهم

علي ولي‌اللهي

همه‌چيز از آنجا شروع شد كه چند رسانه صحبت عليرضا دبير در مورد علي دايي را با تيتر «تعيين تكليف دبير براي دايي» بازنشر كردند؛ از جمله چند رسانه فارسي‌زبان خارج از كشور كه اين روزها متاسفانه تبديل به مرجع رسانه‌اي بخشي از مردم ايران شده‌اند.

من چند بار صحبت‌هاي دبير را شنيدم و راستش هيچ «تعيين تكليفي» حس نكردم. براي همين همان موقع هم هيچ واكنشي نشان ندادم. دبير در حين اينكه داشت مي‌گفت دايي بايد به فوتبال برگردد و مربيگري كند به شايعه حضور خودش و بعد علي دايي در فدراسيون واكنش نشان داد و گفت كسي كه مي‌خواهد بيايد راس فدراسيون بايد بيزينس را بگذارد كنار. حالا شايد منظورش علي دايي بود يا نه ولي اصلا مساله مهمي نبود. جمله‌اي كه اگر ناراحت نمي‌شويد همه بايد با آن موافق باشيم. رييس فدراسيون بودن در ايران يك شغل تمام وقت است، حتي بيشتر از تمام وقت.
حالا علي دايي انگار كه همان تيتر «تعيين تكليف دبير براي دايي» را ديده باشد، پنجشنبه در جمع خبرنگاران جلوي دبير درآمد و گفت: «تو چي‌كاره مملكتي كه واسه من تعيين تكليف مي‌كني؟» دايي اظهار داشت: «اين اسم قديم‌ها برايم آشنا بود. خيلي وقت است كه ديگر اين اسم برايم آشنا نيست. از زماني كه عليرضا دبير شوراي شهر رفت و لباس پوشيدنش را تغيير داد، ديگر براي من غريبه شد. خواهش مي‌كنم امثال او به زندگي خودشان برسند و درباره زندگي ديگران تصميم‌گيري نكنند. دبير نمي‌تواند براي امثال من تعيين تكليف كند تا به فوتبال برگردم. اينكه به فوتبال برگردم يا خير، مساله شخصي من است و فعلا دوست ندارم برگردم. مديريت فقط اين نيست كه دو سالن افتتاح كنم. اگر قرار باشد اين كار را هم انجام دهم جايي سالن مي‌زنم كه مستعدها آنجا هستند و از عليرضا دبير خواهش مي‌كنم كه بار آخرش باشد نسبت به ديگران اظهارنظر مي‌كند و براي خودش نظر مي‌دهد. حيف است كه خيلي چيزها را نمي‌توانم بگويم اما باز هم تاكيد مي‌كنم كه زندگي شخصي من به خودم ربط دارد.»
اظهارات دايي موجي از واكنش‌ها را در حمايت از دايي و حمله به دبير به همراه داشت كه عمدتا به خاطر محبوبيت علي دايي بود ولي راستش اين حجم از واكنش و تندي شهريار فوتبال ايران كمي هم تعجب‌برانگيز بود. چرا؟ چون اصلا مساله‌اي وجود نداشت! يعني آن مساله‌اي كه تمام اين كنش و واكنش را به دنبال خودش داشت اصلا مساله قابل ذكري نبود. براي همين به نظر رسيد شهريار در اين يك مورد بيشتر از اينكه بخواهد به صحبت‌هاي دبير واكنش نشان بدهد به جو رسانه‌اي به وجود آمده جواب داد. مخصوصا كه خودش از كليدواژه «تعيين تكليف» استفاده كرد. چيزي كه واقعا در صحبت‌هاي دبير نبود. ضمن اينكه هر گونه اظهارنظري در مورد ديگران الزاما به معناي تعيين تكليف نيست. 
به دبير نقدهاي بي‌شماري وارد است. هرچند چون دركشتي نتايج قابل قبولي گرفته، امكانات كشتي زياد شده و بچه‌هاي تيم ملي خيلي از او راضي هستند معتقديم او بايد كارش را ادامه دهد. كما اينكه وقتي شايعات حضور او در انتخابات فدراسيون فوتبال بالا گرفت، نوشتيم دبير در جاي درستي قرار دارد و نيازي نيست با تغيير جايگاه او، هم كشتي آسيب ببيند هم فوتبال. اين حرف‌ها را در شرايطي مي‌زنيم كه آقاي دبير به تمام كشتي‌گيران تيم‌هاي ملي گفته با روزنامه اعتماد مصاحبه نكنند! ولي ما جزو آن دسته رسانه‌هايي نيستيم كه اگر از رييس فدراسيون چيزي به ما نرسد يا ما را تحويل نگيرد يا مثلا وقت مصاحبه ندهد بكوبيمش. هدف در نهايت موفقيت ورزش ايران است.  در واقع اكثر كساني كه دبير را در رابطه با اين موضوع مشخص تحت فشار قرار مي‌دهند بيشتر درگير قضاوت‌هاي پيشيني در مورد او هستند نه حرفي كه به زبان آورده. 
خلاصه كل ماجراي دايي و دبير چيزي بيشتر از يك سوءتفاهم نيست. راستش حتي سوءتفاهم هم نيست. يك هيچ مطلق است. يك جنگ رسانه‌اي كاملا بي‌دليل كه نتيجه آتش‌بياري بعضي از همكاران اينور آبي و آنور آبي براي جمع كردن لايك و فالوور بوده.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون