به مناسب رونمايي از دايرهالمعارف 23 هزار شهيد ترور، انجمن علوم سياسي دانشگاه يزد طي يك نشست مجازي با عنوان «تروريسم و حقوق بشر» به تروريسم و چالشهاي مفهومي آن، رويكردهاي دوگانه قدرتهاي بزرگ در برخورد با گروهكهاي تروريستي، نحوه تاثيرگزاري اقدامات تروريستي و گزارههاي حقوق بشري بر يكديگر و چالشهاي پيش روي قربانيان تروريسم پرداخت . در اين نشست دكتر نوروز كارگري، عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات و نويسنده كتاب «درون مايههاي تروريسم» ديدگاههاي خود را در اين زمينه بيان نمود.
تروريسم: از ريشههاي تاريخي تا نبرد سياسي بر سر تعريف
دكتر نوروز كارگري، در اين نشست تخصصي با بيان اينكه تروريسم پديدهاي به قدمت تاريخ بشر است، گفت: «تروريسم نه تنها به اندازه تاريخچه ثبت شده بشر قدمت دارد، بلكه همواره با ساختارهاي قدرت در جوامع مختلف گره خورده است. از ابتداي شكلگيري قدرت سياسي، همواره افرادي وجود داشتهاند كه با اين ساختارها مخالفت كرده و آنها را به چالش كشيدهاند. اين مخالفان در طول تاريخ برچسبهاي مختلفي دريافت كرده و غالبا به روشهاي مختلفي سركوب شدهاند. مفهوم تروريسم، آنگونه كه امروزه ميشناسيم، از دوران انقلاب فرانسه و اوايل قرن نوزدهم به شكل جديتري مطرح شد. در آن زمان، گروههاي سياسي مختلف از خشونت براي دستيابي به اهداف خود استفاده ميكردند. با گذشت زمان، اين مفهوم پيچيده و چندوجهي شد و به يك اصطلاح بحثبرانگيز با تعاريف متعدد تبديل شد. متأسفانه هنوز بر سر يك تعريف جامع و جهاني توافق نظري وجود ندارد. اين فقدان توافق، ريشه در بار سنگين سياسي اين مفهوم و منافع متفاوت دولتها دارد و به چالشي بزرگ در مواجهه با تروريسم تبديل شده است.» اين استاد دانشگاه افزود: «مفهوم تروريسم بهشدت با ساختارهاي قدرت و منافع سياسي مرتبط است و همين امر باعث پيچيدگي و ابهام در تعريف آن شده است. هر كشوري تروريسم را بر اساس منافع خود تعريف ميكند و اين دوگانگي و تفاوت در تعريف، دستيابي به يك تعريف مشترك و مشخص از تروريسم در جامعه بينالمللي را غيرممكن كرده است. غالبا، برچسبهاي سياسي بر بهترين تعاريف غلبه كرده و مانع از ايجاد يك اجماع جهاني در اين زمينه شدهاند. به اين ترتيب، تروريسم به جاي اينكه يك پديده جنايي و ضد بشري در نظر گرفته شود، به يك ابزار سياسي براي سركوب رقيبان و توجيه اقدامات دولتها تبديل شده است.»
تأثير 11 سپتامبر بر مطالعات تروريسم و پيامدهاي غيرمنتظره آن
وي افزود: «حوادث 11سپتامبر 2001، نقطه عطفي در درك جهاني از تروريسم بود و نه تنها به عنوان يك رويداد غمانگيز، بلكه به عنوان نقطه تحولي در نگرش جهاني نسبت به تروريسم شناخته ميشود. پس از اين حملات، ترس از تروريسم به عنوان يك تهديد جهاني افزايش يافت و قدرتهاي بزرگ سياسي، با توجه به منافع خود، مدعيان اصلي تعريف و شناسايي تروريستها شدند. اين امر باعث شد تأثيرات سياستهاي اين قدرتها بر مبارزه با تروريسم، به شكل جديتري احساس شود و تروريسم از يك پديده محلي به يك تهديد جهاني تبديل شود كه نيازمند پاسخهاي سريع بود. حملات نظامي به عراق و افغانستان، كه در واكنش به 11سپتامبر انجام شد، پيامدهاي گسترده و غيرمنتظرهاي داشت. اين جنگها نهتنها به زيرساختها و اقتصاد اين كشورها آسيب زد، بلكه باعث ظهور گروههاي تروريستي جديد همچون داعش نيز شد. اين جنگها كه براي مبارزه با تروريسم آغاز شده بودند، به بستري براي رشد تروريسم تبديل شدند و نگرش جديدي نسبت به تروريسم ايجاد كردند و فشار بيشتري بر ساير كشورها براي مقابله با اين تهديد وارد كردند. در نهايت، جنگ عليه تروريسم نهتنها به حل اين معضل كمكي نكرد، بلكه مشكلات جديدي نيز ايجاد كرد.»
منافع سياسي متضاد قدرتها و ايجاد اخلال در همكاريهاي ضد تروريستي
نويسنده كتاب «درونمايههاي تروريسم» بيان كرد: «پس از 11 سپتامبر، موجي از قوانين ضد تروريستي تصويب شد كه با وجود هدف مقابله با تروريسم، انتقادات گستردهاي را به همراه داشت. قانون پاتريوت در امريكا، سرآغاز تصويب قوانين مشابه در ساير كشورها بود. اين قوانين با وجود تلاش براي مقابله سختگيرانه با تروريسم، به نقض حقوق بشر و آزاديهاي مدني منجر شدند و تعادل بين امنيت و آزادي را برهم زدند. همزمان، قدرت رسانهها در تعريف و بازتعريف تروريسم برجسته شد.» وي در ادامه افزود: «رسانهها با انتشار اخبار و ايجاد هراس افكني، تأثيرات عميقي بر افكار عمومي دارند و پوشش گسترده از حملات تروريستي، به افزايش ترس و نگراني دامن ميزند. اين امر، ترس از تروريسم را به يك دغدغه جهاني تبديل كرده و منافع قدرتهاي بزرگ را تحت تأثير قرار داده است. با اين حال، منافع سياسي متضاد دولتها، مانع از تعيين مصاديق دقيق ميشود. اين دوگانگي، همكاريهاي بينالمللي را مختل ميكند. پيشبيني آينده تروريسم دشوار است، اما اين تهديد همچنان جدي است. همكاريهاي بينالمللي بر اساس حقوق بشر و احترام به تنوع فرهنگي، براي مقابله موثر با تروريسم ضروري است.»
چالشهاي حقوقي مقابله با تروريسم در عرصه بينالملل
اين پژوهشگر حقوق بينالملل در ادامه بيان كرد: «كنوانسيونهاي بينالمللي ضد تروريسم، اگرچه تلاشي ارزشمند براي ايجاد چارچوب حقوقي هستند، اما با محدوديتهايي روبهرو هستند. منافع ملي متضاد كشورها و پيچيدگيهاي سياسي، مانع اجراي كامل اين كنوانسيونها ميشود. تمركز صرف بر جنبههاي حقوقي و امنيتي و ناديده گرفتن ريشههاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي تروريسم، از ديگر كاستيهاي اين اسناد است. اين امر، مانع شكلگيري جبهه متحد عليه تروريسم شده و به تداوم درگيريها و بيثباتي دامن ميزند. پيچيدگي مساله تروريسم، نيازمند رويكردي چندبعدي و فراگير است.»
سياستزدگي در ليستهاي تروريستي و منافع متغير كشورها
دكتر نوروز كارگري در ادامه سخنان خود بيان داشت: «ليستهاي تروريستي بينالمللي، به جاي اتكا بر معيارهاي عيني، به ابزاري براي پيشبرد منافع سياسي و اقتصادي قدرتهاي بزرگ تبديل شدهاند. تغيير وضعيت گروههايي مانند تحريرالشام در اين ليستها، نشاندهنده رويكرد سياسي و منافع لحظهاي است كه اعتبار ليستها را خدشهدار كرده و همكاريهاي بينالمللي را تضعيف ميكند. اين ليستها، به جاي مبارزه با تروريسم، به ابزاري براي اعمال فشار سياسي تبديل شدهاند.» وي افزود: « تعريف تروريسم در عرصه بينالمللي، تحت تأثير مفهوم متغير «منافع ملي » قرار دارد و هر كشوري، با توجه به اولويتها و شرايط خود، تعريفي منحصر به فرد از تروريسم ارايه ميدهد. اين تفاوتها، منجر به ايجاد معيارهاي دوگانه در برخورد با گروهها ميشود.»
تروريسم و حقوق بشر: قربانيانِ فراموششده
دكتر نوروز كارگري در ادامه بحث خود، تروريسم را تهديدي بنيادين براي حقوق بشر دانست و اظهار داشت: «اعمال تروريستي، صرفنظر از انگيزه و هدف نهايي آنها، به عنوان رفتارهاي خشونتآميز و مخالف با امنيت و آسايش افراد، با ابتداييترين حقوق انساني در تضاد هستند. اين اقدامات، در وهله اول، احساس امنيت و آرامش را كه از نيازهاي اساسي هر انساني است، هدف قرار ميدهند. نقض اين حق بنيادين، به منزله نقض ساير حقوق انساني، از جمله حق حيات، آزادي و كرامت انساني است. تروريسم با هراسافكني عمومي، نه تنها امنيت فردي، بلكه نهادها و ساختارهاي اجتماعي را نيز در معرض خطر قرار ميدهد. از سوي ديگر، بازتاب رسانهاي اين اقدامات، چه به صورت اتفاقي و چه به شكل هدفمند و براي توجيه سياستهاي آتي دولتها مانند جنگ و قانونگذاريهاي سختگيرانه، به تشديد احساس ناامني در جامعه و سوءاستفاده از ترس و وحشت عمومي به عنوان ابزاري براي پيشبرد اهداف سياسي منجر ميشود كه خود، نمونهاي از نقض حقوق بشر است.» وي در پايان با اشاره به قربانيان تروريسم افزود: «واكنش به تروريسم، چه از نوع نظامي و چه حقوقي، ميتواند خود به نقض حقوق بشر منجر شود. جنگ و قوانين سختگيرانه ضدتروريسم، اغلب به نقض حقوق مدني و سياسي افراد منتهي ميشوند. قربانيان تروريسم و اقدامات ضد تروريستي، مصاديق بارز نقض حقوق بشر هستند، اما متأسفانه به دليل اختلافنظرها در تعريف قرباني و منافع سياسي دولتها، استيفاي حقوق اين افراد با چالشهاي جدي روبهروست و در چرخه خشونت، هم تروريسم و هم واكنشهاي ضد تروريستي، حقوق انساني را نقض ميكنند و قربانيان، اغلب در سكوت و فراموشي رها ميشوند.»
جمع بندي:
در اين نشست تخصصي كه به مناسبت رونمايي از دايرهالمعارف 23 هزار شهيد ترور برگزار شد، دكتر نوروز كارگري به بررسي جامع پديده تروريسم پرداخت. وي با بيان اينكه تروريسم پديدهاي به قدمت تاريخ بشر است، نقطه عطف درك جهاني از آن را حوادث ۱۱ سپتامبر دانست كه منجر به تغييرات گسترده در نگرش جهاني به اين پديده شد. نكته كليدي در سخنان وي، تأكيد بر جايگاه منافع سياسي قدرتهاي بزرگ در تفسير پديده تروريسم است. اين مساله تا جايي پيش رفته كه حتي ليستهاي تروريستي به جاي اتكا بر معيارهاي عيني، به ابزاري براي پيشبرد منافع سياسي و اقتصادي قدرتهاي بزرگ تبديل شدهاند. در بخش ديگري از اين نشست، دكتر كارگري به رابطه پيچيده تروريسم و حقوق بشر پرداخت و آن را تهديدي بنيادين براي حقوق بشر دانست. او تأكيد كرد كه در اين ميان، قربانيان تروريسم و اقدامات ضد تروريستي، مصاديق بارز نقض حقوق بشر هستند، اما متأسفانه به دليل اختلافنظرها در تعريف قرباني و منافع سياسي دولتها، استيفاي حقوق اين افراد با چالشهاي جدي روبهروست و قربانيان اين چرخه معيوب اغلب در سكوت و فراموشي رها ميشوند.