• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۴ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5980 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۴ بهمن

احمد خرم، مهندس توسعه‌محور

حسين روحاني‌صدر

موضوع توسعه ايران دغدغه‌اي است كه پس از دو جنگ ويرانگر ايران و روس از 200 سال پيش در اذهان ايرانيان ترقي‌خواه شكل گرفت. آنان با تاسيس مراكز آموزشي جديد و ترجمه كتاب به دنبال انتقال يافته‌هاي جهاني توسعه يافته پس از انقلاب‌هاي معروف امريكا و اروپا برآمدند و استقرار آن را در چارچوب توسعه سياسي ديدند و پا در مشروطه‌اي نه ناكام و نه كامياب گذاشتند و اميد به حكومت يكپارچه سپردند كه در پناه امنيت آن گام‌هاي توسعه يافته بهتري بردارند و سرانجام‌شان به نفت و خوني كشيده شد كه نه فقط توسعه سياسي، بلكه ‌دار و ندارشان به امر و نهي حاكميت تعلق يافت. احمد خرم در همين فضا (در 25 بهمن 1329) در محدوده بازارچه قصر اصفهان به دنيا آمد. اصالت خانوادگي وي از بختياري‌هاي مستقر در چهارمحال بودند كه گذشتگانش به علت مخالفت با حكومت مركزي رضاشاه ناچار به مهاجرت به اهواز و اصفهان شده بود. پدر از فعالان جنبش ملي نفت بعد از كودتاي 28 مرداد، محكوم به اعدام و با عفوي ملوكانه نجات يافت و از استادكاران صنعت مبل ايران شد.

مهندس حين تحصيل در مدرسه اسلامي قدسيه اصفهان شاهد رويدادهايي مهم همچون سفر ژنرال دوگل رييس‌جمهور فرانسه به اصفهان در (24مهر 1342) بود

و اين سخن به يادماندني ژنرال فرانسوي كه تهران را يك پاركينگ بزرگ، اصفهان را يك شهر خراب و شيراز را يك ده آباد ديدم. يكي از اولين آموزه‌هاي مساله توسعه در فكر وي موثر افتاد. از اين زمان او با صنايع نجاري، خياطي انس گرفت. با به پايان رساندن تحصيلات متوسطه در مدرسه شاه عباس (دكتر شريعتي) جلفاي اصفهان با گرايش رياضي فيزيك و مدرسه دكتر هشترودي تهران و پذيرفته‌شدگان مدرسه عالي بيمه تهران شد.

او و خانواده كه توسعه را در گرايش‌های فني و مهندسي مي‌دانستند موجبات حضور مجدد در كنكور و ورود به گروه فني مهندسي دانشگاه تبريز فراهم آوردند.

 

آشنايي با نهج‌البلاغه

او در اين فضاي جديد به دنبال الگوهاي توسعه سياسي اسلامي همراه با ديگر همفكرانش مطالعه نهج‌البلاغه را سرلوحه فعاليت‌هاي عمومي خود قرار داد و جذب فعاليت‌هاي مبارزاتي شده و در تجمعات و تحصن‌ها حضور فعال پيدا كرد و بعد به ايشان و چند نفر ديگر حكم سربازي دادند. چهار ماه آموزشي را به عجب‌شير و 20 ماه هم به 05 كرمان رفت. بعد از اين مدت به دانشگاه برگشتند. دانشگاه تبريز در مبارزات نقش‌آفرين بود. طوري بود كه به پدر و مادرها مي‌گفتند كه به بچه‌هاي‌تان بگوييد دانشگاه تبريز را نزنند هميشه شلوغ است، همش اعتصاب است. بار ديگر فعاليت‌هاي شبكه‌اي‌شان گسترش يافت. شهدايي همچون حميد سليمي، ابوالحسن آل‌اسحاق، علي طاهري، مهدي رسولي، سيديحيي رحيم‌صفوي، سلمان صفوي، مجيد صفوي، مهندس آيت‌اللهي، مهدي باكري، مصطفي ايزدي، حميد فيروزه در اين صحنه‌ها حضور داشتند. حادثه خونين 29 بهمن 56 تبريز يكي از اين رويدادها بود و تا پيروزي انقلاب در شهرهاي مختلفي مثل فرخ‌شهر، كتابفروشي و پايگاه مبارزاتي زدند. اين گروه با ديگر مبارزاني همچون آيات عظام، منتظري، بهشتي، خامنه‌اي و هاشمي‌رفسنجاني مرتبط و در فعاليت‌هاي دوران پيروزي انقلاب با ديگر گروه‌هاي همسو همكاري سازنده‌اي داشتند و در راستاي برقراري امنيت و رفاه ملي كه يكي از مولفه‌هاي توسعه است مبادرت به تشكيل سپاه در آذربايجان گرفتند. اما با برقراري امنيت كامل در آذربايجان اين جمع از سپاه اخراج شدند. به‌رغم تلاش‌هايي كه براي حفظ حريم دانشگاه از فعاليت‌هاي ناهنجار سياسي - نظامي و طرح مباحث رشد و ترقي ملي در آن اين خواسته نيز با تعطيلي چند ساله آموزش عالي به ناكامي بدل شد و نه‌تنها نگاه توسعه محور از آن رفت بلكه رشد عمومي نسل‌ها را نيز به دنبال داشت. در اين شرايط اين سيمرغان دلباخته به ملك و ملت داوطلبانه عازم ميدان‌هاي جنگ 8 ساله‌اي شدند و داشته‌ها و تجربيات علمي، فني، نظامي خود را بي‌چشمداشت در راه آرمان‌هاي بلند ديگر همسنگران اعطا كردند. ناكام و اميدوار بار ديگر به دنبال احياي ايراني توسعه يافته فعاليت‌ها را در جهاد دانشگاهي و ستاد دبير خانه شوراي انقلاب فرهنگي از سر گرفتند.

 

فعاليت در معاونت عمراني و اقتصادي استان هرمزگان

در همين مسير ياران سابق او را به صحنه عمراني كشور وارد کردند. او براي آنكه توسعه را بدون برنامه انجام نداده باشد به دستگاه‌هاي مختلف مراجعه كرد تا با اهداف منطقه‌اي‌شان برنامه‌ريزي‌هاي درستي انجام بدهد.

با آشنايي كه با طرح مطالعاتي ستيران داشت آن را مبناي مناسبي براي توسعه ايران فردا دانست و به دنبال انتقال و ايجاد صنايع از داخل كشور به سواحل جنوبي از حاشيه اروند تا بندر گواتر سيستان و بلوچستان برآمد.

از اين رو براي تسريع در عمران استان با كمك دانش‌آموختگان جهاد دانشگاهي دانشگاه صنعتي شريف كارخانه سازه‌هاي بتني را در ابتداي جاده بندرعباس سيرجان ايجاد كردند. مسوول تيم مذاكره‌كننده با مقامات عماراتي در خصوص جزاير مورد اختلاف بود.

در سمت استانداري هرمزگان، پالايشگاه هشتم، آلومينيوم المهدي، فولاد هرمزگان، بندر شهيد رجايي و كشتي‌سازي، نيروگاه برق، ساخت دانشگاه هرمزگان و برگزاري نشست سالانه روساي دانشگاه‌ها در بندرعباس، از دستاوردهاي مقطع خدمت وي در سواحل جنوب كشور است. قدم در مسير توسعه همواره منتقدان و مخالفان آگاه داشته و دارد، چرا كه فقر و عقب‌ماندگي را عاملي در حفظ جايگاه خود دانسته و مي‌دانند. او با سفرهايي كه به بنادر اروپايي و جنوب شرق آسيا داشت الگوي قطب منطقه‌اي ايران را با محوريت منطقه آزاد بندرعباس پيش‌بيني و از گردانندگان امور خواست تا آن را به اجرا درآورند. اما با مداخلات و وعده‌هاي كشورهاي حاشيه جنوب خليج فارس اين فرصت طلايي از اين پهنه استراتژيك اقتصادي گرفته و گام‌هاي توسعه ناتمام كوتاه شد و مسير خدمت وي را از آب‌هاي نيلگون به رشته‌كوه‌هاي زاگرس و جبال همدان رساندند. او بر مبناي همان نگاه توسعه‌گرا با ايجاد بزرگراه‌هاي منتهي به همدان و ساخت و تعمير سايت‌هاي تاريخي و تفريحي به قطب گردشگري و باغداري تبديل شد و طرح مطالعاتي راه آهن غرب كشور را به سرانجام رساند.

 

شوراها؛ گامي بلند در توسعه‌گرايي

او با سوابق مبارزاتي و اجرايي يكي از فعالان عرصه اجراي قانون زمين مانده شوراهاي شهر و روستا (انجمن‌ها) شد و بالاخره توانستند اولين انتخابات در اسفند 77 با اميد به آينده‌اي شكوفا با موفقيت برگزار كنند. اما اين دستاورد ملي و مهم‌ترين گام در توسعه‌يافتگي تاكنون كامياب نشده است. تلاش‌هاي توسعه‌گراي وي در رشد خدمات كمي و كيفي راه و ترابري نيز با ناكامي‌هايي به واسطه ممنوعيت در ساخت و تجهيز فرودگاه بين‌المللي امام و قطار سريع‌السير تهران بوشهر پرونده‌سازي‌هايي در راستاي جلوگيري خريد تجهيزات حمل و نقل هوايي مواجهه شد. او در دو دهه اخير با حضور فعال خود در نظام مهندسي كشور به دنبال استاندارد‌سازي توسعه پايدار برآمد كه در اين عرصه نيز او را از صحنه خارج کردند.

به اعتقاد وي ما ملت مثبتي نيستيم براي مملكت‌مان و مردم‌مان مثبت نيستيم همه‌ چيز را در منافع خود مي‌بينيم. از ديگر نقاط قوت اين بود كه ما جزو چهار كشور اول ثروتمند دنيا هستيم. در نفت و گاز اول هستيم. در تيتانيوم اول هستيم. در مس دوم، سوم هستيم. 70 درصد جدول مندليف را داريم و اگر اين سرمايه‌هاي طبيعي كه در اختيار اين ملت هست، نبود همان روزهاي اول شكست خورده بوديم.

آدم در مسير درست نمي‌افتد و خدا هر قدر هم تدبير كنيم العبد يدبّر و‌الله يقدّر؛ ما هر قدر برنامه‌ريزي و تدبير كنيم خدا آن را مقدر مي‌كند و آن جمله علي عليه‌السلام كه مي‌فرمودند خدا را از اينجا شناختم كه عزم و اراده‌اي كه مي‌كردم و برنامه‌اي كه مي‌ريختم رقم مي‌خورد. آن چيزي كه من طراحي كرده بودم هيچ ‌وقت اتفاق نمي‌افتاد. هميشه در كار يك گرهي مي‌افتاد، اما گره و عقده حل مي‌شد و من پي بردم كه يك دستي وراي دست من و فكري وراي فكر من در موفقيت و عدم موفقيت من دخالت دارد و آن هم آن خداست.

شاه رفت مملكت به دست نيروهاي انقلاب افتاد و ما قبل از انقلاب شب كه مي‌خوابيديم در ذهن‌مان در آرزوي آزادسازي يك شهر بوديم كه از آنجا نشان بدهيم با فداكاري با ايمان چگونه مي‌شود مملكت را اداره كرد. يك مرتبه يك روز صبح صداي‌مان كردند كه بلند شو نماز قضا شده است و آن روز متوجه شديم كه همه مملكت دست‌مان است ولي چون راه و رسم زندگي كردن و علم و فن حكومت‌داري را بلد نبوديم به‌رغم برخي كارهاي خوبي كه انجام داديم حركت رو به جلويي نداشتيم به خصوص چيزهايي كه از اول انقلاب مساله ايجاد و حركت به سمت استقرار نظام اسلامي را كند كرد به آن بي‌توجهي كرديم. اخلاق عمومي و اخلاق حرفه‌اي بود كه از همان سال‌هاي اول انقلاب رو به افول رفت.

مساله‌اي كه ما را آسيب‌پذير و كشورهاي ديگر منطقه مشكل‌شان را حل كرد، توهم توطئه بود كه هر غير ايراني و هر ايراني مرتبط با غير ايراني براي توطئه اين رابطه را دارد، مي‌خواهد عليه ما كار كند. عليه تماميت ارضي‌مان عليه دين‌مان. اين توهم هم باعث مي‌شود كه ارتباطات برون مرزي ما تضعيف شود.

خدا يكي از مباني كه در قرآن گذاشته در هر امري گفته: ولا تقفُ ما ليس لك بِهِ عِلمٌ. انجام ندهيد؛ كاري را كه به آن علم نداريد، مطالعه نكرديد. جوانب و زواياي كار براي‌تان روشن نيست، نكنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون