مهدي بيكاوغلي
«ناترازيهاي انرژي، بحرانهاي ارزي و... چگونه ايجاد شدهاند؟ آيا به صورت ناگهاني و يك شبه رخ دادهاند يا ريشه در گذشته دارند؟ چه شده كه با آمدن اين دولت، در زمستان برق ميرود؟ كمبود گاز اوج گرفته و بحرانها يكي يكي اوج ميگيرند؟» اينها پرسشهايي است كه مرتضي مبلغ، معاون سياسي وزير كشور دولت اصلاحات آنها را مطرح ميكند. او در عين حال با طرح يك چنين پرسشهايي، استدلال جالبي را نيز اقامه ميكند. او با اشاره به اين واقعيت كه چطور ممكن است دولتي كه از اجماع نخبگاني، شايستهسالاري، تنشزدايي و تخصصگرايي صحبت ميكند، دست به اقداماتي بزند كه باعث بروز بحران شود؟ مبلغ معتقد است كه مهمترین كار دولت شفافسازي و نمايان كردن همه چالشها و مشكلاتي است كه طي سالهاي مختلف زير فرش عرصه مديريتي و سياسي كشور پنهان شده بود. اين فعال سياسي در عين حال با بازخواني مشكلات كشور در شرايط فعلي و نوسانات گسترده ارزي از دولت ميخواهد كه در زمينه اقناع عمومي فعاليتها بيشتري انجام بدهند. اين فعال سياسي با اشاره به مشكلات دولت براي به كارگيري مديران شايسته از لايههاي مختلف نظارت استصوابي در كشور انتقاد ميكند. بهزعم مبلغ لايه نخست نظارت استصوابي، ذيل اصل 99 قانون اساسي و توسط شوراي نگهبان اعمال ميشود. اما لايه عميقتر به مشكلات دولت براي به كارگيري مديران متخصص و شايسته بازميگردد. بر اساس مصوبه مجلس اصولگرا، انتخاب هر مديري در هر سطحي منوط به استعلامهايي است كه از سوي نهادهاي امنيتي بايد صادر شود. با يك چنين ساختار غيرسامانيافتهاي طبيعي است كه روند بهبود و اصلاح كژكاركرديها در كشور با نقصانهاي بسياري همراه باشد.
فضاي عمومي جامعه اين روزها با چالشهاي بسياري روبهرو شده است. از يك طرف تهديدات خارجي و از سوي ديگر بحرانهاي داخلي، ناخودآگاه جمعي ايرانيان را درگير خود ساخته است؟
امروز مساله اساسي كشور در 2بعد خارجي و داخلي مطرح است و افكار عمومي درگير اين بحرانها شدهاند. يك بخش مهم از مشكلات، مرتبط با مسائل منطقهاي، مواضع ترامپ، مذاكره، موضعگيريهاي ترامپ در خصوص ايران، پاسخ مقامات ايران به امريكا و... است. در حوزه داخلي هم 2چالش مهم وجود دارد كه يكي ناترازيهاي انرژي و گراني ارز است. ايران با ناترازيهاي جدي انرژي مواجه است. ضمن اينكه گراني دلار هم شرايط اقتصادي و معيشتي كشور را ملتهب ساخته است. تبعات اين رخدادها در سفرههاي مردم نمايان شده و آنان را آزار ميدهد. بحث بعدي مطالبات مردم در حوزه مسائل سياسي و اجتماعي است. مثلا فيلترينگ كه بخشي از آن با تدبير دولت حل شده است. از سوي ديگر مناسبات دستگاههاي انتظامي و امنيتي با مردم بر سر مسائل مختلف مطرح است و وجدان جمعي جامعه را آزار ميدهد. مجموعه اين چالشها، شكافهاي عميقي را بين جامعه و حاكميت به وجود آورده است. اين شكاف زنگ خطر جدي را براي حاكمان و مقامات مسوول ايجاد كرده است. مسوولان بايد متوجه باشند اين شكافها بستر مناسبي است براي اينكه نارضايتيها تعميق شوند و از آن مهمتر دشمنان كشور بر اين شكافها سوار شده و بر آتش نارضايتيها بدمند.
شما درباره زخمها و بيماريها و چالشها صحبت كرديد؛ اما اگر قرار باشد نسخههاي عملياتي و درماني براي پايان دادن به اين چالشها مطرح كنيد به چه مواردي اشاره ميكنيد؟
در بخش خارجي نكته مهم آن است كه بسيار تبليغ ميشود كه جمهوري اسلامي تضعيف شده و اصلاح و بهبودي نميتواند صورت دهد. اين گزاره در حال ترويج و تبليغ است و تلاش ميشود فشار تا جايي افزايش پيدا كند كه ايران ناچار به دادن امتيازات بيشتري شود. در برابر چنين عمليات رواني گستردهاي بايد مقابله به مثل كرد. يعني ايران بايد به شكل مقتدرانه بگويد كه تضعيف نشده، قدرت خود را دارد، مقاومت ميكند و... هر چند در برخي زمينهها ممكن است با ضعفهايي مواجه شده باشد، اما ايستاده است و نميتوان آن را تسليم كرد. اساسا اخذ امتياز غيرمنطقي از ايران امكانپذير نيست. بنابراين در برابر عملياتهاي رواني دشمن بايد موضوعگيريهاي درستي صورت داد تا اقتدار ايران نمايان شود. اما در عين حال بايد مراقب بود در موضوعگيريها، همانطور كه مواضع بيربط مقامات امريكايي و اروپايي خنثي ميشود بايد ساير عمليات رواني آنها هم خنثي شود.
جدا از عرصههاي خارجي و مسائل مرتبط با مذاكرات در عرصه داخلي هم افكار عمومي ايرانيان به دلايل مختلف از جمله گراني ارز، رشد تورم، كمپين فشار حداكثري و بستن درهاي مذاكره با نوعي الهاب همراه است. براي تزريق آرامش در داخل چه بايد كرد؟
اگر موضعگيريهاي مسوولان به گونهاي باشد كه افكار عمومي داخلي را كه به شدت منتظر گشايشهايي در امورات جاري كشور است، نتواند اقناع كند، واقعيتها را به خوبي نتواند بيان كند كه مردم درك درستي از گشايش داشته باشند، آثار منفي آن در جامعه هويدا ميشود. امروز وقتي بازارها به موضوع فقدان مذاكره واكنش منفي نشان ميدهند، نشاندهنده عدم اقناع بخش وسيعي از جامعه ايرانيان است. بسيار اهميت دارد كه موضوعگيريها به گونهاي باشد كه مردم قانع شده و بفهمند واقعيتهاي پشت صحنه چيست. در اين صورت بازارها اينچنين ملتهب نميشوند و آرامش بيشتري حاكم ميشود. دلاري كه نرخ آن از 90هزار تومان پيشي گرفته و سكههايي كه ظرف چند شب، چندين ميليون تومان بر قيمت آن افزوده شده، آثار مخرب فراواني بر روان جامعه به جاي ميگذارند. اينها موارد مهمي هستندكه بايد به آنها توجه شود. مسوولان حوزه ديپلماسي كشور بايد هنرمندانه و مبتكرانه همه جنبهها را لحاظ كنند تا هم عزت جمهوري اسلامي نشان داده شود، هم صلحطلبي مردم ايران ترويج شود. نشان داده شود كه اين ايران است كه قرباني تجاوزات و جنگطلبيهاي اسراييل و امريكا بوده است، بايد اين ايده شرح داده شود كه اگر امريكا واقعا بخواهد مذاكره كند، ايران پذيراي مذاكرات است، اما مذاكراتي كه بايد بيطرفانه باشد، شرافتمندانه باشد، عزت ايران و ايراني در آن لحاظ شود، در آن زيادهخواهي وجود نداشته باشد و...اين گزارهها در مواضع مسوولان كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. اين روند باعث ميشود تا پيامهاي اشتباهي به مردم داده شده و شكافها تقويت شوند.
يعني ميفرماييد پشت صحنه بحرانها، دستهاي پنهاني وجود دارد؟
در عرصه داخلي هم شاهديم كه موضوعات براي افكار عمومي تشريح نميشود. افكار عمومي توجيه نميشوند كه ناترازيهاي انرژي چگونه ايجاد شده است؟ آيا به صورت ناگهاني و يكشبه رخ دادهاند؟ چه شده كه با آمدن اين دولت، در زمستان برق ميرود. كمبود گاز اوج گرفته و...اين معضلات يكشبه كه ايجاد نشدهاند. بروز اين بحرانها دو دليل بيشتر ندارد يا انباشتي است كه از قبل بوده و به انحاي مختلف روي آنها سرپوش گذاشته ميشد و در دولت چهاردهم اين بحرانها كه زير فرشها پنهان شده بود، نمايان شدهاند يا دولت مقصر وضع موجود است. بايد شفاف به مردم توضيح داده شود كه ريشه مشكلات كجاست. گاهي تناقضگويي و طوري صحبت ميشود كه سوءتفاهمها را تشديد ميكند.
شما فكر ميكنيد كدام گزاره در بروز بحرانهاي اخير اثرگذار بوده است؟ آيا دولتهاي قبلي مشكلات را پنهان ميكردند يا اينكه دولت چهاردهم عملكرد مناسبي نداشته است؟
دولت چهاردهم كه وعده داده به اجماع نخبگاني متعهد است، تخصصگرايي را ارج مينهد، به دنبال باندبازي و جناحگرايي و...نيست و ميخواهد از ظرفيتهاي كارشناسي كشور از طيفهاي مختلف، قوميتهاي مختلف، جناحهاي گوناگون و...استفاده كند. چنين دولتي با اين ميزان تعهد به كار تخصصي چرا بايد چنين عملكردي را ثبت كند؟ طبيعي است كه شرايط امروز برآمده از انباشت مشكلات گذشته است. امروز جامعه قانع نشده و واقعيتها به جامعه منعكس نشده است. دولت بايد به صورت شكاف كژكاركرديهاي گذشته را براي مردم شرح دهد و واقعيتها را براي آنها نمايان كند. امروز جامعه ايراني با التهابات مختلفي مواجه شده ضمن اينكه دشمنان كشور هم بوي كباب به مشامشان خورده است. به همين دليل عمليات رواني چندجانبه و چندلايهاي عليه ايران راه افتاده است.
به هر حال بسترهايي در سطح داخلي هم وجود دارد كه دشمنان را اميدوار ساخته است. اين بسترها چگونه ايجاد شدهاند؟
همينطور است، بسترهايي در ايران وجود دارد كه دشمنان را به طمع انداخته است.تمام اركان حاكميت از جمله دولت و مديران اجرايي بايد مسائل را براي مردم توضيح دهند. اگر ناكارآمدي وجود دارد شناسايي شود، نيروهاي توانمند در راس امور گذاشته شود و سياستهاي معقول اتخاذ شوند. اساس مشكلات كه بارها عنوان شده و دلسوزان و افراد مجربي كه دل در گروي اين كشور دارند صدها بار به آنها اشاره كردهاند، اين است كه بسياري از اين سياستهاي كلان كشور و رويكردها چه در سياستهاي خارجي و چه در سطح داخلي (توسعه، فرآيندهاي اقتصادي و...) رويكردهاي غلط و ناكارآمد است . رويكردهايي است كه طي چند دهه اخير راه به جايي نبرده و فقط مشكلات را بيشتر كرده است. بايد تجديدنظر جدي در برخي رويكردها صورت گيرد.
كدام يك از اين سياستها به نظر شما نيازمند بازنگري و اصلاح هستند. به صورت مصداقي به آنها اشاره ميكنيد؟
دولت با شعار كارشناسي و تخصصگرايي روي كار آمده است. چنين دولتي بايد بتواند افراد و مديران شايسته را به كار بگمارد. اما دولت براي به كار گماشتن افراد مورد نظر خود با قانون غيرمتعارفي روبهرو است. آنها هستند كه تعيين ميكنند چه فردي در دولت و اختيارهاي اجرايي و اقتصادي بايد به كار گماشته شود و كدام فرد شايسته فعاليت نيست! با اين روند كار پيش نميرود. از يك طرف، نظارت استصوابي در اين كشور شكل گرفته كه محصول آن باعث خروج نيروهاي كارآمد و دلسوز و متخصص در عرصههاي مديريتي بوده است. از سوي ديگر نگاههاي امنيتي و حراستي كه در عرصههاي مختلف مديريتي كشور وجود دارد، جلوي توفيق دولت را گرفته است. دستگاههاي موازي كه در برابر نهادهاي قانوني شكل گرفتهاند امكان رشد را مسدود ساختهاند. هر دستگاه قانوني يك دستگاه موازي و غيرپاسخگو را در برابر دارد. اينها دخالت ميكنند، دور ميزنند و منويات خود را در برابر مطالبات مردم و نهادهاي قانوني مسلط ميسازند. اينها فجايعي است كه در حوزه مديريتي كشور نمايان شده است. اين موارد بايد با تجديدنظر مواجه شوند. اگر اين اصلاحات انجام شود، بحرانهاي كشور به فوريت در مسير حل و فصل قرار ميگيرند و دولت به وعدههاي خود جامه عمل ميپوشاند، چون نيروهاي توانمند در كشور زياد هستند و ميتوانند كشور را به سمت رشد و توسعه هدايت كنند.