احياي بافت تاريخي!
بهروز مرباغي
نزديك به دو دهه است كه خوشبختانه تمناي احياي بافتهاي تاريخي شهرها در ميان مردم و مسوولان پيدا شده. حتي مديراني كه از عوامل اصلي تخريب اين بافتها به بهانه يا با تمسك به طرح توسعه شهري بودند، هواخواه احياي اين بافتها شدهاند. با هر نيت و هدفي، فعلا، اين تمنا را بايد به فال نيك گرفت. اما بايد كوشيد اين تمنا تبديل به دلسردي نشود. ممكن است به دليل عدم شناخت موضوع و اجراي برنامههاي بيهدف، نتيجه مثبتي حاصل نشود و يأس و دلسردي جاي تمنا را بگيرد. از ديد ما، دو عامل مهم ممكن است تمناي احياي بافتهاي تاريخي را به قهقرا بكشاند؛ نخستين عامل، نگاه موزهاي و غيرواقعبينانه به بافت تاريخي است. بايد اين اصل مهم را پذيرفت كه بافت تاريخي، در دستهبندي ميراث و آثار فرهنگي جزو «نفايس» بهشمار نميآيد. بافت تاريخي در دسته آثاري چون تختجمشيد و چغازنبيل نيست. بافت تاريخي مانند موجودي زنده است كه نياز به مراقبت دارد و ميتواند متناسب با نيازهاي روز به رشد و تكامل برسد، ولي اين رشد به معناي تغيير ماهيت نيست و نميتوان مورفولوژي كلي آن را تغيير داد. همانگونه كه اندام انسان از اعضاي مختلف با ابعاد متفاوت تشكيل شده، شهر هم اجزاي خاص خود را دارد. اگر دست انسان نقص پيدا كند يا زخم شود، نميتوان به جاي آن پا جوش زد. دست جاي خود، پا و شكم هم جاي خود. در شهر هم نميتوان در بافت تاريخي برج ساخت همانگونه كه در بخش نوساز و متراكم شهر هم ساختن خانه آجري دو طبقه مقبول نيست. هر بخش از شهر الگو و شخصيت خاص خود را دارد. بنابراين نخستين اصل در احياي بافتهاي تاريخي گريز از نگاه موزهاي به آن است. قرار نيست اصرار شود خانهها و امكانات مثل صدسال پيش باشد و مثلا بهجاي كولر از بادبزن استفاده شود. در عين حال، هرگز نبايد شالوده و ساختار معماري و هويتي بافت مخدوش شود. دومين اصل آن است كه بافت تاريخي به نيازهاي امروز ما پاسخ دهد. بافت بهگونهاي بايد احيا شود كه علاقهمندان به تاريخ و شهر بتوانند به راحتي در آن زندگي كنند و احساس كمبود نكنند. طبيعي است جمع كردن اين دو اصل باهم، كار سختي است. خيليها، به اشتباه، پاسخ دادن به نيازهاي امروز را به معناي استفاده از مصالح جديد و بههم زدن سلسله مراتب فضايي خانههاي تاريخي ميدانند. چنين نيست. يكي از اصليترين ويژگيهاي خانههاي تاريخي كه حس و حال خوبي براي مخاطب دارد، سلسله مراتب فضايي آن است. اگر اين ويژگي از بين برود حس و حال خانه هم از ميان ميرود. گذشته از اينها، واقعيت آن است كه بافت تاريخي معمولي با «مدول» آجر و خشت طراحي و اجرا شده. اگر اين ويژگي فراموش شود و مثلا روي نماي آجري سنگ يا سيمان كار شود، آن مدول و تناسبات از بين ميرود و احيا غلط از آب در ميآيد. پس، مواظب بايد بود!
معمار و مدرس دانشگاه