حسن بهشتيپور: صلح پايدار ميان روسيه و اوكراين بدون نقشآفريني اروپا غيرممكن است
حديث روشني
طي هفتهاي كه گذشت رياض به صحنهاي براي مذاكرات حساس ميان مقامات امريكا و روسيه درباره پايان درگيريهاي اوكراين تبديل شد. انتخاب عربستان براي ميزباني اين نشست مهم در ادامه رويكردهاي توسعهطلبانه اين پادشاهي نهتنها نشاندهنده جاهطلبيهاي محمد بن سلمان براي تثبيت جايگاه كشورش به عنوان يك ميانجي قدرتمند جهاني است، بلكه بيانگر تغيير احتمالي توازن در ديپلماسي منطقهاي و نيز بينالمللي است. در حالي كه رياض تلاش ميكند از اين فرصت براي تقويت نفوذ خود و اهرم چانهزني براي اخذ امتيازات اقتصادي- امنيتي از مسكو و واشنگتن بهرهبرداري كند، اروپا اما با ديده ترديد به اين نشست و نتايج آن مينگرد، به گونهاي كه بسياري از پايتختهاي اروپايي بر اين باورند چنين مذاكراتي، خارج از چارچوبهاي رسمي غرب و بدون حضور آنها، منجر به توافقي شده است كه منافع اروپا را قرباني مذاكرات پشتپرده امريكا و روسيه كرده است. به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف بررسي و واكاوي ابعاد مختلف رايزنيهاي واشنگتن و مسكو در باب ابرپروژه درگيريها در اوكراين و همچنين شكلگيري احتمالي معادله سه ضلعي امريكا-روسيه-عربستان و البته ناديده گرفتن واضح كييف به عنوان بخش مهم اين معادله با جاويد قرباناوغلي، ديپلمات بازنشسته و حسن بهشتيپور، كارشناس مسائل بينالملل گفتوگو كرده است. قرباناوغلي در گفتوگويش با «اعتماد» با اشاره به تمايل سهجانبه ميان روسيه، امريكا و عربستان براي انتخاب رياض به عنوان ميزبان اولين نشست مقامات روسي و امريكايي بر اين باور است كه معادلات قدرت در خاورميانه و بالاخص در ميان دول عربی به گونهاي پيش رفته است كه اعراب حاشيه خليجفارس بالاخص عربستان رويكردي جدي را با هدف نقشآفريني در معادلات جهان آنهم از طريق ايفاي نقش ميانجيگري دنبال ميكنند. اين درحالي است كه بهشتيپور در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به مخالفتخوانيهاي اروپا با نشست برگزار شده در رياض با موضوع جنگ اوكراين و نيز تبادل امتيازات ميان مسكو و واشنگتن كه احتمالا منافع كييف و متحدانش را ناديده گرفته، معتقد است هر نوع توافقي تحت هر عنواني در صورتي كه همراهي اوكراين و اروپا را با خود نداشته باشد محكوم به شكست است.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
جاويد قرباناوغلي:
ميانجيگري بحران اوكراين ميوه رسيدهاي
است كه عربستان به دنبال چيدنش است
جاويد قرباناوغلي، ديپلمات بازنشسته در پاسخ به پرسش «اعتماد» در باب چرايي انتخاب رياض به عنوان اولين مقصد خارجي دولت دوم ترامپ در باب يافتن راهي براي حل بحران اوكراين گفت: در اين زمينه بايد متذكر شد كه روابط عربستان و ايالاتمتحده، بهويژه در دوران رياستجمهوري دونالد ترامپ، وارد مرحله جديدي شد. انتخاب رياض به عنوان نخستين مقصد سفر خارجي ترامپ چنانكه در دولت نخست او - با اجراي مراسم نماديني مانند «رقص شمشير» با مقامات سعودي- انجام شد به روشني بيانگر نگاه ويژه دولت ترامپ به عربستان بوده و هست. به باور قرباناوغلي يكي از نقاط عطف اين همكاري، طرح صلح ابراهيم است كه در دوران ترامپ مطرح شد. عربستان نيز به عنوان محور كليدي اين طرح، نقش بسزايي در شكلگيري توافقات عاديسازي روابط بين اسراييل و چندين كشور عربي، ازجمله امارات متحده عربي ايفا كرد. هر چند رياض به طور رسمي به اين توافق نپيوست، اما حمايت ضمنياش و نفوذش در جهان عرب، زمينه را براي تحقق اين طرح فراهم كرد. سفير پيشين تهران در آفريقاي جنوبي در ادامه به «اعتماد» گفت: با اين حال، هيچ كدام از كشورهاي منطقه نميتوانستند پروژه صلح ابراهيم را به طور كامل پيش ببرند، مگر آنكه عربستانسعودي نيز به اين روند بپيوندد. به نظر ميرسيد كه رياض نيز تقريبا قانع شده بود و زمينه براي تحقق اين امر فراهم بود، اما رخداد هفتم اكتبر و جنگ 15 ماهه پس از آن، مسير تحولات را به كلي تغيير داد. قرباناوغلي در ادامه گفتوگوي خود تاكيد كرد اما علت اصلي انتخاب رياض براي ميزباني اين نشست، تمايل عربستان به ايفاي نقشي فعالتر در عرصه بينالمللي است. به باور اين ديپلمات پيشین در اين رابطه اگر بخواهيم به دو دهه اخير بازگرديم بايد بگوييم كه كشورهاي حوزه خليجفارس به طور فزايندهاي در مسير ارتقاي جايگاه بينالمللي خود گامهاي مهمي برداشتهاند. اين كشورها در كنار توسعه اقتصادي -كه به عنوان مكمل اصلي اين هدفگذاري تلقي ميشود- تلاش دارند نقش و نفوذ خود را در عرصههاي سياسي، ديپلماتيك، فرهنگي و حتي ورزشي گسترش دهند. نمونه بارز اين روند، برنامههاي بلندپروازانه محمد بن سلمان، وليعهد عربستانسعودي است كه تحت عنوان «چشمانداز 2030» در حال اجرا است. به باور قرباناوغلي، سرمايهگذاريهاي گسترده عربستان در حوزههاي مختلف ازجمله جذب چهرههاي برجسته ورزشي مانند كريستيانو رونالدو و برگزاري رويدادهاي بينالمللي ورزشي نيز در راستاي تقويت جايگاه جهاني اين كشور صورت ميگيرد. اين اقدامات، علاوه بر توسعه اقتصادي، به دنبال تثبيت عربستان به عنوان يك بازيگر كليدي در نظام بينالمللي است. اين ديپلمات پيشين در ادامه خاطرنشان كرد: در كنار عربستان، امارات متحده عربي نيز با رهبري محمد بن زايد و محمد بن راشد، مسير مشابهي را دنبال ميكند. اين كشور با توسعه زيرساختهاي اقتصادي، فرهنگي و فناوري، به يكي از مراكز مهم تجارت و نوآوري در جهان تبديل شده است. قطر نيز علاوه بر پيشبرد برنامههاي اقتصادي و ديپلماتيك با بهرهگيري از قدرت رسانهاي خود، بهويژه از طريق شبكه الجزيره، نقش مهمي در پوشش تحولات منطقهاي و بينالمللي ايفا ميكند. تلاش اين كشور براي ايفاي نقش فعال در موضوعات منطقهاي، ازجمله تبادل اسرا در جنگ غزه و ميانجيگريهاي ديپلماتيك نيز اين واقعيت را نشان ميدهد.
به باور قرباناوغلي از سوي ديگر، عربستان سعودي به واسطه جايگاه خود در سازمان كشورهاي صادركننده نفت (اوپك)، جهان عرب و جهان اسلام، نقش قابلتوجهي در سياستهاي بينالمللي ايفا ميكند. ميزباني نشستهاي مهم بينالمللي، مانند اجلاسهاي اقتصادي و سياسي، نشاندهنده تلاش اين كشور براي تقويت جايگاه خود به عنوان يك قدرت منطقهاي و بينالمللي است. به نوعي كشورهاي حوزه خليجفارس بهويژه عربستان سعودي، امارات و قطر با استفاده از ابزارهاي مختلف اقتصادي، ديپلماتيك و فرهنگي، درصدد تقويت جايگاه خود در نظام بينالملل هستند. همزمان، روابط راهبردي اين كشورها با قدرتهاي جهاني، بهويژه ايالاتمتحده، نقشي تعيينكننده در پيشبرد اهداف بلندپروازانه آنها ايفا ميكند.
اين ديپلمات پيشين در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب معناي انتخاب رياض به عنوان ميزباني نشست مهم ميان مسكو و واشنگتن براي اين پادشاهي گفت: درخصوص انتخاب عربستان به عنوان ميزبان نشستهاي ديپلماتيك ازجمله جنگ اوكراين ميتوان گفت كه اين انتخاب بر پايه تمايل دوطرفه صورت گرفته است. هم امريكا و هم عربستانسعودي علاقهمند بودند كه رياض به عنوان ميزبان چنين مذاكراتي نقشآفريني كند. به باور قرباناوغلي فراموش نكنيم كه اوكراين، به دليل جايگاه استراتژيك خود، هم براي روسيه و هم براي غرب اهميت ويژهاي دارد. عربستانسعودي نيز با درك اين اهميت، تلاش ميكند كه از اين فرصت براي تقويت جايگاه بينالمللي خود استفاده كند. به نظر ميرسد كه اين كشور با اهداف مشخصي وارد اين عرصه شده است، چراكه با پيشبرد اين نقش، رياض ميكوشد جايگاه خود را در نظام بينالمللي ارتقا بدهد و به عنوان كشوري قابل اعتماد و توانمند در حل و فصل بحرانها شناخته شود. از طرفي عربستان به خوبي ميداند كه هم روسيه و هم امريكا تمايلي به ادامه جنگ ندارند. در چنين شرايطي عربستان ميتواند با ايفاي نقش ميانجيگري، ضمن افزايش اعتبار خود، از «ميوه رسيده» اين بحران بهرهمند شود. بنابراين به نظر ميرسد كه خواست همهجانبهاي از سوي روسيه، امريكا و حتي كشورهاي منطقه وجود دارد كه عربستان سعودي به عنوان يك ميانجي فعال وارد عمل شود و گامي موثر در راستاي پايان دادن به بحران اوكراين بردارد.
قرباناوغلي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين رابطه كه رياض از اين نشست مهم و ايفاي نقش ميانجيگري چگونه ميتواند براي خود فرصتسازي كند، گفت: به هر ميزان كه يك كشور از نظر داخلي باثباتتر، از لحاظ اقتصادي رو به رشدتر و از منظر بينالمللي داراي وجاهت بيشتري باشد، به طور طبيعي جاذبههاي بيشتري براي سرمايهگذاران بينالمللي ايجاد خواهد كرد. از اين منظر، به نظر ميرسد عربستانسعودي اقدامات اصولي و هدفمندي را در پيش گرفته است. از طرفي سرمايهگذاري معمولا در جايي انجام ميشود كه امنيت، اعتبار بينالمللي و بازدهي مالي مطلوب وجود داشته باشد و عربستان موفق شده است هر سه عامل را فراهم كند. قرباناوغلي در ادامه به «اعتماد» گفت: عربستان سعودي با اين اقدامات هوشمندانه توانسته جايگاه بينالمللي مناسبي كسب كند. با اين حال نبايد فراموش كرد كه در 50 سال اخير و پس از بروز بحران نفت، همواره يك محور ثبات در غرب آسيا براساس محور رياض، تهران و عراق شكل گرفته است. اكنون نيز عربستان و عراق هر دو در تلاش براي جذب سرمايههاي بينالمللي هستند؛ امري كه ميتواند چالشهايي براي ساير كشورهاي منطقه ايجاد كند. جاويد قرباناوغلي در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب پاسخ پادشاهي به خواستههاي احتمالي ترامپ به واسطه امتياز ارائه شده به اين بازيگر چه خواهد بود، خاطرنشان كرد: درخصوص تصميم راهبردي عربستان براي عاديسازي روابط با اسراييل، به نظر ميرسد كه رياض مواضع خود را مشخص كرده بود و اگر جنگ غزه رخ نميداد، احتمالا تاكنون اين روند تكميل شده بود. در اين زمينه حاكمان سعودي خود را به عنوان رهبران جهان اسلام ميبينند و همواره مايل هستند كه آخرين كشوري باشند كه به پروژه عاديسازي ميپيوندد. همزمان اما آنها بر اين باورند كه اگر ساير كشورهاي اسلامي اين روند را پذيرفتهاند، دليلي ندارد كه عربستان نيز از آن سر باز بزند. بنابراين نيازي به فشار امريكا يا اسراييل براي پيشبرد اين روند وجود ندارد. قرباناوغلي در ادامه تاكيد كرد: البته محمد بن سلمان، با هوشمندي از اين روند به عنوان اهرمي براي كسب امتيازات بيشتر استفاده ميكند. يكي از مهمترين امتيازاتي كه عربستان خواهان آن است، پذيرش طرح دو دولتي توسط اسراييل است؛ امري كه تاكنون اسراييل نپذيرفته و بعيد است كه به راحتي به آن تن بدهد. حال بايد ديد رياض نيز حاضر است در صورت عدم اجراي طرح دو دولتي به توافق ابراهيم بپيوندد يا خير. اين ديپلمات پيشين در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» خاطرنشان كرد: در اين رابطه بايد به موارد مهمي نيز اشاره داشت از جمله حكم دادگاه بينالمللي كيفري عليه نتانياهو، طرح كوچ اجباري فلسطينيان كه با مخالفت جدي كشورهاي عربي، ازجمله عربستان، روبهرو شده است. هر چند كه ميزان مخالفتهاي اعراب در يك سطح نيست اما بايد گفت كه در چنين شرايطي بعيد است رياض تن به چنين توافقي بدهد مگر اينكه در قبال آن امتيازات سنگيني دريافت كند و در راس آن تشكيل دولت مستقل فلسطين و طرح دو دولتي است.
به باور قرباناوغلي حال بايد ديد كه اسراييليها ميتوانند چنين شرايطي را بپذيرند يا خير. هر چند كه پيشتر مقامهاي تلآويو نشان دادهاند به هيچ عنوان زير بار تشكيل دولت فلسطين نرفتهاند و نخواهند رفت. اما نكته اينجاست كه در هر صورت طرح صلح ابراهيم بدون پيوستن عربستان ابتر است. اكنون بايد ديد كه ترامپ، در صورت بازگشت به قدرت، تا چه اندازه ميتواند بر نتانياهو فشار وارد كند تا حتي به طور نمادين نيز تشكيل يك دولت فلسطيني را بپذيرد. سفير پيشين ايران در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين راستا كه امتيازات سنگين ترامپ به بنسلمان براي پذيرش مقوله عاديسازي را شامل چه مواردي ميداند، گفت: اين مساله مهم را بايد در نگرانيهاي امريكا در مورد گسترش پيوندهاي ميان چين و روسيه ارزيابي كرد، به گونهاي كه روابط نزديكتر چين و روسيه براي امريكا تهديدي جدي به شمار ميرود، بهويژه با توجه به رشد شتابان اقتصاد چين كه به نظر ميرسد براي امريكا تهديدي جدي است. به باور قرباناوغلي پروژهاي كه امريكاييها اكنون دنبال ميكنند، ايجاد فاصله ميان روسيه و چين را هدفگذاري كرده است، به گونهاي كه روسيه را مجددا به سمت خود جذب كنند و نگذارند به چين نزديك شود. دليل اصلي اين حساسيت، نيازهاي اقتصادي متقابل چين و روسيه است. اگر چه روسيه در شرايط فعلي بيشتر به چين وابسته است. قرباناوغلي در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» گفت: اكنون نيز رياض به ويژه در زمينه حل بحران اوكراين، نقش ميانجيگر و تسهيلكننده را براي كاهش تنشها ميان روسيه و غرب ايفا ميكند. همچنين چين به واسطه حل منازعات ميان مسكو و واشنگتن مشخصا با ميانجيگري عربستان، اگر نگوييم انزوا اما قطعا از روسيه فاصله بيشتري خواهد گرفت.
اين ديپلمات پيشين همچنين خاطرنشان كرد: با اين شرايط نيز به نظر ميرسد كه هيات حاكمه و تصميمگيران در ايالات متحده به دنبال ايجاد يك محور مشترك امريكايي - عربستاني - روسي هستند كه به بهانه جنگ اوكراين شكل بگيرد و بتوانند از اين طريق حمايتهاي بيشتري را براي مقابله با چين جذب كنند. از سوي ديگر، روسيه نيز بدش نميآيد كه بتواند مشكلات خود را با امريكا حل كند و به اين واسطه زمينهاي براي بهبود روابط بحراني مسكو با اروپا فراهم شود. قرباناوغلي در ادامه به «اعتماد» گفت: شرايط حاكم بر منطقه و در جهان نيز ميتواند همزمان به عنوان فرصتهايي براي ايران نيز تلقي شود؛ ازجمله ظلم واضح اسراييل و بحرانهاي اخلاقي و سياسي منطقهاي اين رژيم و همچنين اختلافات ميان امريكا و اروپا ميتواند به تهران اين فرصت را بدهد كه روابط خود را با كشورهاي اروپايي بازسازي كند. اين مساله به ويژه زماني اهميت دارد كه دور شدن امريكا از اروپا و نياز به ايجاد جبههاي جديد براي مقابله با تهديدات جهاني احساس شود. در نهايت، به نظر ميرسد كه عقلانيت و ديپلماسي محتاطانه در اين شرايط حساس ميتواند بهترين راهحلها را براي ايران فراهم كند تا از فرصتهاي موجود بهرهبرداري كند.
حسن بهشتيپور:
هدف ترامپ جلوگيري از نزديكي بيشتر
روسيه و چين است
حسن بهشتيپور، پژوهشگر مسائل بينالملل در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب چرايي عدم حضور مقامات اروپايي و نيز مقامات اوكرايني در نشست اخير ميان مقامات روسي و امريكايي در رياض گفت: نگاه من به اين موضوع با تحليلهايي كه تاكنون رسانهاي شده، متفاوت است، به اين دليل همواره در زماني كه مقامات روسيه و ايالاتمتحده چه در دوران اتحاد جماهير شوروي و چه در عصر روسيه جديد با يكديگر ديدار داشتهاند، سطح مناسبات بينالمللي در محور گفتوگوهاي آنان برجسته بوده است. اين ديدارها نهتنها به روابط دوجانبه، بلكه به مسائل منطقهاي و بينالمللي نيز اختصاص يافته است. طبيعي است كه مشابه ديدار ميان روساي جمهور ايالاتمتحده و چين، محورهاي رايزني ميان واشنگتن و مسكو نيز در سه سطح دوجانبه، منطقهاي و بينالمللي قابل بررسي باشد. به باور بهشتيپور در اين چارچوب مساله اوكراين صرفا بهانهاي براي اين مذاكرات است. نبايد فراموش كرد كه دونالد ترامپ در دوران رقابتهاي انتخاباتي خود مدعي بود كه ميتواند جنگ اوكراين را ظرف يك روز خاتمه بدهد؛ ادعايي كه خامي و نبود حمايت از آن واضح است. با اين حال، نكته اساسي اين است كه مذاكرات ميان واشنگتن و مسكو صرفا به موضوع اوكراين محدود نميشود، بلكه طيف گستردهاي از مسائل مورد اختلاف ميان دو كشور را شامل ميشود.
اين كارشناس مسائل بينالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: اين ديدار در شرايطي انجام شده كه روابط مسكو و واشنگتن طي سه سال اخير به پايينترين سطح خود از زمان فروپاشي اتحاد جماهير شوروي رسيده است. سطح تنشها به گونهاي بوده كه هر گونه تماس ديپلماتيك ميان دو كشور به طور كامل قطع شده بود. به باور بهشتيپور از سوي ديگر، نگراني اروپاييها نيز عمدتا به دليل مقوله امنيت قاره اروپا مطرح است، نه صرفا جنگ اوكراين. به بيان ديگر، آنچه براي اروپا تهديدي جدي به شمار ميرود، احساس خطر از جانب روسيه است. در مقابل براي ايالاتمتحده اين تهديد به دليل شرايط ژئوپليتيكي متفاوت، از اهميت كمتري برخوردار است. اين پژوهشگر مسائل بينالملل در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» خاطرنشان كرد: ترامپ اما بيشتر به دنبال آن است كه شكاف ميان روسيه و چين را تعميق ببخشد. او به خوبي ميداند كه تحريمهاي اعمال شده عليه مسكو، اين كشور را به پكن نزديكتر كرده است. واقعيت اين است كه در طول سه سال اخير و در سايه جنگ اوكراين، روسيه بيش از هر زمان ديگري به چين متكي شده است. از همين رو، لغو برخي تحريمها ميتواند راهكاري براي كاهش اين وابستگي و ايجاد فاصله بيشتر ميان مسكو و پكن باشد. بهشتيپور در ادامه همچنين تاكيد كرد: بازار بكر و تشنهاي در روسيه وجود دارد كه شركتهاي امريكايي ميتوانند پس از لغو تحريمها به آن ورود كنند. اين فرصت اقتصادي از نگاه كاسبكارانه دونالد ترامپ، يكي از اهداف كليدي او در اين مقطع زماني است، به همين دليل، استراتژي ترامپ بر دو محور استوار است: نخست، ايجاد شكاف ميان روسيه و چين و دوم، بهرهبرداري از بازار روسيه بهمحض رفع تحريمها. تحقق اين اهداف اما مشروط به پايان جنگ اوكراين است.
بهشتيپور در ادامه گفتوگوي خود به «اعتماد» گفت: ترامپ بر اين باور است كه پايان جنگ و لغو تحريمها به يكديگر گره خوردهاند، به همين دليل، او خواهان خاتمه يافتن جنگ است، حتي اگر اين امر به بهاي ناديده گرفتن تماميت ارضي و حاكميت ملي اوكراين تمام شود. درواقع، ترامپ حاضر است به نوعي با ناديده گرفتن تماميت ارضي اوكراين چهار استان شرقي اوكراين را به روسيه واگذار كند. به باور اين كارشناس مسائل بينالملل ازسوي ديگر، مساله شبهجزيره كريمه نيز از اهميت استراتژيك برخوردار است. اين منطقه نهتنها براي روسيه و كشورهاي منطقه، بالاخص براي ايالات متحده و اروپا به عنوان نقطهاي كليدي براي تسلط بر شمال درياي سياه اهميت فوقالعادهاي دارد. بهشتيپور در ادامه خاطرنشان كرد: مفروض نمودن گزارههاي مذكور نشان ميدهد انتظار نميرود كه مقامات اروپايي به طور مستقيم در اين مذاكرات دخيل شوند، چرا كه اين گفتوگوها عمدتا در چارچوب مناسبات دوجانبه و منطقهاي ميان مسكو و واشنگتن تعريف شده است. اين در حالي است كه رويكرد ترامپ همواره بر مبناي شعار اول امريكا استوار بوده است؛ رويكردي كه در آن، منافع ايالات متحده در اولويت مطلق قرار دارد.
به باور اين پژوهشگر مسائل بينالملل ترامپ بر اين باور است كه امريكاييها نبايد هزينه جنگ اوكراين را متحمل شوند و شرايط كنوني ميراث دولتهاي پيشين ايالات متحده است كه هدف اصلي آنها، ايجاد شكاف ميان روسيه و اوكراين بوده است. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: اروپاييها همواره در راستاي تضعيف روسيه و وابسته نگه داشتن اوكراين به خود، از شكلگيري چنين جنگي استقبال ميكردند. با اين حال، به باور من آغازگر اين جنگ ايالاتمتحده نبود؛ هرچند اين كشور نهايت بهرهبرداري را از شرايط به وجود آمده انجام داد. بهشتيپور خاطرنشان كرد: در دوران رياستجمهوري جو بايدن، ايالاتمتحده از جنگ اوكراين به عنوان ابزاري براي تضعيف روسيه و تحكيم جايگاه خود در بازارهاي جهاني استفاده كرد، اما ترامپ با رويكرد متفاوتي به موضوع مينگرد، به همين دليل، دولت ترامپ همزمان با قراردادهاي اقتصادي كه براي بهرهبرداري از معادن ارزشمند اوكراين منعقد كرده، به دنبال توافق با روسيه نيز هست تا بتواند نقشي فعال در بازارهاي اين كشور ايفا كند.
اين پژوهشگر مسائل بينالملل در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» خاطرنشان كرد: در مقابل، براي اروپاييها، امنيت قاره اروپا در اولويت قرار دارد. آنها به خوبي آگاهند كه اگر اوكراين شكست بخورد، ممكن است روسيه به توسعهطلبي خود ادامه بدهد و نفوذش را به سمت شرق اروپا گسترش بدهد، به همين دليل كشورهاي اروپايي نميتوانند آينده اوكراين را جدا از تهديد روسيه تصور كنند. لذا پذيرش تجزيه اوكراين به معناي ايجاد يك موازنه قدرت جديد در اروپا خواهد بود معادلهاي كه با منافع استراتژيك اروپا در تضاد است.
بهشتيپور در ادامه ضمن اشاره به مخالفت جدي اروپاييها با نشست مقامات روسي و امريكايي در رياض گفت: كشورهاي كليدي اروپايي، بهويژه فرانسه، آلمان و بريتانيا، به طور صريح مخالفت خود را اعلام كردند. در همين راستا، ايده قديمي ارتش اروپايي كه در دوران ژنرال دوگل مطرح شده بود را مطرح كردند. با اين حال، اما امريكا نيز به خوبي ميداند كه مساله اوكراين بدون همراهي اروپا قابل حل نيست. از همين رو، ترامپ نماينده خود را به اوكراين فرستاده تا مواضع مقامات اين كشور را بشنود و همزمان وارد رايزني با شركاي اروپايي شود. ماركو روبيو نيز همزمان مدعي است كه گفتوگوهايي با مقامات اروپايي در حال انجام است، اما تضميني وجود ندارد كه اروپا نقشآفريني مستقيمي در اين روند داشته باشد.
بهشتيپور در ادامه در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين راستا كه اساسا ميتوان مدعي شد دونالد ترامپ با دادن امتيازاتي به مسكو از قبيل برگزاري انتخابات در اوكراين، توانسته است صلح پايداري را ميان طرفين درگير بهرغم مخالفتهاي اروپا برقرار كند، گفت: در اين زمينه بايد گفت كه همكاري اروپا در اين موضوع از اهميت بسزايي برخوردار است و بدون رضايت كشورهاي كليدي همچون آلمان، بريتانيا و فرانسه، تحقق چنين توافقي تقريبا غيرممكن خواهد بود. با اين حال اما عرصه سياست بينالملل همواره بر مبناي قدرت و نفوذ شكل ميگيرد. بايد ديد كه آيا ايالاتمتحده از چنان قدرتي برخوردار است كه بتواند صلح موردنظر خود را به اوكراين و اروپا تحميل كند يا خير. به باور بهشتيپور از سوي ديگر در رابطه با برگزاري انتخابات در اوكراين بايد مدنظر داشت كه براساس قانون اساسي اوكراين در شرايط جنگي، رييسجمهور وقت ميتواند برگزاري انتخابات را به تعويق بيندازد، تصميمي كه از منظر منطقي نيز قابل درك است. در حال حاضر، با توجه به ادامه حملات موشكي و درگيريهاي نظامي، برگزاري انتخابات در اوكراين غيرممكن به نظر ميرسد، مگر آنكه ابتدا آتشبسي پايدار برقرار شود. اين كارشناس مسائل بينالملل متذكر شد: طرح پيشنهادي نيز اين است كه نخست آتشبس اعلام شود و سپس زمينه براي برگزاري انتخابات فراهم شود. با اين حال، احتمال تحقق چنين آتشبسي نيز چندان بالا نيست و حتي در صورت برقراري، نبايد آن را با توافق صلح اشتباه گرفت، چراكه صلح و آتشبس دو مقوله متفاوتند. در صورت برقراري آتشبس و برگزاري انتخابات، فرد منتخب با پشتوانه مردمي قويتر ميتواند در مذاكرات آتي، تصميمات مهم را با مشروعيت بيشتري اتخاذ كند. اين مساله ميتواند روند صلح را تسهيل كند. به باور بهشتي پور سرنوشت اين كشور، نه تنها به مذاكرات ميان روسيه و امريكا، بلكه به ميزان هماهنگي و توافق ميان بازيگران كليدي اروپايي نيز وابسته است. بايد منتظر ماند و ديد كه تحولات آتي چه مسيري را براي اين بحران پيچيده رقم خواهد زد. اين پژوهشگر مسائل بينالملل در پاسخ به پرسش «اعتماد» در اين باب كه اساسا با فرض شكلگيري چنين توافقي چقدر احتمال دارد از خاصيت پايداري و قابليت اجرايي بودن برخوردار باشد، گفت: اين وضعيت مستلزم آن است كه ببينيم آيا اروپا در فرآيند اجراي طرح صلح نقشآفريني خواهد كرد يا خير؟ اگر قدرتهاي اروپايي به عنوان بازيگران موثر در اين روند مشاركت داشته باشند و براساس مدلي كه مورد توافق طرفها قرار گرفته عمل كنند، ميتوان انتظار داشت كه اين توافق از ثبات نسبي برخوردار باشد. اما در صورتي كه اين توافق صرفا به صورت تحميلي پيش برود و بدون همراهي اروپا اجرا شود، قطعا توافقي شكننده و ناپايدار خواهد بود. به باور بهشتيپور چنين شرايطي، احتمال ظهور جنبشهاي چريكي در مناطق شرقي اوكراين افزايش مييابد كه ميتواند اوضاع را به شدت بيثبات كند. بنابراين ميتوان گفت كه پاسخ به اين پرسش كه آيا توافق صلح پايدار خواهد بود يا خير، به نقشآفريني اروپا وابسته است.
حسن بهشتيپور در پاسخ به پرسش دیگر «اعتماد» در اين باب كه انتخابات پيش رو كشورهاي اروپايي بالاخص آلمان و قدرت گرفتن احتمالي راست افراطي چقدر ميتواند چنين توافق ادعايي را تحت تاثير قرار بدهد، گفت: انتخابات آلمان قرار است امروز (يكشنبه) برگزار شود اما براساس نظرسنجيها و تحليلهاي موجود، احتمال اينكه جناح راست افراطي بتواند دولت تشكيل بدهد، بسيار ضعيف است. هرچند ممكن است اين گروهها موفق به افزايش تعداد كرسيهاي خود در پارلمان شوند، اما اين افزايش آرا به اندازهاي نخواهد بود كه بتوانند اكثريت لازم براي تشكيل دولت را كسب كنند. به باور اين كارشناس مسائل بينالملل اما به نظر ميرسد دونالد ترامپ، در صورت پيروزي راستهاي افراطي و پوپوليستها در آلمان از اين تحول استقبال كند. با اين حال، شواهد و نظرسنجيهاي كنوني حاكي از آن است كه شرايط براي به قدرت رسيدن آنها هنوز فراهم نيست. اگر اين جناح موفق به تشكيل دولت شود، توازن قدرت در اروپا دستخوش تغييرات جدي خواهد شد؛ چرا كه آلمان به عنوان يكي از ستونهاي اصلي اتحاديه اروپا و قدرت اقتصادي برتر اين قاره، نقشي تعيينكننده در سياستهاي منطقهاي و بينالمللي دارد. هر چند راستگرايان افراطي طي سالهاي اخير رشد قابلتوجهي داشتهاند، اما در حال حاضر از موقعيت لازم براي دراختيار گرفتن دولت فاصله دارند. بهشتيپور در باب اعطاي امتيازات احتمالي كه ترامپ به مسكو در مساله اوكراين خواهد داد و اينكه روسيه نيز چگونه پاسخ خواهد داد، گفت: در رابطه با سياستهاي ترامپ، يكي از اهداف اصلي او جلوگيري از تقويت هرچه بيشتر روابط ميان روسيه و چين است. تحريمهاي اعمال شده عليه روسيه، اين كشور را ناگزير كرده است كه نفت خود را با قيمت پايينتري به چين عرضه كند و اين مساله به نفع اقتصاد چين تمام شده است. به باور اين كارشناس مسائل بينالملل علاوه بر آن، شركتهاي چيني سرمايهگذاريهاي قابلتوجهي در بازار روسيه انجام دادهاند. از ديدگاه امريكا، اين تحولات موجب از دست رفتن فرصتهاي اقتصادي براي شركتهاي امريكايي شده است و ترامپ مايل است با كاهش تحريمها، امكان بازگشت شركتهاي امريكايي به بازار روسيه را فراهم كند. بهشتيپور در ادامه به «اعتماد» گفت: در همين راستا، مساله خط لولههاي انتقال گاز نيز به يكي از محورهاي اختلاف ميان روسيه و امريكا تبديل شده است. دو خط لوله انتقال گاز از روسيه به اوكراين نيز اكنون مسدود شده و دو خط ديگر نيز هدف حمله قرار گرفتهاند. اين وضعيت فرصتي براي شركتهاي امريكايي ايجاد كرده تا بتوانند بخشي از نياز گازي اروپا را تامين كنند.
اين پژوهشگر مسائل بينالملل در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» گفت: درنهايت، امريكا به دنبال آن است كه از يكسو فاصله ميان روسيه و چين را افزايش بدهد و از سوي ديگر، موقعيت خود را در بازارهاي روسيه بازيابي كند. همچنين قراردادهاي اقتصادي امريكا با اوكراين -بهويژه در حوزه معادن ليتيوم كه نقشي كليدي در صنايع باتريسازي دارد- موجب شده است كه موقعيت اقتصادي واشنگتن در اوكراين نيز به خطر نيفتد. بدينترتيب، امريكا در تلاش است كه با هدايت جنگ اوكراين در راستاي اهداف خود، ضمن جلوگيري از نزديكي بيشتر روسيه و چين، منافع اقتصادي و ژئوپليتيك خود را حفظ و تقويت كند.