روزبه دلاور
به گزارش «اعتماد» انتخاب مجدد مهدي تاج به عنوان رييس فدراسيون فوتبال ايران، با كسب ۷۲ راي در مقابل ۱۰ راي رقيبش، يك پيروزي قاطع به نظر ميرسد. اما اين انتخاب در شرايطي كه فوتبال ايران با چالشهاي متعددي ازجمله مشكلات مالي، زيرساختي و مديريتي روبهرو است، ميتواند جاي تأمل داشته باشد. آيا اين اكثريت قاطع، نشانه اجماع واقعي در بين اهالي فوتبال است يا صرفا بازتابي از مهندسي انتخاباتي و نبود گزينههاي جديتر؟ باتوجه به سابقه مديريتي تاج و انتقاداتي كه در دورههاي پيشين به عملكرد او وارد بود، اين انتخاب مجدد ميتواند نگرانيها را در خصوص تكرار اشتباهات گذشته و تعميق مشكلات موجود افزايش بدهد. به نظر ميرسد فوتبال ايران نيازمند تغييرات اساسي و رويكردهاي نويني براي برونرفت از بحرانها است و مشخص نيست كه آيا انتخاب مجدد چهرههاي تكراري، اين تحول را به همراه خواهد آورد يا خير. اما منتقدان اميدي به تغيير وضعيت فعلي ندارند! در سالهاي رياست مهدي تاج در فدراسيون فوتبال، اين رشته پرطرفدار با سرعت زيادي روند نزولي گرفت و هواداران فوتبال به نوعي از فوتبال كه محدود سرگرمي ميليونها جوان است، دلزده شدند تا سوءمديريتها دافعه داشته باشد. در واقع قدرت جذبي با اين سيستم فوتبالي ديده نميشود. با اميررضا واعظآشتياني يكي از مديران باسابقه ورزشي درخصوص اين انتخابات گفتوگويي ترتيب داديم كه ماحصل آن را در ادامه ميخوانيد.
از نظر شما چقدر اين انتخابات عادلانه و شفاف برگزار شد؟
شفافيتش اين بود كه رقبا را كنار گذاشتند و ضمن اينكه بين بد و بدتر انتخابات گذاشتند يعني انتخاب بين كساني كه امتحانات خود را پس داده بودند و آنهايي كه امتحان شده بودند و اين نشاندهنده شفافيت انتخابات است! اصلا عدالتي براي انجام كار منصفانه نبود. در واقع ارادهاي براي اين موضوع وجود نداشت.
تاج با اختلاف زياد رييس فدراسيون شد. فكر ميكنيد اعضاي مجمع بر چه اساسي راي ميدهند؟
براي اين مجمع بايد تاسف خورد. فكر ميكردم بين آنها افراد خردمندي وجود دارند اما ديديم كه اينطور نشد و مجمع هم مثل رييس خودشان است!
هوشنگ نصيرزاده در مصاحبهاي گفته لابي در انتخابات طبيعي است. آيا شما موافق لابيگري نبوديد؟
این حرف درست است. لابي در همه حوزهها وجود دارد، از سياست تا همه جا وجود دارد اما اقدامات غیر قانونی خوب نيست. هر كسي توانايي توجيه كساني كه راي ميدهند را دارد و نشان بدهد كه اگر انتخاب بشود ميتواند كارهاي مثبت انجام دهد، ميرود لابي ميكند و اين بد نيست اما اقدامات غیر قانونی فرق دارد. مهندسي قابل قبول نيست و بحث ما درباره مهندسي كردن است. فقط ميتوانم بگويم براي اين مجمع متاسفم و نكته ديگر اينكه درباره اين فوتبال نبايد صحبت كرد يعني كساني كه نقد داشتند درباره نقد به فوتبال پرهيز كنند، چراكه گوش شنوايي وجود ندارد و نه ارادهاي براي اصلاح است پس نقد كردن يعني وقت تلف كردن در حوزه فوتبال.
از نظر شما نامزدي عابديني مهندسي شده بود اما در مناظرهها و مصاحبهها اينطور به نظر نميرسيد!
ورود هر دو مهندسي شده بود. اعتقادي ندارم كه اين دو به طور مجزا ورود كرده بودند. نه! كسي كه مشاور رييس فدراسيون بود براي ورود او به انتخابات قطعا هماهنگي انجام شده بود و انتقاداتي كه مطرح شد در اين چند سال مطرح بود و چيز تازهای نبود و همان حرفها را تكرار كردند تا بگويند اين صحبتهايي كه تكراري ميشود اثري ندارد و نبايد زياد وقت تلف كنيد و آنچه كه بايد انجام ميشد، انجام شد.
فكر ميكنيد نتيجه شكايت دو كانديدای ردصلاحيت شده نتيجهاي هم دارد؟
اگر قرار بود به اين شكايات جواب بدهند تا حالا جواب ميدادند كه نشان ميدهد هماهنگي لازم انجام شده است. همانطور كه شكايت بنده از رييس وقت كميته انتخابات انجام گرفت به كميته اخلاق و تا الان بعد از دو سال پاسخي داده نشده. اين هم مثل همان و تفاوتي ندارد و در كنار همان قرار ميگيرد!
تاج از چه تجربيات گذشتهاش ميتواند درس بگيرد براي آينده كارياش در فدراسيون فوتبال؟
هيچ اتفاق جديدي رخ نميدهد و اطمينان داشته باشيدكه شرايط بدتر ميشود و بهتر نميشود. كما اينكه در دوران رياست تاج در گذشته تاكنون هيچ اتفاق مثبتي نبوده و دو سال پيش هم كه انتخاب شد باز هم گفتم اتفاق مثبتي رخ نميدهد و ديديد كه اينطور هم شد. ايشان با همين فضاي محدودي كه دارد همين مسير را طي ميكند!
به عنوان يك مدير باسابقه ورزشي فكر ميكنيد مهمترين مشكلات فوتبال ما چيست؟
مهمترين و اصليترين مشكل در حوزه فوتبال كه البته در حوزههاي ديگر داريم نازل شدن سطح مديريتي و سوءمديريت و ناتواني در اجرا است. نه هدف و نه برنامه دارند و نه افراد كارآمدي كه احيانا اگر برنامه و هدفي داشتند، بتوانند جلو ببرند. وقتي هدف ندارند آب در هاون ميكوبند. اگر هدف و برنامه دارند و كار را جلو نميبرند يعني سوءمديريت دارند. سوءمديريت و نبود افراد كارآمد باعث شده شرايط اينطور باشد. اگر در يك رشته موفق ميشوند چون هم هدف دارند و هم برنامه و هم افراد كارآمد دارند و به آنها كمك ميكنند تا برنامهها را جلو ببرند. برنامهها را مقطع به مقطع پيش ميبرند تا ببينند چقدر از برنامه عقب هستند و چقدر درست پيش رفتند. پس نشان ميدهد فوتبال ما باري به هر جهت است و همين شرايط را ميبینيد كه يك مسابقه ليگ را نميبينيم كه بدون حرف و حديث برگزار شود. چند سال پيش درباره VAR حرف ميزدم ميگفتند اين دستاويز شده براي عدهاي، چراكه VAR هم بيايد باز هم بهانه ديگري براي آن ميآورند و الان هم داريد ميبينيد مسابقاتي که برگزار ميشود بازيكنان و مربيان صحبت ميكنند كه VAR اين پنالتي يا خطا را نديد. خب بودن يا نبودن VAR حرف و حديث است كه از يك مديريت ضعيف و ناتوان است كه كار به اينجاها ميكشد و اين مسائل را در كنار هم قرار ميدهد تا اين ناتواني را رقم بزند و شما مطمئن باشيد هيچ اتفاق مثبتي را شاهد نخواهيد بود!
پيشبيني شما از چالشهاي فوتبال ما و شخص تاج در چهار سال آينده چيست؟
اين نوع مديريت كه برگرفته از ناكارآمدي است. من نگران اين هستم كه فوتبال ما روزي به سرنوشت فوتبال كويت يا ميانمار و خيلي از فدراسيون فوتبالهايي كه روزي فوتبالشان سرآمد فوتبال آسيا بود اما امروز خبري از آنها نيست، دچار شود. احساس ميكنم هيچ بعيد نيست كه به آن روزي برسيم كه كويت و برمه دچارش شدند و در انزوا هستند و كشورهايي مثل تاجيكستان و اندونزي و ويتنام و برخي كشورهاي خليجفارس در حال رشد هستند و ما به جاي رشد سياست پسرفت را به دليل ناتواني افراد و استراتژيهايي كه بايد تعديل ميكردند و نكردند، شاهد باشيم.
صحبت پاياني؟
پيشنهادم اين است كه منتقدان دستور كار را ديگر در انتقاد نگذارند، چراكه انتقاد آنها هيچ تاثيري ندارد و هيچ اهتمام و ارادهاي براي اصلاح فوتبال كشور وجود ندارد، لذا فقط باید تماشاگر بود. اين همه صحبت شده و هيچ مسوولي به اين انتقادات توجه نكرده و با فيفاهراسي خودشان را كنار كشيدند حتي حرف وزير ورزش هم به جايي نرسيد به دليل اينكه نتوانست از قدرت نظارتياش خوب استفاده كند و عدم استفاده به موقع در زمان مناسب باعث شد فدراسيون فوتبال يك نه بزرگ به وزير ورزش بگويد و اينها نشان ميدهد كه سازمانهاي غيررسمي برنامههايشان را خوب جلو ميبرند و درست جلو ميبرند تا منجر به آنچهكه دلشان ميخواهد شود. سازمانهاي رسمي هم از ترس فيفاهراسي مينشينند و تماشا ميكنند تا اين فدراسيون هر مدلي كه ميخواهد جلو برود و بعد از اين چهار سال هم تازه آقايان مهرهچيني بعد از چهار سال خودشان را ميكنند و اينجا تمام مشكل و مصيبت است كه بعد از چهار سال مهرهچينيها ادامه پيدا ميكند و پدرخواندهها قوامشان بيشتر ميشود و ميروند به سمت اينكه يك سلطهاي بر اين رشته ورزشي داشته باشند و از ورود افراد كارآمد، مدير و مدبر جلوگيري كنند.