• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۲ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6004 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۲ اسفند

براي ليلا حاتمي و تنوع رنگارنگ در كارنامه‌اش

نمادها و وجوه فطري بازيگري

همانقدر كه سينماي عارف مسلك علي حاتمي با نمايه‌ها و نمودهاي عاشقانه و شاعرانه‌اش، همچنان در گذر سال‌ها بي‌تكرار باقي مانده است، بي‌اغراق سبك بازيگري يادگار او را نيز در قياس با بسياري از همتايانش مي‌توان خاص و منحصر به فرد دانست

هادي اعتمادي مجد

زن شهرآشوب و فم فتال يا مهرانگيزترين بانوي محجوبي كه يك درام سينمايي مي‌تواند در خود پذيرا باشد، همگي مي‌توانند در بازي ليلا حاتمي تجلي پيدا كنند. ليلا حاتمي با رعايت تمام جوانبي كه از او كاراكتر شخصي‌متين، متشخص و با طمأنينه‌اي ساخته، مي‌داند در هر نقش اعم از درونگرا يا برونگرا و عاصي، چطور بدرخشد و از اندروني محترم خود، فاصله بگيرد.
چه وقتي مثل كفر ابليس خيره مي‌شود به روي طرف مقابل كه حرمت نگه نداشته و او را به باد ناسزا مي‌گيرد و چه زماني كه در آرام‌ترين هيئت خود، بغضش مي‌شكند، در پس پشت اين نقاب، شخصيت او هميشه حفظ شده و قابل احترام باقي مانده. او هم «قابليت احساسي» دارد و هم «مهارت و فن بازيگري» را بلد است. دو شاخصه‌اي كه آرتور پن زماني از آنها براي توصيف «هنرپيشه خوب» بهره جسته بود. هنرمندي كه بر تعريف هيچكاك از سوپر استار در امكان «كسب عاطفه تماشاگر از او بنا بر هويت‌مندي‌اش» هم منطبق است.
بخشي از اينها بي‌ترديد، ريشه گرفته از انتخاب‌هاي آگاهانه و شناخت عميق حاتمي از روال ناهمگون سينماي ايران است.
    
بياييد مرور كوتاهي كنيم. بعد از «كمال‌الملك» و تجربه گذراي دوران كودكي، چه در اوان جواني، سال 1370 در 19 سالگي و نخستين نقش جدي‌اش در «دلشدگان» كه در كسوت يك شاهزاده نابيناي تُرك، خواننده‌اي جوان (مرحوم امين تارخ) را دلباخته خود مي‌ديد. چه پنج سال بعد و «ليلا»، فيلمي كه به قول خودش كار حرفه‌اي‌ را به عنوان بازيگر و پس از مرگ پدرش كه عاشق فيلم‌هايش بوده، با آن آغاز كرد. او در گذر از پروژه‌هايي كه هر چند اتفاق خوبي بودند، اما شايد چندان در پيش آمدن آنها دخالت آنچناني نداشت، آرام آرام به بلوغ نسبي رسيد.
بعد از آن با «شيدا»، پرستار متين و جواني كه طنين قرائت قرآنش، شوق زندگي و عشق را  دردل رزمنده مجروحي بيدار مي‌كند، فضايي متفاوت از سينماي پدرش و داريوش مهرجويي را تجربه مي‌كند. در مقطعي كه ملودرام‌هاي عاشقانه روي بورس بودند.
اوايل دهه هشتاد با بازشدن نسبي فضاي اجتماعي و سياسي، او را به نقش زني جنوبي و جنگ‌زده به نام نرگس در فيلم انتقادگراي «ارتفاع پست» مي‌بينيم. زني كه جانانه و با عشق از همسرش كه هواپيماربايي كرده، در مقابل ماموران امنيت پرواز، رجز خواني و دفاع مي‌كند. 
كدام سينه فيل ايراني هست كه «شكوه» را در «بي‌پولي» از ياد ببرد؛ با تمام دلواپسي‌ها، ابراز علاقه‌هاي دلبرانه و تب و تاب و نگراني و غرولندهاي گاه و بي‌گاه بر سر همسرش ايرج (بهرام رادان) . نقش‌آفريني بي‌نظيري كه چنان التفات هيات داوران فجر 27 را متوجه خود كرد تا راهي جز اهداي سيمرغ بلورين به ليلا حاتمي نداشته باشند! 
اصلا كيست كه ليلا را در كسوت گلي ابتهاج و «در دنياي تو ساعت چند است؟» تماشا كند و به سرش نزند كه دل را به دريا بزند و دوباره عاشق شود! فيلمي كه ليلا حاتمي و علي مصفا براي چندمين بار در آن پارتنر سينمايي شدند تا يكي از دل‌انگيزترين عاشقانه‌ها روي پرده نقره‌اي رقم بخورد. فيلمي كه مي‌توان به تك‌تك لحظاتش بارها با شيفتگي زل زد و همچنان براي تماشا ولع داشت. گويي بُعد درونگرايانه شخصيت، با شمه‌اي از پرخاش‌هاي گذرا و عشقي شايد رنگ باخته، آغشته شده.
«رگ خواب»؛ ليلا حاتمي يك دهه بعد از سيمرغ «بي پولي» همچنان در اوج مي‌درخشد و تلالوي هنرش با دريافت سيمرغ بلورين دوم از فجر و جايزه نوزدهمين جشن بزرگ سينماي ايران، مضاعف مي‌شود. «سرانجام اتفاق افتاد... همون حس ناشناخته بي‌نام كه تنها در لحظه وقوع، قابل شناساييه..... هيچ چاره‌اي جز عاشق شدن برام باقي نموند!» و البته براي ماي مخاطب كه پا به پاي «مينا» و نفس به نفس با حس و حالش، چاره‌اي جز عاشق شدن نداريم! حاتمي در اين فيلم براي نقش مي‌جنگد و سيماي زني را به نمايش مي‌گذارد كه در گذرگاه عاشقي، سراسيمه و حيران ايستاده.
... يا چگونگي حضور متمايزش در آثاري مثل «سالاد فصل»، «آب وآتش»، «حكم»، «من» و ... كه اتهام غيرمنصفانه يكساني تركيب كلي بازيگري او را مخدوش مي‌كند و ماهيتي تند مزاج و گاه گانگستري به بازي‌هايش مي‌بخشد. تصويري كه همسان با آرامش و فرهمندي آشناي نقش‌هاي ديگرش نيست و او را با معيارها و پارامترهاي بهترين هنرپيشگان دنيا از جمله چند‌بعدي بودن و گريز از يكنواختي تطبيق و وفق مي‌دهد. به راستي هم كه نمادها و وجوه فطري بازيگري، در كيفيت هنرپيشگي او ملموس و آشكار است.
    
گوناگوني و تنوع‌هاي رنگارنگ در كارنامه بازيگري ليلا حاتمي، اصولا جزو شاخصه‌هاي كارنامه بازيگري او است. عشق‌ورزي، متانت و فروتني برآمده از شخصيت خود او، در تمام نقش‌هايش به نوعي و با دُزهاي سنجيده و فكر شده جاري است: «من شخصيت را مي‌پذيرم. مقاومتي نمي‌كنم. با صحنه كنار مي‌آيم و سعي مي‌كنم در عين اينكه تمركز دارم و حواسم است كه يكهو ول نشوم، احساسم را هم فراموش نكنم. همين!»
او در عرصه سينماي مذهب‌گرا هم تجربه‌هاي ارزشمندي داشته. «صبا» در «سر به مهر» با دغدغه‌هاي ديني و مراقبه‌هاي عجيب و شيرينش براي نمازخواندن يا پيش از آن در «هر شب تنهايي» و مواجهه با مرگ و زيارت.
بازي در نقش «مريم مجدليه» در فيلم درام تاريخي «مسير باد» ترنس ماليك، قطعا چالشي جدي در كارنامه بازيگري حاتمي است كه هنوز به اكران نرسيده. ضمن اينكه سينمادوستان همچنان مشتاق اكران عمومي دو فيلم «پير پسر» و «قاتل و وحشي» از حاتمي هستند كه بنا بر شواهد، در هر دو سويه‌هاي متفاوتي از بازي خود را به نمايش گذاشته است.
    
همانقدر كه سينماي عارف‌مسلك علي حاتمي با نمايه‌ها و نمودهاي عاشقانه و شاعرانه‌اش، همچنان در گذر سال‌ها بي‌تكرار باقي مانده است، بي‌اغراق سبك بازيگري يادگار او را نيز در قياس با بسياري از همتايانش، مي‌توان خاص و منحصر به فرد دانست. 
كاريزماتيسم جاري در بازي و كاراكتر شخصي ليلا حاتمي در تلفيق با گونه‌اي حجب زنانه، ملاحت شرقي، ملاحظات محترم اجتماعي و ادب و تواضعي مشهود، سيماي متفاوتي از اين بازيگر پس از چهار دهه حضور جلوي دوربين ساخته است: «هيچ اخباري را دنبال نمي‌كنم و عكسي نمي‌بينم. براي همين وقتي بچه‌ها سر فيلمبرداري از جشنواره مي‌آمدند و اسامي فيلم‌ها و كارگردان‌ها را مي‌گفتند، با يك موج جديدي از فيلمسازهاي خوب روبه‌رو شدم و با خودم گفتم ‌اي بابا من اينجا براي خودم سرم را كرده بودم توي كوزه و داشتم كاراي چرت و پرت بازي مي‌كردم.»!
او كپي كسي نيست. بي‌حاشيه و گريزان از زرق و برق‌هاي مألوف شهرت: « شخصا هيچ‌وقت اداي كسي را در نمي‌آورم».
خودداري او از ورود به حيطه‌هاي نامقبول و كم ارزش و رعايت اصول خاص اجتماعي، از ليلا حاتمي تصوير نمونه‌اي ساخته كه صرفا مختص خود او است. بروز اين رفتار را شايد بتوان در عدم تمايلش براي جلوه‌گري‌هاي بي‌مورد يا وقت گذراني‌هاي معمول در فضاي مجازي جست. اطوارهاي مردود و مراوده‌هاي مرسوم برخي سلبريتي‌ها را ندارد. شخصيتي كه براي پرورش و حفظ ابعاد قابل اهميتش تلاش كرده و معذوريت‌هايي را به جان خريده تا كماكان از شأن خود و حرفه‌اش صيانت كند. 
حتي ابايي ندارد اگر پروژه‌اي را مطابق با ملاك‌هايش نيافت، حرفه‌اي عذرخواهي كند و محترمانه كنار بكشد. كنش‌هايي كه به واقع، او را ميراث‌دار شايسته پدرش علي حاتمي فقيد و سينماي ارجمندش معرفي مي‌كند.  شكل حضور و پوشش او در جريان برگزاري جشنواره‌هاي معتبر جهاني، به دفعات تحسين رسانه‌هاي داخلي و خارجي را در پي داشته. از خوش‌پوشي‌اش در عين اينكه نجيب و موقر به نظر مي‌رسد. اينكه انوار اعتبار و صميميش، به عنوان يك بانوي هنرمند و اصيل ايراني قاب تصاوير را آراسته كرده و در عين حال، ارج و قرب و فرهنگ و منش والاي ايرانيان را در سطح جهاني به رخ كشيده.
گرچه مشي محجوب او پيش‌تر و طي سال‌هاي اخير با نحوه حضور در جايگاه رييس داوران جشنواره وزول فرانسه يا فستيوال‌هاي معتبري مانند كن، كارلوويواري، رم و ... مشخص شده بود. هرچند جايي گفته حضور فيلمي كه در آن بازي كرده‌ در يك جشنواره جهاني را به داوري در آن جشنواره ‌ترجيح مي‌دهد.
حضورش به هر فيلم و سريالي، وجهه و منزلت مي‌بخشد. دريافته كه چطور از شمايل بازيگري و مولفه‌هاي شخصيتي محبوبش مراقبت كند. قدم در وادي‌هاي نامرتبط و بي‌تناسب نگذارد و شأن خود را بشناسد.
امتيازهايي كه كاريزماي خاص او را تقويت مي‌كند و برايش شناسنامه شاخص هنري و موضع فاخر اجتماعي مي‌سازد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون